گنجور

شمارهٔ ۶۴۰

صد گل شکفت صبحدم از بوستان عشق
جز در درون لاله ندیدم نشان عشق
مرغان باغ گر همه دستانسرا شوند
از عندلیب گل شنود داستان عشق
سهراب وار بسمل بازوی رستمست
رستم اگر که تیر خورد از کمان عشق
شاید که دم زرتبه عین الیقین زند
در آن سری که کرده سرایت گمان عشق
روئینه تن بود به بر خنجر اجل
آن دل که از ازل بود اندر ضمان عشق
عشاق راست زهر بلا باده زلال
از لخت دل کباب خورد میهمان عشق
کی راه برد خضر بسر چشمه حیات
نایافته هدایت از رهروان عشق
کشتی نوح غرقه بحر فنا شدی
گر ناخدا در او نشدی بادبان عشق
گر کیمیای اهل صناعت ززر بود
اکسیر ماست خاک در آستان عشق
یعقوب شد زقافله مصر دیده ور
کحل من است گرد ره کاروان عشق
چون سرو تا ابد بود ایمن زباد دی
در هر چمن که پای گذارد خزان عشق
این خرمی و تازگی نوبهار حسن
باشد زحسن تربیت باغبان عشق
عیسی شود ببزم محبت مریض شوق
موسی شود بطور سعادت شبان عشق
ایمن بود زحادثه دهر تا ابد
هر کس که جای کرده بدار الامان عشق
سوزم چو شمع و قصه وقت بیان کنم
آشفته آتشین بود آری زبان عشق

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد گل شکفت صبحدم از بوستان عشق
جز در درون لاله ندیدم نشان عشق
هوش مصنوعی: در صبح زود، صد گل از باغ عشق شکوفا شد، اما جز در دل لاله، نشانه‌ای از عشق ندیدم.
مرغان باغ گر همه دستانسرا شوند
از عندلیب گل شنود داستان عشق
هوش مصنوعی: اگر همه پرندگان باغ به یک جای خاص بروید، باز هم صدای بلبل را می‌شنوید که قصه عشق را روایت می‌کند.
سهراب وار بسمل بازوی رستمست
رستم اگر که تیر خورد از کمان عشق
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که سهراب، مانند یک قربانی، در برابر قدرت و دلیری رستم قرار دارد. حتی اگر رستم از تیر عشق آسیب ببیند، باز هم نشان‌دهنده‌ی عظمت و شجاعت او است. در واقع، عشق می‌تواند همانند تیر، انسان را تحت تأثیر قرار دهد، اما این موضوع از ارزش و بزرگی رستم نمی‌کاهد.
شاید که دم زرتبه عین الیقین زند
در آن سری که کرده سرایت گمان عشق
هوش مصنوعی: شاید حقیقتی آشکار در دل کسی وجود داشته باشد که به اشتباه فکر کرده است عاشق شده است.
روئینه تن بود به بر خنجر اجل
آن دل که از ازل بود اندر ضمان عشق
هوش مصنوعی: دل آدمی که از ازل در پناه عشق بوده، در برابر خنجر مرگ مانند یک پوست ضخیم است.
عشاق راست زهر بلا باده زلال
از لخت دل کباب خورد میهمان عشق
هوش مصنوعی: عاشقان واقعی با وجود درد و رنجی که می‌کشند، همچنان از زیبایی عشق بهره‌مند می‌شوند. حتی در دل‌های آتشین و پر از عشق، آنها مهمان عشق هستند و لحظات شیرین را تجربه می‌کنند.
کی راه برد خضر بسر چشمه حیات
نایافته هدایت از رهروان عشق
هوش مصنوعی: کسی که در جستجوی چشمه حیات است و هدایت را از عشق نمی‌آموزد، مانند خضر نخواهد بود که به مقصد برسد.
کشتی نوح غرقه بحر فنا شدی
گر ناخدا در او نشدی بادبان عشق
هوش مصنوعی: اگر ناخدای کشتی عشق نباشی، کشتی نوح هم در امواج هستی غرق خواهد شد.
گر کیمیای اهل صناعت ززر بود
اکسیر ماست خاک در آستان عشق
هوش مصنوعی: اگر هنر را به مانند کیمیاگری بدانیم، اکسیر ما چیزی جز خاک و humble (تواضع) در درگاه عشق نیست.
یعقوب شد زقافله مصر دیده ور
کحل من است گرد ره کاروان عشق
هوش مصنوعی: یعقوب از کاروان مصر جدا شد؛ چرا که چشم من به کحلی است که در مسیر کاروان عشق وجود دارد.
چون سرو تا ابد بود ایمن زباد دی
در هر چمن که پای گذارد خزان عشق
هوش مصنوعی: چون درخت سروی که همواره از باد محفوظ است، عشق در هر باغی وجود دارد و هر جا که پای می‌گذارد، مانند پاییز، زیبایی و طراوت خود را از دست نخواهد داد.
این خرمی و تازگی نوبهار حسن
باشد زحسن تربیت باغبان عشق
هوش مصنوعی: این زیبایی و تازگی بهار ناشی از پرورش و تربیت باغبان عشق است.
عیسی شود ببزم محبت مریض شوق
موسی شود بطور سعادت شبان عشق
هوش مصنوعی: محبتی که از عمق دل ناشی می‌شود، مانند عیسی، فرد را شفا می‌بخشد و شوق و اشتیاق را در او بیدار می‌کند. همچنین، عشق می‌تواند همچون موسی، فرد را به سمت سعادت و خوشبختی هدایت کند. در واقع، عشق و محبت می‌توانند انسان را به بهترین شکل ممکن به سوی خوشی و آرامش سوق دهند.
ایمن بود زحادثه دهر تا ابد
هر کس که جای کرده بدار الامان عشق
هوش مصنوعی: هر کسی که در آغوش عشق پناه بگیرد، تا همیشه از حوادث و مشکلات زمانه در امان خواهد بود.
سوزم چو شمع و قصه وقت بیان کنم
آشفته آتشین بود آری زبان عشق
هوش مصنوعی: نفس من مانند شمعی ذوب می‌شود و وقتی نوبت به بیان داستانم می‌رسد، آتش حس و حال عاشقانه‌ام به شدت درهم و آشفته است.