شمارهٔ ۵۷۴
هر کرا نقش نبسته بضمیر آیه نور
گو بخوان فاتحه و صورت او بین از دور
با پری آدمئی گر بمثل جمع شود
شاید ار زاید همچون تو بهشتی رو حور
هر کرا شب چو تو غلمان بهشتی بسراست
گر بفردا طلبد حور بود عین قصور
تا بصبح رخ تو شمع صفت سربازم
سوخت سر تا بقدم جان بشبان دیجور
بگذر از حلقه زهاد که عاشق گردند
عیسی آری بقدم زنده کند اهل قبور
نشمارند زاهل نظرش دیده روان
هر کرا نیست نظر وقف جمال منظور
تو که بی پرده چو خورشید بتابی همه جا
چون پری از چه شدستی زخلایق مستور
غلط ار شکوه کس از غیبتت ایدوست کند
غیبتی نیست که گوئیم شکایت بحضور
شکر و قند زموران خطت گشت پدید
گر عسل گشته هویدا زلعاب زنبور
کلک من از لب شیرین تو گر وصف کند
میتواند که بشیرین سخنی شد مشهور
غیرت عشق زآشفته عجب میداری
که هوس پیشه بود عاشق اگر نیست غیور
من به تیغ علی و بازو او مینازم
مدعی گرچه کند فخر به من از زر و زور
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر کرا نقش نبسته بضمیر آیه نور
گو بخوان فاتحه و صورت او بین از دور
هوش مصنوعی: هر کس که در دلش نشانهای از نور الهی وجود ندارد، به او بگو که آیه فاتحه را بخواند و ظاهر او را از دور ببینید.
با پری آدمئی گر بمثل جمع شود
شاید ار زاید همچون تو بهشتی رو حور
هوش مصنوعی: اگر آدمی مانند تو با پری به جمع آید، شاید همچون تو بهشتی زیبا و دلربا به وجود آید.
هر کرا شب چو تو غلمان بهشتی بسراست
گر بفردا طلبد حور بود عین قصور
هوش مصنوعی: هر کسی که شبش مانند تو با جوانان بهشتی پر شده باشد، اگر فردا به دنبال حوری برود، این نشاندهنده کمکاری اوست.
تا بصبح رخ تو شمع صفت سربازم
سوخت سر تا بقدم جان بشبان دیجور
هوش مصنوعی: تا صبح، چه شمعی که به خاطر زیبایی تو ذوب میشود، من هم سوزانده میشوم و جانم را هم در راه تو تقدیم میکنم.
بگذر از حلقه زهاد که عاشق گردند
عیسی آری بقدم زنده کند اهل قبور
هوش مصنوعی: از دست زاهدان و ریاکاران بگذر، زیرا عشق واقعی میتواند حتی مردگان را زنده کند. عیسی نیز با قدمش بر روی زمین، روح و زندگی را به آنها بازمیگرداند.
نشمارند زاهل نظرش دیده روان
هر کرا نیست نظر وقف جمال منظور
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی معشوق را نمیبیند، نمیتواند در برابر آن خود را محاسبه کند و به ارزش آن پی ببرد.
تو که بی پرده چو خورشید بتابی همه جا
چون پری از چه شدستی زخلایق مستور
هوش مصنوعی: تو که با روشنی خود مانند خورشید درخشان هستی و در همه جا حضور داری، چرا از دید مردم پنهان هستی؟
غلط ار شکوه کس از غیبتت ایدوست کند
غیبتی نیست که گوئیم شکایت بحضور
هوش مصنوعی: اگر کسی از غیبت تو شکایت کند، اشتباه میکند؛ زیرا غیبتی وجود ندارد که ما بخواهیم در حضور تو از آن شکایت کنیم.
شکر و قند زموران خطت گشت پدید
گر عسل گشته هویدا زلعاب زنبور
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که زیبایی و شیرینی خط تو مثل شکر و قند است. اگر عسل درخشان شده، به خاطر زبان زنبور است که از شهد گلها مینوشد. در واقع، نیکی و جذابیت خط تو به اندازهای است که هر کس آن را ببیند، به زیبایی آن پی میبرد.
کلک من از لب شیرین تو گر وصف کند
میتواند که بشیرین سخنی شد مشهور
هوش مصنوعی: اگر قلم من از زبان شیرین تو بخواهد وصفی کند، میتواند به قدری زیبا باشد که در کلام شیرین معروف شود.
غیرت عشق زآشفته عجب میداری
که هوس پیشه بود عاشق اگر نیست غیور
هوش مصنوعی: عشقی که واقعی است و حاکی از غیرت و احساسات عمیق است، باید فراتر از هوس و رغبتهای سطحی باشد. اگر عاشق واقعی باشد، باید غیرت و تعهدی در عشقش داشته باشد و تنها به هوس بسنده نکند.
من به تیغ علی و بازو او مینازم
مدعی گرچه کند فخر به من از زر و زور
هوش مصنوعی: من به شمشیر علی و قدرت او افتخار میکنم، هرچند که برخی افراد با ثروت و قدرت، به خود میبالند و تفاخر میکنند.