گنجور

شمارهٔ ۱۲۰

بی تو یکشب گر سرم بر بستر است
نوک مژگان بر دو چشمم نشتر است
بی مه روی توام تار است شب
گر روان بر چهره ام بس اختر است
عکس ما در آینه شد جلوه گر
وهم آمد در گمان کاین دلبر است
این چه ساقی بود کامد با قدح
این چه صهبا بود کاندر ساغر است
در خور ذکر تو نه این سبحه است
در خور عشق تو نه این دفتر است
هر گوهر از چار گوهر شد پدید
عشق را گوهر زبحر دیگر است
می کشان بر لطف حق مستظهرند
شیخ شهر ار بر عمل مستظهر است
نی سواران راست مرکب شیر عقل
عشق آن مرغی که برقش شهپر است
در خم زلفت دل آشفته گفت
آه از آن زخمی که مشکش بستر است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی تو یکشب گر سرم بر بستر است
نوک مژگان بر دو چشمم نشتر است
هوش مصنوعی: اگر شب را بر روی بستر خود بگذرانم، نبود تو باعث می‌شود که نوک مژگانم همچون چاقویی بر چشم‌هایم باشد.
بی مه روی توام تار است شب
گر روان بر چهره ام بس اختر است
هوش مصنوعی: در شب، چهره‌ام بی‌نور است چون تو کنارم نیستی، اما اگر نگاهت را به من بیفکنی، همانند ستاره‌هایی که در آسمان می‌درخشند، می‌توانم نورانی شوم.
عکس ما در آینه شد جلوه گر
وهم آمد در گمان کاین دلبر است
هوش مصنوعی: تصویر ما در آینه نمایان شد و خیال بافی کردیم که این تصویر همان معشوق است.
این چه ساقی بود کامد با قدح
این چه صهبا بود کاندر ساغر است
هوش مصنوعی: این چه نوشیدنی‌ای است که با کاسه‌ای به دست آمده و این چه شرابی است که در جام قرار دارد؟
در خور ذکر تو نه این سبحه است
در خور عشق تو نه این دفتر است
هوش مصنوعی: این ذکر و دعا با ارزش‌تر از هر سیم و زر است و عشق تو بالاتر از هر چیزی است که در دنیا وجود دارد.
هر گوهر از چار گوهر شد پدید
عشق را گوهر زبحر دیگر است
هوش مصنوعی: هر یک از چهار گوهر به عشق پدید آمده است و عشق، مانند گوهری از دریای دیگری است.
می کشان بر لطف حق مستظهرند
شیخ شهر ار بر عمل مستظهر است
هوش مصنوعی: آنانی که به رحمت و لطف الهی وابسته‌اند، حتی اگر شیخ شهر به اعمال و کارهای خود تکیه کند، نمی‌توانند به او تکیه کنند.
نی سواران راست مرکب شیر عقل
عشق آن مرغی که برقش شهپر است
هوش مصنوعی: نی سواران راست مرکب شیر، به این معناست که افرادی که در راه حقیقت و دانایی قدم برمی‌دارند، به مانند سوارکارانی هستند که بر اسب‌های نیکو سوار شده‌اند. عشق نیز مانند پرنده‌ای است که برق و زیبایی خاصی دارد و به سمت آسمان پرواز می‌کند. این تصویر نشان می‌دهد که عقل و عشق هر دو در سفر به سوی کمال و زیبایی اهمیت دارند.
در خم زلفت دل آشفته گفت
آه از آن زخمی که مشکش بستر است
هوش مصنوعی: در پیچ و خم موهایت، دل من در هم ریخته است و آه می‌کشد از آن دردی که ریشه‌اش در عطر دل‌انگیز توست.