گنجور

شمارهٔ ۶۲۶

بازآ صنما نرمک، بنشین به سرا خوش‌خوش
گه بذله شیرین گو گه باده رنگین کش
نه فصل دیست آخر نه وقت میست آخر
پس وقت کیست آخر مخموری و شو سرخوش
گر سرو چمن رفته تو سرو چمان بازآ
ور رفته گل حمرا تو پرده زرخ برکش
چون غنچه چه دلتنگی خندیده چو گل ساغر
از سردی دی غم نیست با مشعله آتش
صوفی چو بود صافی از می نکند پرهیز
زآتش نکند پرهیز البته زر بیغش
پرداخته بزم از غیر ظلمست نخوردن می
با چون تو بتی ساده یا چون تو نگاری کش
پاکیزه تو را دامن پاکست مرا دیده
بازآ که بنظم آریم با هم غزلی دلکش
در مدحت شیر حق آن پادشه مطلق
کاوراست سمند چرخ در رزم کمین ابرش
در ناحیه امکان یک صید بجا نبود
ای سخت کمان زین تیر داری چو تو در ترکش
کی مینهدت حیدر کافتی بجحیم اندر
هر چند سزا باشد آشفته تو را آتش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بازآ صنما نرمک، بنشین به سرا خوش‌خوش
گه بذله شیرین گو گه باده رنگین کش
هوش مصنوعی: ای محبوب، لطفاً به آرامی برگرد و در خانه‌ام بنشین. گاهی باچاشنی شوخی و شیرینی‌ات سخن بگو و گاهی هم با نوشیدنی رنگارنگی من را خوشحال کن.
نه فصل دیست آخر نه وقت میست آخر
پس وقت کیست آخر مخموری و شو سرخوش
هوش مصنوعی: این زمان نه زمستان آخر است و نه موقع نوشیدن شراب. پس وقتی چه زمانی است؟ از حال لذت ببر و شاد باش.
گر سرو چمن رفته تو سرو چمان بازآ
ور رفته گل حمرا تو پرده زرخ برکش
هوش مصنوعی: اگر سرو چمن که تو هستی رفته، دوباره برگرد، و اگر گل سرخ هم که رفته، پرده زرخ خود را کنار بزن.
چون غنچه چه دلتنگی خندیده چو گل ساغر
از سردی دی غم نیست با مشعله آتش
هوش مصنوعی: چون یک غنچه، دلشکسته و غمگین است، اما با لبخندش مانند گلی می‌درخشد. در این روز سرد، احساس غم نداشته و همچون آتشی روشن و گرم است.
صوفی چو بود صافی از می نکند پرهیز
زآتش نکند پرهیز البته زر بیغش
هوش مصنوعی: وقتی یک انسان متعهد و پاکدامن باشد، از نوشیدن شراب باری نمی‌ترسد و از آتش آسیب نمی‌بیند؛ زیرا او همچون طلای خالص است که از ناخالصی‌ها دور است.
پرداخته بزم از غیر ظلمست نخوردن می
با چون تو بتی ساده یا چون تو نگاری کش
هوش مصنوعی: نمی‌توان در مهمانی شادی شرکت نکرد و از نوشیدن شراب خودداری کرد، زیرا این رفتار در مقابل زیبایی‌های طبیعی و الهی به دور از انصاف است. تو همچون بت‌های زیبا و خوش‌سیمایی، بر من تأثیر می‌گذاری.
پاکیزه تو را دامن پاکست مرا دیده
بازآ که بنظم آریم با هم غزلی دلکش
هوش مصنوعی: تو پاک و خالصی و دامن تو نیز پاک است، پس لطفاً به من نگاه کن تا با هم شعری زیبا و دلنواز بسازیم.
در مدحت شیر حق آن پادشه مطلق
کاوراست سمند چرخ در رزم کمین ابرش
هوش مصنوعی: در ستایش شیر حق، آن پادشاه بدون رقیب، اشاره به خدایی دارد که مانند سمند چرخ در میدان نبرد، در کمین است.
در ناحیه امکان یک صید بجا نبود
ای سخت کمان زین تیر داری چو تو در ترکش
هوش مصنوعی: در جایی که امکان داشتن یک هدف وجود ندارد، زحمت کمان ای جنگجو بیهوده است، چرا که تیرهایی مانند تو در ترکش قرار دارند.
کی مینهدت حیدر کافتی بجحیم اندر
هر چند سزا باشد آشفته تو را آتش
هوش مصنوعی: حیدر (علی) کی به یک خطا و تقصیر تو را به جهنم خواهد انداخت، هرچند که آتش و عذاب برایت شایسته باشد، در حالتی که تو در زندگی ناآرام و آشفته هستی.