گنجور

شمارهٔ ۱۵۶

بت پرستنده بت رویت
کفر زنار بند گیسویت
جامه کعبه حلقه مویت
قبله خانه طاق ابرویت
چه تفاوت مرا زدیر و حرم
زین دو من روی کرده بر رویت
ای بلا خانه زاد بالایت
فتنه مفتون چشم جادویت
زورمندان اسیر بیمارت
شیر مردان شکار آهویت
قند و شکر زلعل شیرینت
مشک و عنبر زخاک مشکویت
با همه ناز سرو آزاده
بنده شد پیش قد دلجویت
گل که در رنگ و بو بود ممتاز
عاریت کرده رنگ و هم بویت
چاه بیژن نگون زغبغب تو
خام رستم کمند گیسویت
خیل روئین تنان بعرصه رزم
در حذر از کمان ابرویت
با چنین لطف پنجه و ساعد
کوه لرزد زدست و بازویت
در بشر نیست این کمال و جمال
مگر از حیدر است نیرویت
تن لطیف و سخن شکر چکنم
دل سنگین و تندی خویت
دل آشفته بین که از زلفت
کرده آشفته حلقه مویت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بت پرستنده بت رویت
کفر زنار بند گیسویت
هوش مصنوعی: عبارت می‌تواند به این شکل تعبیر شود که کسی که به معشوقی زیبا و افسونگر عشق می‌ورزد، در واقع از نظر دیگران به دین و ایمان خود پشت می‌کند و تمام توجه و وابستگی‌اش به او را به نوعی بی‌دینی و بی‌اعتقادی تعبیر می‌کنند. این عشق به اندازه‌ای عمیق و قوی است که حتی می‌تواند به عنوان یک زنجیر (زنار) برای او در نظر گرفته شود.
جامه کعبه حلقه مویت
قبله خانه طاق ابرویت
هوش مصنوعی: پوشش کعبه به مانند حلقه موی توست و ابروی تو به عنوان قبله‌ای برای عبادت و راهنمایی محسوب می‌شود.
چه تفاوت مرا زدیر و حرم
زین دو من روی کرده بر رویت
هوش مصنوعی: تفاوتی برای من وجود ندارد بین تاخیر و حرم، چون من به خاطر تو روی به سوی تو آورده‌ام.
ای بلا خانه زاد بالایت
فتنه مفتون چشم جادویت
هوش مصنوعی: ای مصیبت که در خانه من زاده شده‌ای، نگاه جادوگری تو مرا به شدت مجذوب خود کرده است.
زورمندان اسیر بیمارت
شیر مردان شکار آهویت
هوش مصنوعی: زورمندان در برابر درد تو تسلیم شده و شیرمردان در جستجوی تو هستند.
قند و شکر زلعل شیرینت
مشک و عنبر زخاک مشکویت
هوش مصنوعی: تو همچون قند و شکر شیرینی، و عطر خوش تو به مانند مشک و عنبر است که از خاک مشک تو به مشام می‌رسد.
با همه ناز سرو آزاده
بنده شد پیش قد دلجویت
هوش مصنوعی: با تمام زیبایی و رفتار ظریفش، من به خاطر محبت و نوازش او، تسلیم شدم و در برابر او قرار گرفتم.
گل که در رنگ و بو بود ممتاز
عاریت کرده رنگ و هم بویت
هوش مصنوعی: گل که در زیبایی و عطر خود بی‌نظیر است، در واقع رنگ و بویش را از جایی دیگر به عاریه گرفته است.
چاه بیژن نگون زغبغب تو
خام رستم کمند گیسویت
هوش مصنوعی: چاه بیژن به خاطر صدای غمگین تو، در خطر افتاد و رستم در برابر زیبایی و قدرت گیسوانت احساس کمبود می‌کند.
خیل روئین تنان بعرصه رزم
در حذر از کمان ابرویت
هوش مصنوعی: گروهی از جنگجویان قوی و شجاع در میدان نبرد از تیراندازی ابروهای تو می‌ترسند و احتیاط می‌کنند.
با چنین لطف پنجه و ساعد
کوه لرزد زدست و بازویت
هوش مصنوعی: با این نیکی و مهربانی که در دست و بازویت وجود دارد، کوه‌ها نیز از آن به لرزه درمی‌آیند.
در بشر نیست این کمال و جمال
مگر از حیدر است نیرویت
هوش مصنوعی: در میان انسان‌ها، کمال و زیبایی واقعی بدون وجود حیدر نیست و این قدرت و زیبایی تنها از او ناشی می‌شود.
تن لطیف و سخن شکر چکنم
دل سنگین و تندی خویت
هوش مصنوعی: بدن تو نرم و لطیف است و سخن تو مانند شکر شیرین. اما دل تو سخت و تند است.
دل آشفته بین که از زلفت
کرده آشفته حلقه مویت
هوش مصنوعی: دل بی‌قرار من را ببین که به خاطر زلف‌های تو به هم ریخته و پریشان شده است. حلقه‌های موی تو باعث این آشفتگی شده است.