شمارهٔ ۶۷۱
دوش با باد دمی شکوه زهجران کردم
باد را از نفسی آتش سوزان کردم
آتش از شرح غمت در نی کلکم افتاد
من چرا شیر صفت جا به نیستان کردم
غیرتم میکشد ایدوست که نامت بردم
که چرا گوشزد خیل رقیبان کردم
رفتی و کرد عیان راز دورن مردم چشم
گرچه عمریست من این واقعه پنهان کردم
شوق آنزلف و بناگوش چو بر سر بودم
همه جا روز و شبی دست و گریبان کردم
نقش رخسار تو بردم بزمانی در چین
تا زصورتگرش نیک پشیمان کردم
از پی قافله ات گرد صفت میآیم
که در این راه سراغ مه کنعان کردم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش با باد دمی شکوه زهجران کردم
باد را از نفسی آتش سوزان کردم
هوش مصنوعی: شب گذشته با نسیم گلهای از فراق را کردم و با نفسهای خود شعلهای سوزان ایجاد کردم.
آتش از شرح غمت در نی کلکم افتاد
من چرا شیر صفت جا به نیستان کردم
هوش مصنوعی: آتش بهخاطر بیان درد و غمت در نی شگفتانگیزی ایجاد شد و من چرا باید با ویژگیهای شیر در این نیزار زندگی کنم؟
غیرتم میکشد ایدوست که نامت بردم
که چرا گوشزد خیل رقیبان کردم
هوش مصنوعی: احساس غیرت و شجاعتی در من وجود دارد که وقتی نامت را بردم، نگران شدم چرا که به رقبای فراوانم گوشزد کردهام.
رفتی و کرد عیان راز دورن مردم چشم
گرچه عمریست من این واقعه پنهان کردم
هوش مصنوعی: تو رفتی و راز درون مردم را آشکار کردی، هرچند که من سالهاست این ماجرا را پنهان کردهام.
شوق آنزلف و بناگوش چو بر سر بودم
همه جا روز و شبی دست و گریبان کردم
هوش مصنوعی: علاقه به آن موها و گوشهای زیبایش مرا دیوانه کرده بود، به طوری که در هر زمان و مکان، شب و روز، درگیر این احساس بودم.
نقش رخسار تو بردم بزمانی در چین
تا زصورتگرش نیک پشیمان کردم
هوش مصنوعی: ظاهر زیبای تو را در مدت زمان کوتاهی به هنرمندی در چین ارائه دادم تا او از کار خود به خاطر آن زیبایی بسیار پشیمان شود.
از پی قافله ات گرد صفت میآیم
که در این راه سراغ مه کنعان کردم
هوش مصنوعی: من در پی کاروان تو به دنبال تو هستم و در این مسیر به دنبال مهتابی هستم که تو را شبیه آن میدانم.