شمارهٔ ۱۶۴
ما را که بر زبان نبود غیر نام دوست
با غیر هم بیان نکنم جز پیام دوست
ما گوش وقف کرده بغوغای دشمنان
باشد که استماع نمایم کلام دوست
خضر ارزآب چشمه حیوان حیات یافت
ما جاودانه عمر گرفته زجام دوست
آدم اگر زروضه دارالسلام رفت
ما را بود مقام بدارالسلام دوست
درویش را وطن نبود جز بملک فقر
کانجا زنند سکه دولت بنام دوست
یوسف اگر عزیز شد اندر دیار حسن
در مصر دلبریست بذلت غلام دوست
تکیه بجای عشق زند عقل خودپسند
دشمن بگو مکان نکند در مقام دوست
او را سزاست لاف سلیمانی ار زند
موری که یافت حشمتی از احتشام دوست
دامن مکش زکام نهنگان لجه خوار
آشفته شایدت که رساند بکام دوست
عشق است در طریقت ما جانشین عقل
در ملک دل شده قائم مقام دوست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما را که بر زبان نبود غیر نام دوست
با غیر هم بیان نکنم جز پیام دوست
هوش مصنوعی: ما فقط نام دوست را بر زبان میآوریم و هیچگاه غیر از آن با کسی سخن نمیگوییم. پیام ما تنها پیام دوست است و هیچ چیز دیگری را بیان نمیکنیم.
ما گوش وقف کرده بغوغای دشمنان
باشد که استماع نمایم کلام دوست
هوش مصنوعی: گوشم را به صداهای دشمنان مشغول کردهام تا بتوانم حرفهای دوست را بشنوم.
خضر ارزآب چشمه حیوان حیات یافت
ما جاودانه عمر گرفته زجام دوست
هوش مصنوعی: خضر در چشمهٔ زندهای حیات و زندگی را یافت، در حالی که ما از جام دوست، زندگی جاودان و همیشگی دریافت کردیم.
آدم اگر زروضه دارالسلام رفت
ما را بود مقام بدارالسلام دوست
هوش مصنوعی: اگر آدم از بهشت برود، ما همچنان در مقام دوستانه و خوب باقی میمانیم.
درویش را وطن نبود جز بملک فقر
کانجا زنند سکه دولت بنام دوست
هوش مصنوعی: درویشی هیچ سرزمینی جز فقر ندارد، چون تنها در همانجا سکهای به نام دوست ضرب میشود.
یوسف اگر عزیز شد اندر دیار حسن
در مصر دلبریست بذلت غلام دوست
هوش مصنوعی: اگر یوسف در سرزمین زیباییهای مصر عزیز و محترم شد، این به خاطر محبوبیت و عشق اوست که ناشی از نازنازی و محبت دوست است.
تکیه بجای عشق زند عقل خودپسند
دشمن بگو مکان نکند در مقام دوست
هوش مصنوعی: عقل خودپسند بر عشق تکیه میکند و دشمنی را در جای دوستی نمیپذیرد.
او را سزاست لاف سلیمانی ار زند
موری که یافت حشمتی از احتشام دوست
هوش مصنوعی: اگر مورچهای به عظمت و مقام شاهانهای رسید، شایسته است که درباره سلیمان باد به دمی بزند.
دامن مکش زکام نهنگان لجه خوار
آشفته شایدت که رساند بکام دوست
هوش مصنوعی: دامن خود را از گرفتاریها و مشکلات دور نگهدار، زیرا شاید این چیزها تو را به هدف و خواسته محبوبت نرسانند.
عشق است در طریقت ما جانشین عقل
در ملک دل شده قائم مقام دوست
هوش مصنوعی: عشق در مسیر ما جای عقل را در قلب گرفته و بهعنوان نماینده دوست قرار گرفته است.

آشفتهٔ شیرازی