شمارهٔ ۶۱۹
روزگاریست که کاری عجبم آمده پیش
من دوان از پی دل زپی دلبر خویش
شوق آن سیب زنخدان بگلو گشته گره
همچو طفلی که خورد لقمه ای از حوصله بیش
عاشقان راست بکف گنج زر از بهر نثار
من بیمایه زخجلت فکنم سر در پیش
یاد زلفت بضمیر است چه حاجت به عبیر
در ره باد بر آتش بنهم من دل ریش
من و خاموش نشستن بشب وصل عجب
نبود خاموش اگر گنج بیابد درویش
زاهد و کسوت میخواره نگنجد با هم
عشق با خرقه سالوس نچسبد بسریش
کفر زلفت نه همین رونق اسلام شکست
کافران نیز گذشته زسر ملت خویش
ای شبان چیست تو را چاره پی حفظ گله
زاهد گرگ صفت پوشد اگر خرقه میش
من و در عشق تو اندیشه زشنعت حاشا
عاشقان بیم ندارند زبیگانه و خویش
دل من زخمی زلف تو و میرد ناچار
گر کسی را بزند عقرب جراره به نیش
در علاج دل آشفته مبر رنج طبیب
درد عشقست برو چاره دیگر اندیش
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزگاریست که کاری عجبم آمده پیش
من دوان از پی دل زپی دلبر خویش
هوش مصنوعی: در این روزگار، اتفاق عجیبی برایم افتاده است؛ به سرعت دلم را دنبال معشوقهام میدوانم.
شوق آن سیب زنخدان بگلو گشته گره
همچو طفلی که خورد لقمه ای از حوصله بیش
هوش مصنوعی: شوق و علاقه به آن سیب که در گردن زنخدان است، مانند گرهای شده که وقتی کودک لقمهای بیشتر از حد خود میخورد، به وجود میآید.
عاشقان راست بکف گنج زر از بهر نثار
من بیمایه زخجلت فکنم سر در پیش
هوش مصنوعی: عاشقان برای من، مانند گنجی گرانبها هستند که با دستهای خود آن را به من هدیه میدهند. اما من به خاطر شرمم، سرم را پایین میاندازم و نمیتوانم به این هدیه ارزشمند افتخار کنم.
یاد زلفت بضمیر است چه حاجت به عبیر
در ره باد بر آتش بنهم من دل ریش
هوش مصنوعی: یاد زلفت در ذهنم هست و نیازی به عطر نیست. من دل شکستهام را بر روی آتش میگذارم.
من و خاموش نشستن بشب وصل عجب
نبود خاموش اگر گنج بیابد درویش
هوش مصنوعی: نشستن در سکوت و خاموشی در شب ارتباط چیز عجیبی نیست، زیرا اگر یک درویش گنجی پیدا کند، طبیعی است که سکوت کند و از شادی اش چیزی نگوید.
زاهد و کسوت میخواره نگنجد با هم
عشق با خرقه سالوس نچسبد بسریش
هوش مصنوعی: زاهد و کسی که لباس زهد بر تن دارد، نمیتواند با میخوارگی همنشین شود. عشق واقعی و خلوص، در کنار ظاهر مذهبی و نفاق نمیگنجد.
کفر زلفت نه همین رونق اسلام شکست
کافران نیز گذشته زسر ملت خویش
هوش مصنوعی: زلفهای تو نه تنها نشانههای زیبایی بلکه باعث تزلزل و اختلال در اصول اعتقادات نیز شده است؛ حتی بیدینان هم از اصول خود فاصله گرفتهاند.
ای شبان چیست تو را چاره پی حفظ گله
زاهد گرگ صفت پوشد اگر خرقه میش
هوش مصنوعی: ای شبان، چه تدبیری داری برای حفاظت از گلهات؟ فراموش نکن که زاهدانی که مانند گرگها هستند، میتوانند در چهرههای مصلح ظاهر شوند، حتی اگر در عوض لباس میش بپوشند.
من و در عشق تو اندیشه زشنعت حاشا
عاشقان بیم ندارند زبیگانه و خویش
هوش مصنوعی: من و تو در عشق هم، فکر میکنیم که این احساس را هیچ چیز نمیتواند تحت تأثیر قرار دهد. عاشقان هیچ ترسی از دیگران، چه بیگانه و چه آشنا، ندارند.
دل من زخمی زلف تو و میرد ناچار
گر کسی را بزند عقرب جراره به نیش
هوش مصنوعی: دل من از زلف تو جریحهدار است، و اگر کسی عقرب بخواهد به کسی نیش بزند، چارهای جز تحمل آن ندارد.
در علاج دل آشفته مبر رنج طبیب
درد عشقست برو چاره دیگر اندیش
هوش مصنوعی: اگر دلی آشفته و ناآرام داری، به درمانهای طبیبی اعتماد نکن، زیرا درد عشق است. بهتر است به دنبال راهحل دیگری بگردی.