گنجور

شمارهٔ ۶۳۲

یافتی از کمند هجر خلاص
حمدی ایدل بخوان تو از اخلاص
زرخالص کند بر آتش صبر
کاب و رنگش فزون شود زخلاص
خون خم را اگر صراحی خورد
ساقیا خون او بخور به قصاص
تو کدامی که آفتاب سپهر
در هوایت چو ذره شد رقاص
جز علی گوهری بدست نکرد
هر که در بحر عشق شد غواص
تو گلی دیگران شها همه خار
تو زری دیگران نحاس و رصاص

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یافتی از کمند هجر خلاص
حمدی ایدل بخوان تو از اخلاص
هوش مصنوعی: اگر از بند فراق رهایی یافتی، ای حمدی، با نیت پاک و خالص، سرود شادی و شکر بزن.
زرخالص کند بر آتش صبر
کاب و رنگش فزون شود زخلاص
هوش مصنوعی: زمانی که طلا را بر آتش قرار می‌دهیم، خالص‌تر می‌شود و رنگ آن نیز روشن‌تر می‌گردد. این نشان‌دهنده آن است که با صبر و تحمل، چیزهای باارزش‌تر و بهتری به دست می‌آید.
خون خم را اگر صراحی خورد
ساقیا خون او بخور به قصاص
هوش مصنوعی: اگر صراحی، خون خم را بنوشد، ای ساقی، خون او را در انتقام بنوش.
تو کدامی که آفتاب سپهر
در هوایت چو ذره شد رقاص
هوش مصنوعی: تو کدامین ویژگی داری که در آسمان وجودت، آفتاب به اندازه یک ذره می‌رقصد و به تو عشق می‌ورزد؟
جز علی گوهری بدست نکرد
هر که در بحر عشق شد غواص
هوش مصنوعی: فقط علی توانسته است که در دل دریای عشق، گنجینه‌ای بدست آورد. هر کسی که در این عرصه غوطه‌ور شده، نتوانسته به چنین موفقیتی برسد.
تو گلی دیگران شها همه خار
تو زری دیگران نحاس و رصاص
هوش مصنوعی: تو مثل گلی هستی که دیگران فقط خار محسوب می‌شوند و تو مانند زری هستی که دیگران فقط مانند مس و سرب به حساب می‌آیند.