گنجور

شمارهٔ ۶۷۳

با تف عشق ما در افتادیم
شمع‌وَش شعله بر سر افتادیم
بارها داده سر در این سودا
با سر نو به او در افتادیم
هفت دریای عشق را گشتیم
رسته زین یک به دیگر افتادیم
در خرابات عمرها خوش بود
آخر عمر خوش‌تر افتادیم
چه عجب دامن ار به می آلود
چون به میخانه با سر افتادیم
چون به غربت گرفته جا جانان
ما هم از خانمان در افتادیم
طوس را ما به پارس بگزیدیم
داده دل پیش دلبر افتادیم
چون تجلی طور اینجا بود
ارنی‌گو بر او در افتادیم
لیل مظلم بُدیم و ماه شدیم
ذره بودیم چون خور افتادیم
رند مست و خراب آشفته
زلف او را به چنبر افتادیم
بی سر و پا رسیده بر در شاه
در خور تاج و افسر افتادیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با تف عشق ما در افتادیم
شمع‌وَش شعله بر سر افتادیم
هوش مصنوعی: با عشق ما شروع به چالش کردیم و مانند شمعی که شعله‌اش به سرش می‌رسد، دچار تلاطم شدیم.
بارها داده سر در این سودا
با سر نو به او در افتادیم
هوش مصنوعی: بارها با شوق و جنون به این عشق سر سپردیم و خود را به خطر انداختیم.
هفت دریای عشق را گشتیم
رسته زین یک به دیگر افتادیم
هوش مصنوعی: ما در هفت دریای عشق سفر کردیم و از هم جدا شدیم، اما در نهایت دوباره به هم پیوستیم.
در خرابات عمرها خوش بود
آخر عمر خوش‌تر افتادیم
هوش مصنوعی: در میخانه، روزهای زندگی زیباست و در پایان زندگی نیز روزهای خوش‌تری را تجربه کرده‌ایم.
چه عجب دامن ار به می آلود
چون به میخانه با سر افتادیم
هوش مصنوعی: عجیب است که وقتی دامن را به می آغشته کردیم، این اتفاق رخ داد که با سر به میخانه افتادیم.
چون به غربت گرفته جا جانان
ما هم از خانمان در افتادیم
هوش مصنوعی: وقتی که در غربت و دور از وطن قرار داریم، احساس می‌کنیم که روحمان نیز در رنج و دوری از خانه است.
طوس را ما به پارس بگزیدیم
داده دل پیش دلبر افتادیم
هوش مصنوعی: ما طوس را به سرزمین پارس انتخاب کردیم و دل‌مان را به خاطر عشق به معشوق‌مان سپردیم.
چون تجلی طور اینجا بود
ارنی‌گو بر او در افتادیم
هوش مصنوعی: چون اشراق و نور خداوندی در اینجا وجود دارد، ما به او نزدیک شده و در برابرش افتادیم.
لیل مظلم بُدیم و ماه شدیم
ذره بودیم چون خور افتادیم
هوش مصنوعی: در شب تاریک بودیم و به نور ماه تبدیل شدیم، مانند ذراتی بودیم که با تابش خورشید روشن شدیم.
رند مست و خراب آشفته
زلف او را به چنبر افتادیم
هوش مصنوعی: ما در حالت مستی و نابسامانی، به چنبر زلف آشفته او گرفتار شده‌ایم.
بی سر و پا رسیده بر در شاه
در خور تاج و افسر افتادیم
هوش مصنوعی: بی‌آنکه هیچ جایگاهی داشته باشیم، در برابر پادشاه حاضر شدیم و در موقعیتی هستیم که شایسته تاج و تخت نیستیم.