گنجور

شمارهٔ ۷۲۰

با تو عمریست که تا نرد نظرم میبازم
از تو حاشا که نظر بر دگری پردازم
من همه عمر بگویم که تو بی انبازی
مدعی نیز در این قول بود انبازم
آید از باغ و هم آواز شود با من مست
منم آن صعوه که بگرفته بچنگل بازم
تا بکی چند تغافل کنی ای مایه ناز
بجواب و بعتابی بکش و بنوازم
خواهد ار راز دلم گفت بدفتر خامه
من زبانش ببرم تا که نگوید رازم
بود چون چاشنی عشق تو اندر سخنم
زان باهواز شکر میرود از شیرازم
دل آشفته سراپرده مهر علیست
باید از مدعیان خانه جان پردازم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با تو عمریست که تا نرد نظرم میبازم
از تو حاشا که نظر بر دگری پردازم
هوش مصنوعی: من مدت طولانی است که به خاطر تو همه چیز را فراموش کرده‌ام و هرگز به کسی دیگر نگاه نمی‌کنم.
من همه عمر بگویم که تو بی انبازی
مدعی نیز در این قول بود انبازم
هوش مصنوعی: من تمام عمرم را صرف بیان این کرده‌ام که تو در بی‌همانندیت یکتایی. حتی مدعیان هم در این حرف با من هم‌داستان هستند.
آید از باغ و هم آواز شود با من مست
منم آن صعوه که بگرفته بچنگل بازم
هوش مصنوعی: از باغ می‌آید و با من که در حال نوشیدن هستم، هم‌صدا می‌شود. من همان پرنده‌ای هستم که در دل جنگل به دام افتاده‌ام.
تا بکی چند تغافل کنی ای مایه ناز
بجواب و بعتابی بکش و بنوازم
هوش مصنوعی: چقدر می‌خواهی بی‌توجهی کنی؟ ای کسی که مایه محبت و ناز هستی، پاسخ بده و در عوض کمی سختی بکش تا من بتوانم با محبت و نوازش با تو رفتار کنم.
خواهد ار راز دلم گفت بدفتر خامه
من زبانش ببرم تا که نگوید رازم
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از راز دلم بگویی، باید قلمم را ببرم تا حرمت رازهایم حفظ شود و دیگر آن را فاش نکند.
بود چون چاشنی عشق تو اندر سخنم
زان باهواز شکر میرود از شیرازم
هوش مصنوعی: وقتی که عشق تو در کلام من ترکیب می‌شود، مانند شکر شیرینی خاصی دارد و این احساس از شیراز می‌آید.
دل آشفته سراپرده مهر علیست
باید از مدعیان خانه جان پردازم
هوش مصنوعی: دل پریشان من، محل و مکان محبت علی است. بنابراین، باید از کسانی که ادعای دوستی دارند و خود را به من نزدیک می‌کنند، دوری کنم.