گنجور

شمارهٔ ۴۳

چند غواص بری گوهر عمانی را
طلب از شط قدح جوهر رمانی را
نقش روی تو به چین برده مبرهن کردم
تا که بر صفحه شکستم قلم مانی را
به نگه راز درون مردم چشمت دانست
این سیه از که بیاموخت زبان‌دانی را
زاهد شهر از آن مجتنب آمد ز شراب
که محک آمد می جوهر انسانی را
عندلیبی که به گلزار و به گل نغمه‌سراست
از گل روی تو آموخت نواخوانی را
موج دریا ببرد طالب گوهر به شعف
بخرد طالب جانان خطر جانی را
قرص خور را برباید ز سر خوانِ فلک
چند درویش خورد انده بی‌نانی را
عندلیبا تو چو آشفته گل باقی جوی
بیهده یار چه خوانی تو گل فانی را
علم نصر من الله بکش از نام علی
تا بسوزی ز شرر رایت عثمانی را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند غواص بری گوهر عمانی را
طلب از شط قدح جوهر رمانی را
هوش مصنوعی: تعداد زیادی غواص، برای به دست آوردن گوهر عمانی، از دریا به جستجوی جواهر رمانی می‌پردازند.
نقش روی تو به چین برده مبرهن کردم
تا که بر صفحه شکستم قلم مانی را
هوش مصنوعی: تصویر زیبای چهره‌ات را به وضوح به دیگران نشان دادم، تا اینکه با قلم خود بر صفحه‌ای، هنر مانی را شکست دادم.
به نگه راز درون مردم چشمت دانست
این سیه از که بیاموخت زبان‌دانی را
هوش مصنوعی: با نگاه کردن به چشم‌های تو، رازهای درون مردم را فهمیدم. این شگفتی را از کسی آموختم که به خوبی زبان و دانایی را می‌شناخت.
زاهد شهر از آن مجتنب آمد ز شراب
که محک آمد می جوهر انسانی را
هوش مصنوعی: زاهد شهر از شراب دوری گزیده است، زیرا می‌داند که نوشیدن آن جوهر انسانی را آزمایش می‌کند.
عندلیبی که به گلزار و به گل نغمه‌سراست
از گل روی تو آموخت نواخوانی را
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که در باغ و در میان گل‌ها آواز می‌خواند، نغمه‌خوانی را از زیبایی چهره تو یاد گرفته است.
موج دریا ببرد طالب گوهر به شعف
بخرد طالب جانان خطر جانی را
هوش مصنوعی: موج دریا، کسی را که در پی یافتن جواهر است، به خود می‌برد. در عین حال، شخصی که در جستجوی معشوق است، از خطرات جان خود نیز بی‌باک است.
قرص خور را برباید ز سر خوانِ فلک
چند درویش خورد انده بی‌نانی را
هوش مصنوعی: اگر روزی از سفره آسمان لقمه‌ای به کسی برسد، چند درویش در حسرت نانی باقی می‌مانند.
عندلیبا تو چو آشفته گل باقی جوی
بیهده یار چه خوانی تو گل فانی را
هوش مصنوعی: ای بلبل، تو مانند گلی پژمرده در جستجوی بیهوده‌ای؛ عشق را چه معنایی برای گل‌های فانی می‌توانی بیان کنی؟
علم نصر من الله بکش از نام علی
تا بسوزی ز شرر رایت عثمانی را
هوش مصنوعی: به کمک علم و دانش و به یاری خدا، نام علی را به عرصه بکش تا آتش دشمنی و شرارت را که نماد عثمانی است، خاموش کنی.