گنجور

شمارهٔ ۵۶

سوی صحرای جنون می‌برم این سودا را
تا زاندیشه مجنون ببرم لیلا را
تنگ شد سینه در این بادیه فریادکنان
چون جرس عیب مکن گر بکشم غوغا را
کثرتم کشت بده آن می وحدت ساقی
که یکی بیش نه بینم همه تنها را
ملک ویران دلم میل بمعموری کرد
ترک یغمائی من ترک مکن یغما را
حاجی ار بادیه کعبه بسر می پوید
با تو ای خار مغیلان چه محل دیبا را
شکر وصل تو از زهز کند شهد بکام
صبر در هجر تو حنظل کندم حلوا را
فرو شوکت بدو جود در سفر عشق که سوخت
برق او شهپر جبریل فلک فرسا را
نیست اندر حرم عشق بجز عشق کسی
نفس لیلی است که او وصف کند لیلا را
اگر آشفته ند مدحت حیدر چه عجب
منع از پرتو خورشید مکن حربا را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوی صحرای جنون می‌برم این سودا را
تا زاندیشه مجنون ببرم لیلا را
هوش مصنوعی: به سوی دامن بی‌خیالی می‌روم تا از اندیشه‌ی دیوانه‌وار مجنون، لیلا را آزاد کنم.
تنگ شد سینه در این بادیه فریادکنان
چون جرس عیب مکن گر بکشم غوغا را
هوش مصنوعی: در این بیابان، سینه‌ام از غم و درد تنگ شده و با صدای بلند فریاد می‌زنم، مانند زنگی که صدا می‌دهد. اگر من هم جنجالی به پا کنم، ایرادی ندارد.
کثرتم کشت بده آن می وحدت ساقی
که یکی بیش نه بینم همه تنها را
هوش مصنوعی: بیا و دیدگان ما را با شراب وحدت پر کن، چون من جز یکی نمی‌بینم و همه را جدا از هم احساس می‌کنم.
ملک ویران دلم میل بمعموری کرد
ترک یغمائی من ترک مکن یغما را
هوش مصنوعی: دل ویران من به سمت خوشی و زندگی روزمره گرایش پیدا کرده است، اما تو ای یغما، از من دور نشو و مرا ترک نکن.
حاجی ار بادیه کعبه بسر می پوید
با تو ای خار مغیلان چه محل دیبا را
هوش مصنوعی: اگر حاجی در مسیر کعبه در صحرا باشد، تو ای خار مغیلان، چه جایی برای دیبا (پارچه گران‌قیمت) می‌مانی؟
شکر وصل تو از زهز کند شهد بکام
صبر در هجر تو حنظل کندم حلوا را
هوش مصنوعی: شیرینی پیوند تو مانند عسل است، اما وقتی در دوری تو صبر می‌کنم، آن شکر تلخ می‌شود و شیرینی زندگی‌ام را به تلخی می‌کشاند.
فرو شوکت بدو جود در سفر عشق که سوخت
برق او شهپر جبریل فلک فرسا را
هوش مصنوعی: در سفر عشق، شوکت و بزرگی خود را به او بسپار، زیرا که نور و درخشندگی او حتی پرواز جبریل را نیز می‌سوزاند و از بین می‌برد.
نیست اندر حرم عشق بجز عشق کسی
نفس لیلی است که او وصف کند لیلا را
هوش مصنوعی: در خانه عشق، هیچ چیزی جز عشق وجود ندارد. تنها نفس (روح) لیلی است که می‌تواند زیبایی‌ها و ویژگی‌های لیلا را توصیف کند.
اگر آشفته ند مدحت حیدر چه عجب
منع از پرتو خورشید مکن حربا را
هوش مصنوعی: اگر در ستایش حیدر (علی) خودت را به هم ریختی و نتوانستی درست سخن بگویی، چه جای تعجبی دارد که جنگ را از تابش خورشید (حیدر) منع کنی؟