شمارهٔ ۷۱۰
تا در آیینه رویت صنما مینگرم
کافرم گر به جز از نور خدا مینگرم
چشم ظاهر بکنم دیده دل باز کنم
تا نگویی به تو از نفس و هوا مینگرم
هرچه آید ز تو گر خود همه جور است و جفا
هم در آن جور اثر مهر و وفا مینگرم
خضر خطت ننماید به من آن چشمه نوش
با وجود لبت از آب بقا مینگرم
ترک غمزه کند اخراجم از آن چین دو زلف
گر به آهوی دو چشمت به خطا مینگرم
تا تو ای کعبه صلا دادیم از بهر طواف
نیستم حاجی اگر بر سر و پا مینگرم
در ره کعبه گذارم به خرابات افتاد
این بصیرت ز کجا بوده کجا مینگرم
فکر درمان چه کنی از پی بیماری دل
دردمند تو نیم گر به دوا مینگرم
میرود جانم و جانان ز قفا آشفته
نیست اندیشه بیشم به قفا مینگرم
من علی را نستایم به خدایی اما
اندر آیینه رویش به خدا مینگرم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا در آیینه رویت صنما مینگرم
کافرم گر به جز از نور خدا مینگرم
هوش مصنوعی: هر بار که به چهره تو در آینه نگاه میکنم، حتی اگر گناهکار باشم، باز هم به غیر از نور خدا چیزی نمیبینم.
چشم ظاهر بکنم دیده دل باز کنم
تا نگویی به تو از نفس و هوا مینگرم
هوش مصنوعی: با نگاهی بر زندگی و احساساتم، میخواهم عمیقتر به تو بنگرم و از ظواهر گذر کنم تا نشان ندهی که فقط به جنبههای ظاهری تو مینگرم.
هرچه آید ز تو گر خود همه جور است و جفا
هم در آن جور اثر مهر و وفا مینگرم
هوش مصنوعی: هر آنچه از طرف تو به من برسد، حتی اگر درد و زجر باشد، من در آن هم اثری از محبت و وفا میبینم.
خضر خطت ننماید به من آن چشمه نوش
با وجود لبت از آب بقا مینگرم
هوش مصنوعی: خضر به من نشان نمیدهد که کجا چشمه زندگیبخش است، زیرا با وجود لبهای تو، من به آب جاودانگی نگاه میکنم.
ترک غمزه کند اخراجم از آن چین دو زلف
گر به آهوی دو چشمت به خطا مینگرم
هوش مصنوعی: اگر من در نگاه به چشمان زیبای تو کوتاهی کنم و به خاطر آن، دلم شکسته شود و از تو دور شوم، این به خاطر ناز و عشوهات خواهد بود.
تا تو ای کعبه صلا دادیم از بهر طواف
نیستم حاجی اگر بر سر و پا مینگرم
هوش مصنوعی: ای کعبه، ما از تو درخواست زیارت داریم، من حاجی نیستم، اما اگر نگاهی به سر و پاهایم بیندازم، تو را زائر میشوم.
در ره کعبه گذارم به خرابات افتاد
این بصیرت ز کجا بوده کجا مینگرم
هوش مصنوعی: در مسیر رسیدن به کعبه، به محلهای ناپاک و خرابات افتادهام. این بینش و درک من از کجا به دست آمده و حالا کجا باید نگاه کنم؟
فکر درمان چه کنی از پی بیماری دل
دردمند تو نیم گر به دوا مینگرم
هوش مصنوعی: به فکر درمان دل زخمزدهات هستم، اما از آنجا که خودم هم دچار درد و رنج هستم، نمیتوانم به دارو و درمان نگاه کنم.
میرود جانم و جانان ز قفا آشفته
نیست اندیشه بیشم به قفا مینگرم
هوش مصنوعی: روح من و محبوبم به آرامی میروند، اما من از پشت سر نگران نیستم. افکار بیشمارم را به عقب میاندازم و فقط به جلو نگاه میکنم.
من علی را نستایم به خدایی اما
اندر آیینه رویش به خدا مینگرم
هوش مصنوعی: من علی را به خاطر خداوند نمیستایم، اما وقتی به چهرهاش نگاه میکنم، چنان است که خدا را میبینم.