شمارهٔ ۳۳
ای بلبل شوریده بکن تازه نفس را
شکرانه که بشکسته ی امروز قفس را
زاهد بچمن آمد و بلبل بفغان گفت
این بوی ریا چیست که بربست نفس را
جستند رقیبان زنوا محمل لیلی
ای کشا که از نافه گشایند جرس را
غوغای رقیبان بلب تو عجبی نیست
شاید بشکر راه به بندند مگس را
ای محتسب عقل چو آئی سوی بازار
در مجلس عشاق مده راه عسس را
داری تو بسر ذوق تماشای گلستان
ناچار بگلزار ببر زحمت خس را
جز خوردن حلوا نبود مقصد اغیار
از عشق نباشد خبر ارباب هوس را
ای کاش گرفتار شدی اهل ملامت
تا عیب نگویند بسودای تو کس را
نی را که بهر بند حدیثی است نهانی
محرم نشمرده است مگر نائی و بس را
ما سوخته گانیم و تغافل نه ثوابست
چون برق خدا را مجهان تند فرس را
مقصود وی آشفته بد از عشق شعاعی
موسی که تمنا کرد از طور قبس را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بلبل شوریده بکن تازه نفس را
شکرانه که بشکسته ی امروز قفس را
هوش مصنوعی: ای بلبل بیقرار، برای نشاط تازه، شکرگزار باش که امروز قفس را شکستهای.
زاهد بچمن آمد و بلبل بفغان گفت
این بوی ریا چیست که بربست نفس را
هوش مصنوعی: زاهد به باغ آمد و بلبل در حالت ناله گفت: این بوی ریا که به مشام میرسد، چه چیزی است که جان را گرفته است؟
جستند رقیبان زنوا محمل لیلی
ای کشا که از نافه گشایند جرس را
هوش مصنوعی: رقیبان به دنبال محمل لیلی هستند که با صدای جرس خود از گیسوان او سر برآورند.
غوغای رقیبان بلب تو عجبی نیست
شاید بشکر راه به بندند مگس را
هوش مصنوعی: شگفتیای نیست که رقبای تو این قدر شلوغ و پر سر و صدا شدهاند، چون ممکن است با خوشمزگی و شیرینی تو، مگسها به راحتی به دام بیفتند.
ای محتسب عقل چو آئی سوی بازار
در مجلس عشاق مده راه عسس را
هوش مصنوعی: ای نگهبان دین، زمانی که به بازار عشق میآیی، عقل را با خود نیاور و اجازه نده که مأموران به جمع عاشقان وارد شوند.
داری تو بسر ذوق تماشای گلستان
ناچار بگلزار ببر زحمت خس را
هوش مصنوعی: شما با شوق و ذوق تماشای گلستان آمدهاید، اما ناچارید که برای زیبایی آن، زحمت از بین بردن علفهای هرز را نیز بر خود هموار کنید.
جز خوردن حلوا نبود مقصد اغیار
از عشق نباشد خبر ارباب هوس را
هوش مصنوعی: هدف کسانی که خارج از عشق حرکت میکنند فقط خوردن شیرینی است و از حال و هوای عشق و معشوق خبری ندارند. اربابان هوس تنها به لذتهای زودگذر فکر میکنند.
ای کاش گرفتار شدی اهل ملامت
تا عیب نگویند بسودای تو کس را
هوش مصنوعی: کاش تو هم دچار سرزنش دیگران میشدی، تا هیچ کس در مورد علاقهات عیبی نگیرد یا غیبت نکند.
نی را که بهر بند حدیثی است نهانی
محرم نشمرده است مگر نائی و بس را
هوش مصنوعی: نی را که برای نقل داستانها و حرفهای پنهان وجود دارد، کسی به جز نای نمیشناسد و نمیتواند به راز آن پی ببرد.
ما سوخته گانیم و تغافل نه ثوابست
چون برق خدا را مجهان تند فرس را
هوش مصنوعی: ما افرادی هستیم که در آتش عشق سوختهایم و به بیتوجهی ما ثواب نمیرسد. مانند برق که به سرعت میدرخشد، ما نیز در حالتی تند و گذرا به سر میبریم.
مقصود وی آشفته بد از عشق شعاعی
موسی که تمنا کرد از طور قبس را
هوش مصنوعی: مقصود او از عشق به موسی، به نوعی درخواست و آرزو برای دریافت نور و روشنایی است که از طور بر او نازل شد.