گنجور

شمارهٔ ۱۱۹

ای بلای ناگهان در پیش بالا میرمت
ای بهشت جاودان اندر تماشا میرمت
سر سودای توام اندر سویدای دلست
سودها دارم که در این شور و سودا میرمت
نیستم خفاش تا گویم حدیث از نفی مهر
در بر خورشیده رخساره چو حربا میرمت
من نیم از خاکیان ای بحر طوفان‌خیز عشق
ماهی بحر توام خواهم بدریا میرمت
عضو عضوت را نمی‌دانم تمیز ای ماهروی
من نمی‌دانم سر از پا در سراپا میرمت
گر به آن دست نگارین ریخت خواهی خون من
شکر گویان پیش آن دست محنا میرمت
گر شبی در چنگ آرد زلفت آشفته به خواب
ترسم از حرمان بیداری به رؤیا میرمت
گر میسر نیست فیض خدمتت ای شیر حق
بس مرا این آرزو کاندر تولا میرمت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بلای ناگهان در پیش بالا میرمت
ای بهشت جاودان اندر تماشا میرمت
هوش مصنوعی: ای مصیبت ناگهانی که در مقابل من قرار داری، ای بهشت ابدی که به تماشا و مشاهده‌ات می‌پردازم.
سر سودای توام اندر سویدای دلست
سودها دارم که در این شور و سودا میرمت
هوش مصنوعی: من به عشق تو در درون قلبم حیران و آشفتم و در این احساس و اشتیاق، نفع‌ها و دستاوردهایی دارم که تو را در این حال و هوای شورانگیز از دست می‌دهم.
نیستم خفاش تا گویم حدیث از نفی مهر
در بر خورشیده رخساره چو حربا میرمت
هوش مصنوعی: من مانند خفاش نیستم که دربارهٔ نبودن عشق در چهرهٔ خورشید سخن بگویم؛ زیرا مانند حجاب بر چهرهٔ زیبای او قرار ندارم.
من نیم از خاکیان ای بحر طوفان‌خیز عشق
ماهی بحر توام خواهم بدریا میرمت
هوش مصنوعی: من از خاکیان نیستم، ای دریای طوفانی عشق، من همچون ماهی دریا تو هستم و به دریا خواهم رفت.
عضو عضوت را نمی‌دانم تمیز ای ماهروی
من نمی‌دانم سر از پا در سراپا میرمت
هوش مصنوعی: ای ماهروی من، نمی‌دانم کدام بخش از وجودت را توصیف کنم. نمی‌دانم کجای تو بالاتر است یا کجا پایان می‌یابد؛ هر چه نگاه می‌کنم، سر از پا نمی‌شناسم و فقط غرق زیبایی‌ات می‌شوم.
گر به آن دست نگارین ریخت خواهی خون من
شکر گویان پیش آن دست محنا میرمت
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با آن دست زیبا من را به زار و زخم بکشی، باید با خوشحالی از آن دست دلربا تقدیر کنم.
گر شبی در چنگ آرد زلفت آشفته به خواب
ترسم از حرمان بیداری به رؤیا میرمت
هوش مصنوعی: اگر شبی موهایت در خواب آشفته شود، می‌ترسم که از بیداری با حسرت روبرو شوم و خواب خوب را از دست بدهم.
گر میسر نیست فیض خدمتت ای شیر حق
بس مرا این آرزو کاندر تولا میرمت
هوش مصنوعی: اگر نمی‌توانم از برکت خدمتی که به تو دارم بهره‌مند شوم، ای شیر حق، بس است برای من این آرزو که در محبت تو قرار گیرم.

حاشیه ها

1403/07/15 13:10
Sarina Ahmadi

خیلی شبیه شعر حافظ است