شمارهٔ ۷۱
درده خبری بما هم امشب
کز سینه برآمد آهم امشب
گو شمع میار در شبستان
کامد بشبانه ما هم امشب
آمد بسیاه چالم آن مه
با یوسف خود بچاهم امشب
در ظلمت زلف خضر خطت
داده بلب تو راهم امشب
معشوق مرا گدای خود خواند
از دولت عشق شاهم امشب
ساقی قدحی بیاد او بخش
کایزد بخشد گناهم امشب
هر چند گناهکار عشقم
اشکم شده عذرخواهم امشب
در دل نبود بغیردلدار
باشد دل من گواهم امشب
دادم بنگاه تو دل و دین
شرمنده آن نگاهم امشب
تا سر بنهم بپای خورشید
چون شمع بصبحگاهم امشب
آشفته شب اسیر تا راست
ای زلف بده پناهم امشب
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درده خبری بما هم امشب
کز سینه برآمد آهم امشب
هوش مصنوعی: امشب از دل من غمی به گوش میرسد که نشانهاش آهی است که از سینهام بلند میشود.
گو شمع میار در شبستان
کامد بشبانه ما هم امشب
هوش مصنوعی: نسیم شبانه میوزد و در دل شب، ما نیز شب را میگذرانیم. نیازی به روشنایی شمع نیست، زیرا به هر حال شب ما به پایان خواهد رسید.
آمد بسیاه چالم آن مه
با یوسف خود بچاهم امشب
هوش مصنوعی: امشب آن ماه به زیبایی یوسف خود، با چهرهای سیاه به سراغ من آمده است.
در ظلمت زلف خضر خطت
داده بلب تو راهم امشب
هوش مصنوعی: در تاریکی زلف سیاه تو، مسیر من را با زیباییات مینمایانی امشب.
معشوق مرا گدای خود خواند
از دولت عشق شاهم امشب
هوش مصنوعی: عشق باعث شده است که معشوق من، مرا به عنوان گدای خود بپندارد و امشب حس میکنم مانند یک شاه هستم.
ساقی قدحی بیاد او بخش
کایزد بخشد گناهم امشب
هوش مصنوعی: ای ساقی، جامی بیاور تا به یاد او بنوشم، زیرا امیدوارم که امشب خداوند گناهانم را ببخشد.
هر چند گناهکار عشقم
اشکم شده عذرخواهم امشب
هوش مصنوعی: با وجود اینکه گناهکار هستم و عشق من باعث شده که اشکهایم بریزند، امشب از تو عذرخواهی میکنم.
در دل نبود بغیردلدار
باشد دل من گواهم امشب
هوش مصنوعی: دل من فقط به عشق تو مشغول است و هیچ چیز دیگری در آن وجود ندارد. این را در این شب به وضوح حس میکنم.
دادم بنگاه تو دل و دین
شرمنده آن نگاهم امشب
هوش مصنوعی: امشب در برابر آن نگاهت، دل و ایمانم را به تو سپردم و از این کار احساس شرمندگی میکنم.
تا سر بنهم بپای خورشید
چون شمع بصبحگاهم امشب
هوش مصنوعی: امشب تا صبح به یاد خورشید، همچون شمع سر به پای آن میگذارم.
آشفته شب اسیر تا راست
ای زلف بده پناهم امشب
هوش مصنوعی: ای زلفت، امشب مرا پناه بده تا این شب آشفته و سخت را تحمل کنم.

آشفتهٔ شیرازی