گنجور

شمارهٔ ۶۶۹

گفتی ز فراق یار چونم
چون مردم دیده غرق خونم
بی ماه رخ تو کوکب از چشم
ریزد ز ستارگان فزونم
در ظلمت هجر راه گم شد
ای خضر تو باش رهنمونم
تا گشت مسلمم غم دوست
در مدرس عشق ذی فنونم
مگذار بزیر تیغ غیرم
غیرت کن و خود بریز خونم
من تشنه و دوست آبحیوان
بی یار بیا ببین که چونم
ای حلقه زلف از ترحم
زنجیر بیار بر جنونم
گفتا ظفر از منست زلفت
پرچم شده گرچه سرنگونم
با جادوی چشم گو خدا را
کز ره نبرند از فسونم
رفتی تو و آسمان همیخواست
کز این حرکت برد سکونم
تا چشم رقیب شد سرایت
صد عین روان شد از عیونم
بر مردم دیده بی جمالت
نشتر همه شب زند جفونم
ای شیر خدا زلطف برهان
از منت روزگار دونم
ای ابر مژه بزن زرحمت
آبی تو بر آتش درونم
آشفته تو بود گرفتار
بگسل تو علاقه جنونم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتی ز فراق یار چونم
چون مردم دیده غرق خونم
هوش مصنوعی: گفتی که از دوری یار چطورم، حالا که مردم در این درد و غم، چشمانم پر از اشک و خون است.
بی ماه رخ تو کوکب از چشم
ریزد ز ستارگان فزونم
هوش مصنوعی: وقتی ماه چهره تو را نمی‌بیند، ستاره‌ها از چشم من می‌ریزند و من از همه ستاره‌ها بیشتر هستم.
در ظلمت هجر راه گم شد
ای خضر تو باش رهنمونم
هوش مصنوعی: در تاریکی دوری و جدایی، من راه خود را گم کرده‌ام. ای خضر، مرا راهنمایی کن.
تا گشت مسلمم غم دوست
در مدرس عشق ذی فنونم
هوش مصنوعی: تا وقتی که به عشق و دوستی آشنا شدم، به نوعی دروس و علوم عشق را آموختم و در این زمینه مهارت پیدا کردم.
مگذار بزیر تیغ غیرم
غیرت کن و خود بریز خونم
هوش مصنوعی: نگذار کسی به من آسیب بزند، از خودت غیرت نشان بده و نگذار که خونم بریزد.
من تشنه و دوست آبحیوان
بی یار بیا ببین که چونم
هوش مصنوعی: من به شدت تشنه‌ام و در این حال، دوست مانند حیوانی بدون یار در کنار من است. بیا و ببین که وضعیت من چگونه است.
ای حلقه زلف از ترحم
زنجیر بیار بر جنونم
هوش مصنوعی: ای حلقه‌ی مو، از روی رحمت زنجیری برای جنونم بیاور.
گفتا ظفر از منست زلفت
پرچم شده گرچه سرنگونم
هوش مصنوعی: او می‌گوید که پیروزی از من است و موهای تو به‌عنوان پرچم من به‌حساب می‌آید، هرچند که من در شرایط سختی قرار دارم.
با جادوی چشم گو خدا را
کز ره نبرند از فسونم
هوش مصنوعی: با زیبایی چشمانت، خدا را به‌گونه‌ای مجذوب کن که هیچ‌کس نتواند او را از جادو و فریب من دور کند.
رفتی تو و آسمان همیخواست
کز این حرکت برد سکونم
هوش مصنوعی: تو رفتی و آسمان نیز آرزو داشت که از این تغییر و تحولات آرامش بگیرد.
تا چشم رقیب شد سرایت
صد عین روان شد از عیونم
هوش مصنوعی: زمانی که نگاه حسی رقیب به تو معطوف شد، جذابیت تو باعث شد که اشک‌های من مانند چشمه‌ای بی‌پایان سرازیر شوند.
بر مردم دیده بی جمالت
نشتر همه شب زند جفونم
هوش مصنوعی: هر شب، با دیدن مردم و بی‌ نشان تو، قلبم به تنگی می‌آید و احساس درد می‌کنم.
ای شیر خدا زلطف برهان
از منت روزگار دونم
هوش مصنوعی: ای شیر خدا، لطف کن و مرا از زحمت و مشکل روزگار پست نجات بده.
ای ابر مژه بزن زرحمت
آبی تو بر آتش درونم
هوش مصنوعی: ای ابر، با چشم‌هایی نرم و زیبا، بر من باران رحمت ببار و آتش شوق و عشق درونم را خاموش کن.
آشفته تو بود گرفتار
بگسل تو علاقه جنونم
هوش مصنوعی: تو در آشفتگی خود به طرز عجیبی گرفتار شده‌ای، من نیز از این عشق دیوانه‌وار به تو رهایی می‌خواهم.