گنجور

شمارهٔ ۳۵

ای رفته و نشناخته قدر دل ما را
باز آی که مردیم زهجر تو خدا را
هر روزه جفا کردی و گفتی که وفا بود
طفلی زوفا فرق نکردی تو جفا را
گردد بجفای تو گرفتار ادیبت
کاداب وفا هیچ نیاموخت شما را
دل خانه حق است خرابش چه پسندی
غم نیست که نشناخته ی خانه خدا را
بختم نشود یار که روی تو ببینم
در منزل خورشید کجا بار سها را
درد از تو و درمان زتو بهر چه طبیبا
در دم بفرستی و کنی منع دوا را
آشفته نگفتم که مکن رخنه بمویش
کاشفته کنی همچو خود آنزلف دو تا را
در مذهب ما خاک نجف آب حیات است
گو خضر طلبکار بود آب بقا را
بر عرض تفاخر کند ار خاک تو شاید
زیرا که در او خانه بود شیر خدا را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای رفته و نشناخته قدر دل ما را
باز آی که مردیم زهجر تو خدا را
هوش مصنوعی: ای کسی که رفته‌ای و شناختی از ارزش دل ما نداری، برگرد که ما به خاطر دوری تو داریم می‌میریم، به خدا قسم!
هر روزه جفا کردی و گفتی که وفا بود
طفلی زوفا فرق نکردی تو جفا را
هوش مصنوعی: هر روز به من بی‌رحمی کردی و می‌گفتی که وفاداری. نمی‌دانستی که بین وفا و ستم چه تفاوتی وجود دارد.
گردد بجفای تو گرفتار ادیبت
کاداب وفا هیچ نیاموخت شما را
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌وفایی تو، شاعر گرفتار شده و هیچ وفایی از تو نیاموخته است.
دل خانه حق است خرابش چه پسندی
غم نیست که نشناخته ی خانه خدا را
هوش مصنوعی: دل، محل حضور خداوند است. چرا باید آن را خراب کنی؟ غمی نیست که کسی خانه خدا را نشناسد.
بختم نشود یار که روی تو ببینم
در منزل خورشید کجا بار سها را
هوش مصنوعی: به سرنوشت من نه، که نمی‌توانم در خانه‌ی خورشید، جمال تو را ببینم، ای منبع نور و زیبایی.
درد از تو و درمان زتو بهر چه طبیبا
در دم بفرستی و کنی منع دوا را
هوش مصنوعی: درد من و درمان من از خودت است، پس چرا پزشک را به کمک می‌طلبی و از داروها دور می‌کنی؟
آشفته نگفتم که مکن رخنه بمویش
کاشفته کنی همچو خود آنزلف دو تا را
هوش مصنوعی: نگفتم که موی او را به هم نریزید، چون خود او هم دو زلف دارد که رازهایش را نپوشانده است.
در مذهب ما خاک نجف آب حیات است
گو خضر طلبکار بود آب بقا را
هوش مصنوعی: در آیین ما، خاک نجف به عنوان یک منبع زندگی و جاودانگی شناخته می‌شود، حتی اگر شخصیت خضر هم در جستجوی آب جاودان باشد، باید بداند که این آب در خاک نجف نهفته است.
بر عرض تفاخر کند ار خاک تو شاید
زیرا که در او خانه بود شیر خدا را
هوش مصنوعی: اگر خاک تو به خود ببالد و به خود بزند، باید بداند که در درونش جایگاه شیر خدا بوده است.