گنجور

شمارهٔ ۵۶۸

کی شنیدستی هلالی خیزد از بدر منیر
یا در آتش تازه و تر مانده عنبر یا عبیر
پرخطر راهیست این وادی کجائی رهنما
سر قدم کرم زشوقت پا ندارم دستگیر
رند از میخانه ام رانده است و شیخ از خانقه
نه جوان را میل صحبت با من افتاده نه پیر
شوق کعبه هر کرا در سر در افتد لاجرم
زیر پهلو سنگ خارا نرمتر شد از حریر
ناشکیبا تشنه کی از خواب بتواند شکیب
جسم از جانست لابد در حقیقت ناگزیر
زمهریرم گر بود جا دوزخش سازم زآه
ور بدوزخ بگذرم از آه گردد زمهریر
زیر سم مرکبت این صید بسمل را بکش
چون نیم آنمرغ لایق کم نپنداری به تیر
رشته جان مرا پیوند با جانان بود
کی زباران حوادث شویدم نقش ضمیر
فیض تو عامست زآشفته نظر باری مگیر
گرچه خار و خس بود بارد بر او ابر مطیر
نیستم چون طاعتی جرمم بهمت در گذر
عذر میخواهم زرحمت پوزشم را در پذیر
یا علی گر صاحب خانه زسگ دارد نفور
سود کی دارد زسگ گر لابه دارد یا نفیر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی شنیدستی هلالی خیزد از بدر منیر
یا در آتش تازه و تر مانده عنبر یا عبیر
هوش مصنوعی: کی دیده‌ای که هلالی از ماه نورانی برآمده باشد؟ یا مانند عنبر تازه و خوشبو در آتش بسوزد؟ یا مانند عطر خوشگلی بماند؟
پرخطر راهیست این وادی کجائی رهنما
سر قدم کرم زشوقت پا ندارم دستگیر
هوش مصنوعی: این راه پرخطر و دشوار است و به راهنمایی نیاز دارم. از لطف و مهربانی تو، توانایی قدم گذاشتن ندارم و به دستگیری نیازمندم.
رند از میخانه ام رانده است و شیخ از خانقه
نه جوان را میل صحبت با من افتاده نه پیر
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که نه تنها خود را از جامعه رانده شده می‌بیند، بلکه افرادی از قبیل رند و شیخ نیز به نوعی از او فاصله گرفته‌اند. میان جوانان و پیران هیچ‌کدام تمایلی به ارتباط و گفتگو با او ندارند، این نشان‌دهنده تنهایی و جدایی او از دیگران است.
شوق کعبه هر کرا در سر در افتد لاجرم
زیر پهلو سنگ خارا نرمتر شد از حریر
هوش مصنوعی: هر کسی که شوق زیارت کعبه در دلش ایجاد شود، حتی سنگ سخت و سفت زیر بدنش نیز نرمی و لطافت حریر را پیدا می‌کند.
ناشکیبا تشنه کی از خواب بتواند شکیب
جسم از جانست لابد در حقیقت ناگزیر
هوش مصنوعی: کسی که به شدت تشنه است، نمی‌تواند به راحتی از خواب بیدار شود. بنابراین، به نظر می‌رسد که صبر کردن برای او امری اجتناب‌ناپذیر باشد.
زمهریرم گر بود جا دوزخش سازم زآه
ور بدوزخ بگذرم از آه گردد زمهریر
هوش مصنوعی: اگر در جایی از جهنم، سرما و زجر باشد، من آن را می‌سازم. اگر بخواهم از جهنم بگذرم، فقط با یک آه می‌توانم از آن عبور کنم و این آه، گرما و آرامش را برای من به ارمغان می‌آورد.
زیر سم مرکبت این صید بسمل را بکش
چون نیم آنمرغ لایق کم نپنداری به تیر
هوش مصنوعی: زیر پای اسب خود این شکار بی‌دفاع را بکش، چرا که نیمه‌جان این پرنده را کم‌تر از آن می‌دانی که با تیر به هدف بزنم.
رشته جان مرا پیوند با جانان بود
کی زباران حوادث شویدم نقش ضمیر
هوش مصنوعی: رشته وجود من به عشق و ارتباط با محبوبم گره خورده است. چگونه می‌توانم پس از تجربه‌های سخت و تلخ، تصویر واقعی خود را حفظ کنم؟
فیض تو عامست زآشفته نظر باری مگیر
گرچه خار و خس بود بارد بر او ابر مطیر
هوش مصنوعی: رحمت و نعمت تو شامل حال همه است، پس به هیچ چیز توجه نکن؛ حتی اگر خار و علف باشد، باران رحمت بر آن می‌بارد.
نیستم چون طاعتی جرمم بهمت در گذر
عذر میخواهم زرحمت پوزشم را در پذیر
هوش مصنوعی: من همچون چیزی نیستم که به خاطر طاعتی از من انتظار داشته باشی. اقرار می‌کنم که خطا کرده‌ام و از رحمت تو طلب عذر می‌کنم و امیدوارم که مرا ببخشی.
یا علی گر صاحب خانه زسگ دارد نفور
سود کی دارد زسگ گر لابه دارد یا نفیر
هوش مصنوعی: اگر صاحب خانه از سگ بیزار باشد، باید بداند که سودی از سگ نمی‌برد. چه گدایی کند یا چه فریاد بزند.