گنجور

شمارهٔ ۵۳۹

یکجهان غم زچه در سینه تنگم جا کرد
یاد زلف که زسر تا قدمم سودا کرد
آنکه از دایره کون و مکان بیرون بود
حیرتم کز چه سبب در دل تنگم جا کرد
گرچه شد سینه سینا به تجلی معروف
جلوه روی تو بس سینه و دل سینا کرد
عکس رخساره ساقی چو در افتاد بجام
سجده اندر قدم ساغر می مینا کرد
گل زدیباچه رویت روقی برد بباغ
لاجرم بلبل شوریده چو من شیدا کرد
بلبل آورد تماشائی و گلچین بچمن
بسکه در وصف گل او نعره زد و غوغا کرد
گوهر آرند زدریا و غمت آن گهر است
که دل ما صدف و دیده ما دریا کرد
کرد روح الله اگر مرده ی احیا بجهان
لب جانبخش تو او را بدمی احیا کرد
گفتیم سر رودت بر سر سودای بتان
هر که دل باخت کی از دادن سر پروا کرد
آتشین بود زبان قلمش همچون شمع
منشی عشق که شرح غم تو انشا کرد
سر منصور از آن شد بسردار آونگ
که چرا سر حقیقت بزبان افشا کرد
رفت در پرده دل عشق پی پرده دری
کرد آشفته ام و در دو جهان رسوا کرد
در بدر شد دل دیوانه بسودای علی
بود مجنون و زهر سو طلب لیلا کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکجهان غم زچه در سینه تنگم جا کرد
یاد زلف که زسر تا قدمم سودا کرد
هوش مصنوعی: در دل تنگ من، جهانی از غم جا گرفته است. یاد زلف محبوبی که از سر تا پایم را پر از عشق و آرزو کرده، همچنان در خاطرم است.
آنکه از دایره کون و مکان بیرون بود
حیرتم کز چه سبب در دل تنگم جا کرد
هوش مصنوعی: شخصی که از محدودیت‌های جهان و زمان فارغ است، برایم سوال است که چرا من با وجود تنگی دل، او را درون خود جا داده‌ام.
گرچه شد سینه سینا به تجلی معروف
جلوه روی تو بس سینه و دل سینا کرد
هوش مصنوعی: هرچند که سینه‌ی سینا (کوه طور) به خاطر نورانی شدن و دیدن جلوه‌ی تو معروف شده است، اما این سینه و دل سینا همواره تحت تأثیر زیبایی تو قرار گرفته‌اند.
عکس رخساره ساقی چو در افتاد بجام
سجده اندر قدم ساغر می مینا کرد
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبا و جذاب ساقی وقتی در جام افتاد، باعث شد که به نشانه‌ی احترام و تقدس در برابر ساغر می‌سجد و به مینا احترام بگذارد.
گل زدیباچه رویت روقی برد بباغ
لاجرم بلبل شوریده چو من شیدا کرد
هوش مصنوعی: با زیبایی و لطافت چهره‌ات، در باغ گل‌ها جلوی چشمانم را گرفتی، و به همین دلیل، بلبل دیوانه‌ای مثل من را مجذوب و شیفته خود کردی.
بلبل آورد تماشائی و گلچین بچمن
بسکه در وصف گل او نعره زد و غوغا کرد
هوش مصنوعی: بلبل نمایشی از زیبایی به همراه آورد و گلچین به قدری در وصف گل سر و صدا کرد که همه جا پر از هیاهو شد.
گوهر آرند زدریا و غمت آن گهر است
که دل ما صدف و دیده ما دریا کرد
هوش مصنوعی: گوهرها از دریا به دست می‌آیند و غم تو همان گوهر ارزشمندی است که دل ما به مانند صدف و چشمان ما به مانند دریا شده است.
کرد روح الله اگر مرده ی احیا بجهان
لب جانبخش تو او را بدمی احیا کرد
هوش مصنوعی: اگر روح الله در حال مردن بود، با دمیدن تو در زندگی بخش زنده شد و دوباره به جهان آمد.
گفتیم سر رودت بر سر سودای بتان
هر که دل باخت کی از دادن سر پروا کرد
هوش مصنوعی: گفتیم که در برابر عشق معشوقان، هیچ کس نگران از دست دادن خود یا جانش نیست. هر کس که به عشق ورزیده، نگران نیست که چه بهای سنگینی باید بپردازد.
آتشین بود زبان قلمش همچون شمع
منشی عشق که شرح غم تو انشا کرد
هوش مصنوعی: زبان قلم او چنان داغ و پرشور بود که مانند شمعی می‌درخشید و عشقش به تو را به زیبایی به تصویر کشید. غم تو را با نثر دلنشین و هنرمندانه بیان کرد.
سر منصور از آن شد بسردار آونگ
که چرا سر حقیقت بزبان افشا کرد
هوش مصنوعی: منصور به خاطر اینکه حقیقت را به زبان آورد و افشا کرد، به مقام سرداری رسید.
رفت در پرده دل عشق پی پرده دری
کرد آشفته ام و در دو جهان رسوا کرد
هوش مصنوعی: عشق در دل من وارد شد و پرده‌ها را کنار زد، باعث شد که دچار آشفتگی شوم و در این دو دنیا رسوا شوم.
در بدر شد دل دیوانه بسودای علی
بود مجنون و زهر سو طلب لیلا کرد
هوش مصنوعی: دل دیوانه به خاطر عشق به علی در حال خروش و بی تابی شده و مانند مجنون، در پی لیلا می‌گردد.