گنجور

شمارهٔ ۶۶۶

بر برگ سمن میزنی از مشک طری خال
وحشی است غزال تو و خلقیش زدنبال
از خال تو روشن بودم دیده نبینی
بی نور بود چشم چو خالیست از آن خال
مژگان تو آن نشتر فصاد که از نیش
از مردمک دیده مردم زده قیفال
جز آینه کاو روی تو را عاریه کرده است
نقاش کجا بندد نقش تو به تمثال
زلفت بقفای نگه مست کدامست
شاهین که غزالی بگرفتست بچنگال
خشکیده گر از روزه لب لعل تو یکچند
ترکن بمی صافش در غره شوال
ساقی بده آن آب که از گرمی طبعش
افتد بتن جام تب و آرد تبخال
آن آب که آتشکده خیزد زفروغش
آن آب کزو رنگ زریری شده چون آل
ترکن تو دماغ من و دل گرم کن از می
کز سردی و خشکی شده ام منقلب احوال
تا مست شوم زآن می و مستانه بگویم
بی پرده مدیح علی آن مظهر متعال
داری جهان والی امکان ولی حق
همسایه واجب شه دین مصدر اجلال
با آن همه تفصیل که تنزیل خدائیست
ایزد نکند وصف توالا که با جمال
گر کرده بمن پشت جهان گو همه میکن
با این همه ادبار تواش میکنی اقبال
سنجند بمیزان چو مرا جرم بخروار
در کفه دیگر نهم از مهر تو مثقال

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر برگ سمن میزنی از مشک طری خال
وحشی است غزال تو و خلقیش زدنبال
هوش مصنوعی: بر روی برگ درخت سمن، عطری از مشک به مشام می‌رسد که نشان از زیبایی و وحشی بودن غزال دارد و مردم نیز آن را دنبال می‌کنند.
از خال تو روشن بودم دیده نبینی
بی نور بود چشم چو خالیست از آن خال
هوش مصنوعی: چشم من از زیبایی خال تو روشن و نورانی بود، اما وقتی که تو را نمی‌بینم، چشمم مثل چاله‌ای خالی به نظر می‌رسد و هیچ نوری ندارد.
مژگان تو آن نشتر فصاد که از نیش
از مردمک دیده مردم زده قیفال
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند چاقوی تیز و برنده‌ای هستند که از نیش آن، مردمک چشم‌ها را می‌خراشد و آسیب می‌زند.
جز آینه کاو روی تو را عاریه کرده است
نقاش کجا بندد نقش تو به تمثال
هوش مصنوعی: تنها آینه‌ای که چهره‌ی تو را قرضی گرفته، نمی‌تواند تصویر واقعی تو را به ثبت برساند. نقاش چگونه می‌تواند تصویر تو را به تصویر بکشد؟
زلفت بقفای نگه مست کدامست
شاهین که غزالی بگرفتست بچنگال
هوش مصنوعی: زلف تو که مانند پرده‌ای بر گردن بر افکنده شده است، در کدامین نگاه مست قرار دارد که مانند شاهینی به غزالی گرفتار شده باشد؟
خشکیده گر از روزه لب لعل تو یکچند
ترکن بمی صافش در غره شوال
هوش مصنوعی: اگر لب لعل تو به دلیل روزه‌داری خشک شده، چند روزی را تر کن تا اینکه در ماه شوال دوباره براق و زیبا شود.
ساقی بده آن آب که از گرمی طبعش
افتد بتن جام تب و آرد تبخال
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که ای ساقی، برای من آبی بیاور که به خاطر دمای دلپذیرش، احساس سرما و تب را از بین ببرد و آرامشی به من ببخشد.
آن آب که آتشکده خیزد زفروغش
آن آب کزو رنگ زریری شده چون آل
هوش مصنوعی: آبی که از روشنایی آتشکده ناشی می‌شود، به دلیل درخشندگی‌اش، آنچنان رنگی گرفته که شبیه به طلا شده است.
ترکن تو دماغ من و دل گرم کن از می
کز سردی و خشکی شده ام منقلب احوال
هوش مصنوعی: به من آسیب نزن و با شرابی شیرین، حال و هوای من را عوض کن زیرا من به خاطر سردی و خشکی از خود بی‌خود شده‌ام.
تا مست شوم زآن می و مستانه بگویم
بی پرده مدیح علی آن مظهر متعال
هوش مصنوعی: برای اینکه از آن شراب سرمست شوم و بی‌پرده به ستایش علی، آن موجود والامقام، بپردازم.
داری جهان والی امکان ولی حق
همسایه واجب شه دین مصدر اجلال
هوش مصنوعی: تو که در جهان قدرت و اختیاری، اما دارای حق همسایه و دیگران هم هستی که باید رعایت کنی. دین و احترام به دیگران بر تو واجب است.
با آن همه تفصیل که تنزیل خدائیست
ایزد نکند وصف توالا که با جمال
هوش مصنوعی: با وجود تمام توضیحات و جزئیاتی که در آیات الهی وجود دارد، خداوند قادر نیست تو را به خوبی وصف کند، زیرا جمال و زیبایی تو فراتر از تصور است.
گر کرده بمن پشت جهان گو همه میکن
با این همه ادبار تواش میکنی اقبال
هوش مصنوعی: اگر جهان به من پشت کند و همه چیز بر ضد من باشد، تو هنوز هم با این همه بدبیاری، بر من لطف و اقبال داری.
سنجند بمیزان چو مرا جرم بخروار
در کفه دیگر نهم از مهر تو مثقال
هوش مصنوعی: زندگی را مانند یک ترازوی دقیق می‌دانند. اگر در یک طرف آن، گناهان و خطاهای من قرار گیرد، در طرف دیگر باید عشق و محبت تو را قرار دهم تا ترازوی زندگی‌ام متعادل شود.