گنجور

شمارهٔ ۱۵۱

ز لولیان چو بتم شاهدی به شنگی نیست
به رنگ لعبت من لعبت فرنگی نیست
خیال قافیه جز آن دهان نیندیشم
که هیچ قافیه چو آن هان بتنگی نیست
اگر چه رستم دستان بود که کشته تست
که همچو چشم تو در رزم ترک جنگی نیست
زچیست کرده بروی تو جای خال سیاه
بباغ خلد اگر هندوان زنگی نیست
چو چنگ ناله آشفته در فلک پیچید
به غیر زهره مگو در سپهر چنگی نیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز لولیان چو بتم شاهدی به شنگی نیست
به رنگ لعبت من لعبت فرنگی نیست
هوش مصنوعی: از جوانان خوش‌خبر و نازک‌دل، کسی به زیبایی و شادابی من نیست و هیچ دختر زیبارویی در فرنگ به جلوه‌گری من نمی‌رسد.
خیال قافیه جز آن دهان نیندیشم
که هیچ قافیه چو آن هان بتنگی نیست
هوش مصنوعی: من تنها به زبانی فکر می‌کنم که مانند قافیه‌ای زیبا و منحصر به فرد هیچ‌گاه نمی‌توان مثل آن را یافت.
اگر چه رستم دستان بود که کشته تست
که همچو چشم تو در رزم ترک جنگی نیست
هوش مصنوعی: اگرچه رستم دستان، که قهرمان بزرگ اسطوره‌ای ایران است، تو را کشته است، اما نمی‌توان کسی را در جنگ پیدا کرد که به اندازه چشم تو شجاع و توانمند باشد.
زچیست کرده بروی تو جای خال سیاه
بباغ خلد اگر هندوان زنگی نیست
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به زیبایی و جذابیت چهره اشاره دارد و می‌گوید که در باغ بهشتی، اگر رنگ پوست یا ویژگی‌های ظاهری خاصی وجود نداشته باشد، آیا جای خالی یا نقطه سیاهی بر روی چهره تو به وجود می‌آید؟ در واقع، شاعر به مقایسه زیبایی انسان‌ها و ویژگی‌های ظاهری آن‌ها می‌پردازد و به نقش جذابیت در زیبایی اشاره می‌کند.
چو چنگ ناله آشفته در فلک پیچید
به غیر زهره مگو در سپهر چنگی نیست
هوش مصنوعی: زمانی که صدای چنگی در آسمان پیچید، تنها زهره است که می‌تواند این نغمه را بشنود و به جز او هیچ چیزی در آسمان صدای چنگی ندارد.