گنجور

شمارهٔ ۳۱

عشق بعقل بارها کرده کارزارها ‏
کرده از او فرارها داده باو قرارها
عقل چو بختی اشتران عشق بر اوست ساربان
برده از او قطارها کره از او مهارها
در غم آن عقیق لب از دل و دیده روز و شب
روید لاله زارها جوشد چشمه سارها
وه چه لب آن عقیقها و چه رخان شقیقها
برده از آن نگارها کرده از آن بهارها
چون رخ ماه پارها باغ پر از ستارها
چون قد گلعذارها سرو جویبارها

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق بعقل بارها کرده کارزارها ‏
کرده از او فرارها داده باو قرارها
هوش مصنوعی: عشق بارها با عقل درگیری و مشاجره داشته است، گاهی عقل از عشق دور شده و گاهی هم به او آرامش و سکون بخشیده است.
عقل چو بختی اشتران عشق بر اوست ساربان
برده از او قطارها کره از او مهارها
هوش مصنوعی: عقل، همانند بخت اسب‌ها، تحت تأثیر عشق قرار دارد و سوارکار (ساربان) با این عشق، مع‌البدل‌ها و هماهنگی‌ها را به دست می‌آورد. از این عشق، راهنمایی و کنترل به دست می‌آید.
در غم آن عقیق لب از دل و دیده روز و شب
روید لاله زارها جوشد چشمه سارها
هوش مصنوعی: در اندوه آن عقیق، زبان و دل و چشم من همیشه پر از گریه است و در طول روز و شب، گل‌ها در دشت‌ها می‌رویند و چشمه‌ها در دره‌ها زلال و پرآب می‌شوند.
وه چه لب آن عقیقها و چه رخان شقیقها
برده از آن نگارها کرده از آن بهارها
هوش مصنوعی: چه لب‌هایی زیبا و چه صورت‌هایی دلنشین دارد آن نگارهایی که از بهارها الهام گرفته‌اند.
چون رخ ماه پارها باغ پر از ستارها
چون قد گلعذارها سرو جویبارها
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند ماه درخشان است و باغ پر از ستاره‌ها را تداعی می‌کند، قد و قامتت به زیبایی گل‌های خوشبو و سروهایی که در کنار جویبارها هستند، شباهت دارد.