گنجور

بخش ۶۹ - بیرون شدن گرشاسب

پس آن گه ز دریا به هامون شدند
به یک ماه از چین به بیرون شدند
همی خواست مهراج تا پهلوان
ببیند همه کشور هندوان
نمایدش جاه و بزرگی خویش
ز بس شهریاران کش آیند پیش
سوی شهرها شاد دادند روی
شد این آگهی نزد هر نامجوی
شهان و مهان کارساز آمدند
پرستنده از پیش باز آمدند
همه شهرها گشت آراسته
همه راه پر نزل و پر خواسته
زمین باغ فردوس دیدار شد
هوا ابر بارنده دینار شد
ز رامش جهان بانگ خنیا گرفت
ز بس درّ کشور ثریا گرفت
به دشتی رسیدند روزی ز راه
بی اندازه بر وی ز طوطی سیاه
به تن پاک همواره زنگار گون
به چنگال و منقار گلنار گون
زمین از بس انبوه ایشان به هم
چو پاشیده بر سبز دیبا بقم
چو دریای اخضر که جوشان بود
درو موج بر سرخ مرجان بود
درختی در آن دشت بر آب کند
گشن برگ و شاداب شاخ و بلند
کبودش تن و برگ یکسره سپید
سیه تخمش و بار چون مشک بید
همه شاخسارش پر از طوطیان
برو ساخته صدهزار آشیان
ز شاخ و تنش هر که کرد اندرون
به آهن خلیده همی زآزمون
همان گه خروشیدن آراستی
وزو چون زرگ خون روان خاستی
گرفتند از طوطیان بی شمار
دگر روز کردند از آن جا گذار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پس آن گه ز دریا به هامون شدند
به یک ماه از چین به بیرون شدند
هوش مصنوعی: سپس پس از گذشت یک ماه، از دریا به دشت هامون آمدند و از چین خارج شدند.
همی خواست مهراج تا پهلوان
ببیند همه کشور هندوان
هوش مصنوعی: مهراج بسیار تمایل داشت که یک پهلوان را ببیند که در تمام سرزمین‌های هندی مشهور و مورد احترام باشد.
نمایدش جاه و بزرگی خویش
ز بس شهریاران کش آیند پیش
هوش مصنوعی: او به خاطر مقام و عظمت خود، به گونه‌ای خود را نشان می‌دهد که بسیاری از پادشاهان و بزرگان به دنبال او می‌آیند.
سوی شهرها شاد دادند روی
شد این آگهی نزد هر نامجوی
هوش مصنوعی: این اطلاعیه به شهرها ارسال شده و به هر کسی که به دنبال نام و مقام است، خبر خوشی را رسانده است.
شهان و مهان کارساز آمدند
پرستنده از پیش باز آمدند
هوش مصنوعی: پادشاهان و افراد بزرگ به کمک و یاری آمدند و خوبان در انتظار خدمتگزاری بازگشته‌اند.
همه شهرها گشت آراسته
همه راه پر نزل و پر خواسته
هوش مصنوعی: تمام شهرها به زیبایی تزئین شده‌اند و همه راه‌ها پر از نعمت و خواسته‌های مردم است.
زمین باغ فردوس دیدار شد
هوا ابر بارنده دینار شد
هوش مصنوعی: زمین به مانند باغی بهشتی شد و آسمان با ابرهای باران‌زا پر شد.
ز رامش جهان بانگ خنیا گرفت
ز بس درّ کشور ثریا گرفت
هوش مصنوعی: جهان از خوشی و شادی پر شده است و صدای موسیقی برپا شده، زیرا زمین از زیبایی و جواهرات درخشان پر شده است.
به دشتی رسیدند روزی ز راه
بی اندازه بر وی ز طوطی سیاه
هوش مصنوعی: روزی در دشت وسیعی، به گروهی از مردم برخورد کردند که بسیار دورتر از مسیر خود در حال حرکت بودند و بر روی آن دشت، پرنده‌ای سیاه به نام طوطی مشاهده کردند.
به تن پاک همواره زنگار گون
به چنگال و منقار گلنار گون
هوش مصنوعی: بدن پاک همیشه با زنگار و کثیفی مواجه است، همچون چنگال و منقار پرنده‌ای که رنگی شبیه گل دارد.
زمین از بس انبوه ایشان به هم
چو پاشیده بر سبز دیبا بقم
هوش مصنوعی: زمین به دلیل جمعیت زیاد آن‌ها به گونه‌ای پخش و شلوغ شده که نقش و نگار سبز دیبا بر آن نمایان شده است.
چو دریای اخضر که جوشان بود
درو موج بر سرخ مرجان بود
هوش مصنوعی: مانند دریاچه‌ای سبز رنگ که در آن امواج، بر روی مرجان‌های سرخ می‌رقصند و به جوش و خروش آمده است.
درختی در آن دشت بر آب کند
گشن برگ و شاداب شاخ و بلند
هوش مصنوعی: در دشت، درختی رشد کرده که شاخه‌هایش بلند و شاداب است و برگ‌هایش سرسبز و تازه به نظر می‌رسد.
کبودش تن و برگ یکسره سپید
سیه تخمش و بار چون مشک بید
هوش مصنوعی: بدن و برگ‌هایش آبی رنگ است، اما تخم و میوه‌اش سیاه است و مانند مشک عطرآگین می‌باشد.
همه شاخسارش پر از طوطیان
برو ساخته صدهزار آشیان
هوش مصنوعی: تمامی شاخه‌های این درخت پر از طوطیانی است که در آنجا لانه‌هایی به اندازه صد هزار ساخته‌اند.
ز شاخ و تنش هر که کرد اندرون
به آهن خلیده همی زآزمون
هوش مصنوعی: هر کسی به درون خود نگاه کند و از تجربه‌هایش استفاده کند، می‌تواند به نتایج و دستاوردهای خوبی دست یابد.
همان گه خروشیدن آراستی
وزو چون زرگ خون روان خاستی
هوش مصنوعی: در همان لحظه‌ای که با هیجان و سرزندگی می‌جوشی، از وجود تو مانند طلا، عشق و احساسات زنده و جاری می‌شود.
گرفتند از طوطیان بی شمار
دگر روز کردند از آن جا گذار
هوش مصنوعی: از طوطی‌های زیاد چیزی را گرفتند و سپس از آن مکان عبور کردند.