شمارهٔ ۵۹۵
نبرد ره به کوی لیلی کس
گر نگردد دلیل راه جرس
هر کجا با شکر کنم خلوت
انجمن گردد از هجوم مگس
عشق سرکش بعقل شده چیره
دین و دل گو ببند راه نفس
دزد بر شحنه چون شود حاکم
کی بیندیشد از هجوم عسس
پرتو شمع تو بجانها کرد
با کلیم آنچه کرد نور قبس
میروی تند و نیست دسترسی
تا نگهدارمت عنان فرس
چه گواه آرمت بخون ریزی
شاهدم پنجه نگارین بس
نکهت گل تو را سزد جامه
نه که گل پس چه میکنی اطلس
تو مگر نور شمع لم یزلی
که زبان شد بوصف تو اخرس
گلشنت را خسی است آشفته
باغبانا مران زباغت خس
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نبرد ره به کوی لیلی کس
گر نگردد دلیل راه جرس
هوش مصنوعی: اگر کسی در نبرد به سوی کوی لیلی برود، اما نشانی از راه نیابد، باید بداند که صدای زنگ برای او راهنما خواهد بود.
هر کجا با شکر کنم خلوت
انجمن گردد از هجوم مگس
هوش مصنوعی: هر جا که با سپاسگزاری و قدردانی حرف بزنم، جمع دوستانه و خوشایند به دلیل حمله مگسها به هم میخورد.
عشق سرکش بعقل شده چیره
دین و دل گو ببند راه نفس
هوش مصنوعی: عشق سرکش بر عقل غلبه کرده است، بنابراین به دین و دل بگو که راه نفس را ببندند.
دزد بر شحنه چون شود حاکم
کی بیندیشد از هجوم عسس
هوش مصنوعی: اگر دزدی بر شحنه (نقطهای که حاکمیت برقرار است) حاکم شود، دیگر به فکر حملهی مأموران حکومت نخواهد بود.
پرتو شمع تو بجانها کرد
با کلیم آنچه کرد نور قبس
هوش مصنوعی: نور شمع تو جانها را روشن کرد و با کلیم (حضرت موسی) آنچه بر او رفت، به آن نور استناد میشود.
میروی تند و نیست دسترسی
تا نگهدارمت عنان فرس
هوش مصنوعی: تو به سرعت میروی و من نمیتوانم تو را نگه دارم و مهار اسب تو را بزنم.
چه گواه آرمت بخون ریزی
شاهدم پنجه نگارین بس
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به شهادت و نشانهای اشاره میکند که بر اثر خونریزی و درد هجران ایجاد شده است. او به شدت غمگین است و نشان این غم را در پنجههای خود میبیند، که به رنگی زیبا و جذاب است. این نشاندهنده تضاد میان زیبایی و درد وجود دارد.
نکهت گل تو را سزد جامه
نه که گل پس چه میکنی اطلس
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی گل تو شایسته است، نه آنکه فقط در لباس زیبا باشد، زیرا گل خود چگونه میتواند در پارچه ابریشمی باشد؟
تو مگر نور شمع لم یزلی
که زبان شد بوصف تو اخرس
هوش مصنوعی: تو همچون نوری هستی که هیچگاه خاموش نمیشود، بهطوریکه زبانها از وصف تو ناتوانند.
گلشنت را خسی است آشفته
باغبانا مران زباغت خس
هوش مصنوعی: در باغ تو علفهای هرز وجود دارند، اما نگذار باغبان آنها را از باغت دور کند.