شمارهٔ ۵۵۸
ای کلک قضا را خط تو حاصل تحریر
وز نقش نظیر تو خجل خامه تقدیر
یک دوره زکریاس تو حاشا که کند طی
صددور گر افلاک درآیند بتدویر
سودای تو افزود جنون کاست دل ودین
گم شد بکف از زلف تو سررشته تدبیر
زنار ببر بت شکن و سبحه فروهل
تا چند دهی رشته باین دانه تزویر
بر گردن خورشید ززلف تو کمندی
برپای مه چارده از خط تو زنجیر
رخساره نورانی تو آیه نور است
خط تو بر آن آیه نور آمده تفسیر
زلف تو زره ساز چو داود باعجاز
ابروی تو چون تیغ علی گشت جهانگیر
زلف تو چه دامی شده صیاد کدامست
کاهوی سیه مست تواش آمده نخجیر
تا دور شد از حلقه آنزلف شب آسا
آشفته ندارد بجز از ناله شبگیر
سازند زخاکم همه اکسیر و عجب نیست
تا بر من خاکی زده از مهر تو اکسیر
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای کلک قضا را خط تو حاصل تحریر
وز نقش نظیر تو خجل خامه تقدیر
هوش مصنوعی: ای قلم تقدیر، خط تو نتیجهی سرنوشت است و از تصویر تو، قلم تقدیر نیز خجالت میکشد.
یک دوره زکریاس تو حاشا که کند طی
صددور گر افلاک درآیند بتدویر
هوش مصنوعی: اگر زکریا در دایرهای از زمان قرار گیرد، هرگز نمیتواند از سیر گذر زمان و تغییرات آن فرار کند. حتی اگر ستارگان و آسمان نیز در دایرهای بچرخند، باز هم نمیتوانند از سرنوشت و تقدیر رهایی یابند.
سودای تو افزود جنون کاست دل ودین
گم شد بکف از زلف تو سررشته تدبیر
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو دیوانگی مرا بیشتر کرده است، دل و دین من فراموش شده و در دست من از زلف تو هیچ راه تدبیر و چارهای وجود ندارد.
زنار ببر بت شکن و سبحه فروهل
تا چند دهی رشته باین دانه تزویر
هوش مصنوعی: این بیت به موضوع انزجار از نفاق و دورویی اشاره دارد. شخصی که به تزویر و ریاکاری میپردازد، در حقیقت به باطل میچسبد و این عمل باعث دوری او از حقیقت میشود. او باید از این رفتارها پرهیز کند و به راستی و صداقت روی آورد.
بر گردن خورشید ززلف تو کمندی
برپای مه چارده از خط تو زنجیر
هوش مصنوعی: بر گردن خورشید، زلف تو مانند کمند بسته شده و مه چهاردهم به خاطر خط تو زنجیر شده است.
رخساره نورانی تو آیه نور است
خط تو بر آن آیه نور آمده تفسیر
هوش مصنوعی: صورت درخشان تو نمادی از نور است و نوشتهات بر آن نماد نور، تفسیر و توضیحی بر آن نور به شمار میآید.
زلف تو زره ساز چو داود باعجاز
ابروی تو چون تیغ علی گشت جهانگیر
هوش مصنوعی: موهای تو مانند زرهی است که داود با آن جنگید و ابروی تو مانند تیغ علی، جهان را زیر سلطه خود دارد.
زلف تو چه دامی شده صیاد کدامست
کاهوی سیه مست تواش آمده نخجیر
هوش مصنوعی: زلف تو مانند دام بزرگی شده که صیادها به دنبال شکار هستند. این کاهوی سیاه و دلبر در گوشهای، به دام تو افتاده و سرمست از زیباییات شده است.
تا دور شد از حلقه آنزلف شب آسا
آشفته ندارد بجز از ناله شبگیر
هوش مصنوعی: زمانی که شب با زیبایی و آرامش خود از ما دور میشود، دیگر هیچ چیزی جز ناله ی صبحگاه نمیماند که آشفته کننده است.
سازند زخاکم همه اکسیر و عجب نیست
تا بر من خاکی زده از مهر تو اکسیر
هوش مصنوعی: از خاک مرا ساختهاند و این از شگفتیهاست، اما نیک بدان که اگر از خاک هم بر اثر عشق تو چیزی بر من نشسته باشد، آن چیز هم نَفَس خاصی دارد.