گنجور

شمارهٔ ۱۶۵

هر غیر که بنگری زیار است
این نقش و نگار از نگار است
سر پنجه آن نگار ساده
از خون جهانیان نگار است
هرگز خطر گهر ندارد
هر کو که زبحر برکنار است
آتش نه قرارگاه هندوست
زلفین تو از چه بیقرار است
نقصان نکند چو زر در آذر
هر کس که بعشق پایدار است
درمان نپذیرد از طبیبان
آن دل که زدرد تو فکار است
گویند دل است منزل عشق
دل رفته و عشق بر قرار است
آشفته زجام عشق سر خویش
نه مست چنان نه هوشیار است
از میکده علی بکش می
کان باده خالی از خمار است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر غیر که بنگری زیار است
این نقش و نگار از نگار است
هوش مصنوعی: هر کس که ببینی، زیبایی او از زیبایی یک نقاشی نشأت می‌گیرد و همه‌ی این مختصات و شکل‌ها نتیجه‌ی هنر و ذوق است.
سر پنجه آن نگار ساده
از خون جهانیان نگار است
هوش مصنوعی: سر انگشت آن معشوق ساده، نمایانگر زیبایی و لطافت است که به نوعی نشان‌دهنده تأثیر عمیق و دردناک جنگ‌ها و رنج‌ها بر انسان‌هاست.
هرگز خطر گهر ندارد
هر کو که زبحر برکنار است
هوش مصنوعی: هر کسی که از دریا دور باشد، هرگز خطر گوهری را نخواهد داشت.
آتش نه قرارگاه هندوست
زلفین تو از چه بیقرار است
هوش مصنوعی: آتش نه محل سکونت هندوهاست، پس چرا موهای تو اینقدر بی‌قرار و آشفته‌اند؟
نقصان نکند چو زر در آذر
هر کس که بعشق پایدار است
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق پایدار است، مانند زر در آتش دچار نقصان نمی‌شود.
درمان نپذیرد از طبیبان
آن دل که زدرد تو فکار است
هوش مصنوعی: دلی که از درد تو رنج می‌برد، هیچ پزشک و دارویی نمی‌تواند آن را درمان کند.
گویند دل است منزل عشق
دل رفته و عشق بر قرار است
هوش مصنوعی: می‌گویند که دل، جایگاه عشق است؛ اما در واقع، دل رفته و عشق هنوز در جای خودش باقی است.
آشفته زجام عشق سر خویش
نه مست چنان نه هوشیار است
هوش مصنوعی: دلشوره و بی‌قراری ناشی از عشق او را به شدت دچار اغتشاش کرده است؛ نه به حدی مدهوش است که چیزی به یاد آورد، و نه به اندازه‌ای هوشیار که بتواند خود را کنترل کند.
از میکده علی بکش می
کان باده خالی از خمار است
هوش مصنوعی: از میخانه علی بنشین و نوش جان کن زیرا این شراب از هر حالتی آزاد و رهاست.