شمارهٔ ۳۴
خبر از حی مگر آورده کسی مجنون را
که گشوده بره قافله جوی خون را
از پی پرسش دل سلسله موئی آمد
تا که زنجیر فرستاد دگر مجنون را
گریه از کشته شدن نیست از آن میگریم
که بشوئی زسرانگشت نشان خون را
گذر قافله بر چشم ترم گر افتد
بعد از این دجله نخوانند دگر جیحون را
بسکه بحرین دویده زغمت درافشاند
به پشیزی نستانند در مکنون را
همه اسباب نشاطم اگر آماده کنند
چون نیائی چه نشاط است دل محزون را
از تو پیوسته تمام است از او گه ناقص
با مه روی تو فرق است مه گردون را
پرده بردار که آن نرگس فتان بیند
تا دگر عیب نگویند من مفتون را
گفت آشفته که زنجیر کند رفع جنون
زلفت آشفته کند از چه دل محزون را
رفع آشفتگی از این دل شیدا نشود
تا مگر وصف کنی آینه بیچون را
علی عالی اعلی ولی و مظهر حق
کاورد پنجه او در حرکت گردون را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خبر از حی مگر آورده کسی مجنون را
که گشوده بره قافله جوی خون را
هوش مصنوعی: آیا کسی از حال مجنون خبر دارد که او را به جستجوی خون بره واداشته است؟
از پی پرسش دل سلسله موئی آمد
تا که زنجیر فرستاد دگر مجنون را
هوش مصنوعی: پس از آنکه دل به دنبال جواب پرسش خود بود، رشتهای از مو به سمتش آمد تا زنجیری برای مجنون بفرستد.
گریه از کشته شدن نیست از آن میگریم
که بشوئی زسرانگشت نشان خون را
هوش مصنوعی: من از کشته شدن نمیگریم، بلکه اشکم به خاطر این است که چطور میتوانم اثر خون را از نوک انگشتانم پاک کنم.
گذر قافله بر چشم ترم گر افتد
بعد از این دجله نخوانند دگر جیحون را
هوش مصنوعی: اگر قافلهای از چشمان اشکبار من بگذرد، دیگر نه دجلهای میخوانند و نه جیحون.
بسکه بحرین دویده زغمت درافشاند
به پشیزی نستانند در مکنون را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که عشق و احساسات عمیق فرد، بهقدری قوی و فراوان است که مانند دریا میتند و در دل دیگران تأثیر میگذارد. حتی با مقدار کمی از عشق، چیزهای پنهانی و عمیق درون را به نمایش میگذارد و باعث میشود که دیگران نتوانند آن را پنهان کنند.
همه اسباب نشاطم اگر آماده کنند
چون نیائی چه نشاط است دل محزون را
هوش مصنوعی: اگر تمام عوامل خوشحالی من را مهیا کنند، وقتی تو نیایی، دل غمگین من چه شوق و نشاطی خواهد داشت؟
از تو پیوسته تمام است از او گه ناقص
با مه روی تو فرق است مه گردون را
هوش مصنوعی: وجود تو همیشه کامل و بینقص است، اما او (ماه) گاهی اوقات ناقص میشود. تفاوتی که بین تو و ماه گردون وجود دارد، در همین نکته نهفته است.
پرده بردار که آن نرگس فتان بیند
تا دگر عیب نگویند من مفتون را
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن تا آن چشمان زیبا و جذاب را ببینم، تا دیگران عیبی در من که عاشق او هستم، نگویند.
گفت آشفته که زنجیر کند رفع جنون
زلفت آشفته کند از چه دل محزون را
هوش مصنوعی: گفت آشفتهای که این زنجیر میتواند دیوانگی ناشی از زلف تو را برطرف کند، اما این زلف آشفته باعث غم و ناراحتی دل من شده است.
رفع آشفتگی از این دل شیدا نشود
تا مگر وصف کنی آینه بیچون را
هوش مصنوعی: آشفتگی این دل عاشق برطرف نمیشود مگر اینکه تو بتوانی آینهای را که هیچ کم و کاستی ندارد توصیف کنی.
علی عالی اعلی ولی و مظهر حق
کاورد پنجه او در حرکت گردون را
هوش مصنوعی: علی، بزرگ و ارجمند، ولی و نشانه حق است که قدرت او بر حرکت آسمانها تاثیرگذار است.