بخش ۷۰ - صفت بت معلق در هوا
هم از ره دگر شهری آمد به پیش
درو نغز بتخانه ز اندازه بیش
یکی بتکده در میان ساخته
سر گنبدش بر مه افراخته
همه بوم و دیوار او ساده سنگ
تهی پاک از آرایش و بوی و رنگ
بتی ساخته ماه پیکر دروی
برهنه نه زر و نه زیور بروی
میان هوا ایستاده بلند
نه زیرش ستون و نه زافزار بند
بسی پیکر مردم ومرغ و باز
ز گردش میان هوا پر باز
گروهی شمن گرد او انجمن
سیه شان تن و دل سیه تر ز تن
گرفته همه لکهن و بسته روی
که و مه زنخ ساده کرده ز موی
چنان بُد مر آن بی رهان را گمان
که هست او خدای آمده ز آسمان
فرشتست گردش بپر هر که هست
بفرمانش استاده ایزد پرست
کسی را که بودی به چیزی هوا
چو زو خواستی کردی ایزد روا
از آهن بُد آن بت معلق به جای
همان خانه از سنگ آهن ربای
ازآن بُد میان هوا داشته
که سنگش همی داشت افراشتته
بخش ۶۹ - بیرون شدن گرشاسب: پس آن گه ز دریا به هامون شدندبخش ۷۱ - درختی که هفت گونه بارش بود: به شهری رسیدند خرّم دگر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هم از ره دگر شهری آمد به پیش
درو نغز بتخانه ز اندازه بیش
هوش مصنوعی: شخصی از راهی دیگر به شهری آمد و در مقابل او معبدی زیبا و بیشتر از حد تصور وجود داشت.
یکی بتکده در میان ساخته
سر گنبدش بر مه افراخته
هوش مصنوعی: یک معبد یا خانهی بتپرستی در وسط ساختهاند و سر گنبد آن به سوی ماه بلند شده است.
همه بوم و دیوار او ساده سنگ
تهی پاک از آرایش و بوی و رنگ
هوش مصنوعی: تمام دیوارها و زمینهای او ساده و خالی از هرگونه زینت، بو و رنگ هستند.
بتی ساخته ماه پیکر دروی
برهنه نه زر و نه زیور بروی
هوش مصنوعی: در اینجا تصویری از یک درویش برهنه آمده است که بدنهاش مانند ماه زیباست و هیچ زر و زیوری بر تن ندارد. این تصویر نشان میدهد که زیبایی و جاذبه واقعی درونی است و به ثروت یا تجملات ظاهری بستگی ندارد.
میان هوا ایستاده بلند
نه زیرش ستون و نه زافزار بند
هوش مصنوعی: در فضایی قرار دارد که نه چیزی از زیر آن حمایت میکند و نه چیزی به آن متصل است. در واقع، این وضعیت نشاندهندهای از عدم اتکاء به پایهها و ساختارهای معمولی است.
بسی پیکر مردم ومرغ و باز
ز گردش میان هوا پر باز
هوش مصنوعی: بسیاری از انسانها و پرندگان همچون مرغ و باز در حال پرواز و گردش در آسمان هستند.
گروهی شمن گرد او انجمن
سیه شان تن و دل سیه تر ز تن
هوش مصنوعی: گروهی از آدمها دور او جمع شدهاند، که بدنشان و روحشان از بدن هم تیرهتر است.
گرفته همه لکهن و بسته روی
که و مه زنخ ساده کرده ز موی
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی در چهرهای پیدا شده که با خطها و نشانههایش چهرهاش را پوشانده و فقط از طریق مجرای زیبای موهایش، راز دلرباییاش را افشا میکند.
چنان بُد مر آن بی رهان را گمان
که هست او خدای آمده ز آسمان
هوش مصنوعی: او چنان به خود مشغول و غرق در خیال است که گمان میکند خداوند از آسمان به زمین آمده و او را نجات داده است.
فرشتست گردش بپر هر که هست
بفرمانش استاده ایزد پرست
هوش مصنوعی: فرشتهای به دور خود میچرخد و هر کسی که در اطرافش است، زیر فرمان خدای پرستیدهایستاده است.
کسی را که بودی به چیزی هوا
چو زو خواستی کردی ایزد روا
هوش مصنوعی: هر کس که به چیزی تمایل داشت و از آن خواست، خداوند خواستهاش را برآورده میسازد.
از آهن بُد آن بت معلق به جای
همان خانه از سنگ آهن ربای
هوش مصنوعی: آن مجسمه زیبا که از آهن ساخته شده، در همان مکانی قرار دارد که یک خانه از سنگ وجود دارد.
ازآن بُد میان هوا داشته
که سنگش همی داشت افراشتته
هوش مصنوعی: در میان آسمان، چیزی وجود دارد که سنگ نیز بر آن بلند شده است.