شمارهٔ ۱۳
بیدوست پایدار نباشد نشست ما
اما چه چاره چاره نیاید زدست ما
بنشست نقش دوست و برخاست ماسوا
در بزم غیر هم بتو باشد نشست ما
دل خون شده است و ریخته در ساغرم چو می
بگذر تو محتسب زچه خواهی شکست ما
قتلی اگر که مست کند لاجرم خطاست
خاصه که از ختا بود این ترک ما
از رشته دو زلف بتی اهرمن فریب
زنار بسته است دل بت پرست ما
آشفته پی بمرتبه مرتضی که برد
بر اوج عشق ره نبرد عقل پست ما
حق رتبه اش شناسد و احمد ولیک من
دانم طفیل اوست همه بود و هست ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیدوست پایدار نباشد نشست ما
اما چه چاره چاره نیاید زدست ما
هوش مصنوعی: دوستی که پایدار نیست، نشستن ما بیفایده است، اما چه کار میتوان کرد که از دست ما کاری ساخته نیست.
بنشست نقش دوست و برخاست ماسوا
در بزم غیر هم بتو باشد نشست ما
هوش مصنوعی: در این بزم، فقط یاد دوست در ذهنم نشسته و همه چیز دیگر اهمیت ندارد. حتی اگر در مجالس دیگر هم حضور داشته باشم، فقط به یاد تو هستم.
دل خون شده است و ریخته در ساغرم چو می
بگذر تو محتسب زچه خواهی شکست ما
هوش مصنوعی: دل من پر از اندوه و غم شده و این اندوه به نوعی درون ساغرم مانند شراب ریخته است. تو ای محتسب (نگهبان شراب)، چرا میخواهی ما را اذیت کنی؟
قتلی اگر که مست کند لاجرم خطاست
خاصه که از ختا بود این ترک ما
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر عشق یا اشتیاقی که به من دارد، کاری انجام دهد که به او آسیب برساند، این عمل اشتباه است. مخصوصاً وقتی که این احساسات ناشی از سرزمین یا فرهنگی دیگر باشد.
از رشته دو زلف بتی اهرمن فریب
زنار بسته است دل بت پرست ما
هوش مصنوعی: دل ما به وسوسههای زلفهای زیبای یک معشوق دلفریب اسیر شده است، به طوری که عاشقانه به او وابستهایم.
آشفته پی بمرتبه مرتضی که برد
بر اوج عشق ره نبرد عقل پست ما
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که عشق به مرتضی (علی) آنچنان بالاست که عقل نمیتواند به آن دست پیدا کند. به عبارتی، کسی که در عشق به او شگفتزده شده، از عقل خود فراتر رفته و در سیر و سلوک خود به اوج میرسد. این عشق، مرتبهای است که فهم و ادراک عقل به تنهایی نمیتواند به آن برسد.
حق رتبه اش شناسد و احمد ولیک من
دانم طفیل اوست همه بود و هست ما
هوش مصنوعی: حق، مقام و منزلت خود را میشناسد و احمد (پیامبر اسلام) نیز چنین است، اما من میدانم که همه چیز و همه وجود، وابسته به اوست و در حقیقت، همهچیز تابع و جلوهای از اوست.
حاشیه ها
1402/12/12 00:03
Mobin T
بیت ۴ قافیه جور در نمیاد