بخش ۷ - در ستایش مردم گوید
کنون زین پس از مَردم آرم سخُن
که گیتی تمام اوست ز آغاز و بن
به گیتی درون جانور گونهگون
بسند از گمان وز شمردن فزون
ولیک از همه مردم آمد پسند
که مردم گشاده است و ایشان به بند
خرد جانور به ز مردم ندید
که مردم تواند به یزدان رسید
زمین ایزد از مردم آراسته است
جهانکردن از بهر او خواسته است
به مردم فرستاد پیغامِ خویش
ز گیتی ورا خواند هم نامِ خویش
بدو داد شاهی ز رویِ هنر
بدین بیکران گونهگون جانور
که گر کُشتن ار کارش آید هوا
بِدیشان کند هرچه باشد روا
ز مردم بِدان راستی خواسته است
که هر جانور کژّ و او راست است
همه نیکوییها به مردم نکوست
ز یزدان تمام آفرینش بدوست
سپهریست نو پرستاره بپای
جهانیست کوچک رونده ز جای
چو گنجیست در خوبتر پیکری
درو ایزدیگوهر از هر دری
مر این گنج را هرکه یابد کلید
درِ رازِ یزدانش آید پدید
ببیند ز اندک سرشت آب و خاک
دو گیتی نگاریده یزدانِ پاک
یکی دیدنی روی و فرسودنی
نهان دیگر و جاودانبودنی
دلت را همی گر شگفت آید این
به چشمِ خرد خویشتن را ببین
تنت آینه ساز و هر دو جهان
ببین اندر او آشکار و نهان
هر آلت که باید بداده است نیز
بهانه بر ایزد نمانده است چیز
یکی موی از این کم نباید همی
وگر باشد افزون نشاید همی
گر از ما بُدی خواهشآراستن
که دانستی از وی چنین خواستن
بر آن آفرین کن که این کارِ اوست
نکوتر ز هرچیز کردارِ اوست
ببین و بدان کز کجا آمدی
کجا رفت باید چو ز ایدر شدی
چرا این پیام و نشان از خدای
چه بایست چندین ره رهنمای
همه با تو است ار بجوییشباز
نباید کسی تا گشایدت راز
از این بیش چیزی نیارمت گفت
بس این گر دلت با خرد هست جفت
بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید: گهر های گیتی به کار اندرندبخش ۸ - در صفت جان و تن گوید: چنین دان که جان برترین گوهر است
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کنون زین پس از مَردم آرم سخُن
که گیتی تمام اوست ز آغاز و بن
هوش مصنوعی: اکنون از این پس با انسانها صحبت میکنم، زیرا تمام دنیا از ابتدا تا انتها بر آنها ساخته شده است.
به گیتی درون جانور گونهگون
بسند از گمان وز شمردن فزون
هوش مصنوعی: در دنیا موجودات مختلفی وجود دارند، اما بهتر است از تخیلات و شمارش چیزها پرهیز کنیم.
ولیک از همه مردم آمد پسند
که مردم گشاده است و ایشان به بند
هوش مصنوعی: اما از میان تمامی مردم، این نکته مورد توجه است که مردم آزاد و رها هستند، در حالی که دیگران در محدودیت و بند به سر میبرند.
خرد جانور به ز مردم ندید
که مردم تواند به یزدان رسید
هوش مصنوعی: عقل و هوش حیوانات از انسانها بهتر است، زیرا انسانها میتوانند به خداوند نزدیک شوند.
زمین ایزد از مردم آراسته است
جهانکردن از بهر او خواسته است
هوش مصنوعی: زمین بهخاطر انسانها زیبا و آراسته شده است و این جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، به خاطر آنها ایجاد شده است.
به مردم فرستاد پیغامِ خویش
ز گیتی ورا خواند هم نامِ خویش
هوش مصنوعی: او پیامی را به مردم فرستاد و خود را معرفی کرده و نام خود را به آنها گفت.
بدو داد شاهی ز رویِ هنر
بدین بیکران گونهگون جانور
هوش مصنوعی: شاه به خاطر هنر و مهارتش، حکمرانی را به او بخشید و او را از میان انواع مختلف موجودات زنده برگزید.
که گر کُشتن ار کارش آید هوا
بِدیشان کند هرچه باشد روا
هوش مصنوعی: اگر کشتن برای او کاری عادی شود، هر چیزی که بخواهد، برای او مجاز است.
ز مردم بِدان راستی خواسته است
که هر جانور کژّ و او راست است
هوش مصنوعی: انسانها بر این باورند که هر موجودی در طبیعت، ویژگیهای خاص خود را دارد و نمیتوان آن را تغییر داد؛ به عبارت دیگر، هر موجودی در ذات خود راست و درست است.
همه نیکوییها به مردم نکوست
ز یزدان تمام آفرینش بدوست
هوش مصنوعی: همه خوبیها به انسانهای نیکو وابسته است و تمام آفرینش، از سوی خداوند است.
سپهریست نو پرستاره بپای
جهانیست کوچک رونده ز جای
هوش مصنوعی: این شعر به تصویری از آسمانی تازه و پرستاره اشاره دارد که بر روی جهانی کوچک و در حال حرکت قرار دارد. به نوعی، جهان به تصویر و جستوجوی جدیدی از زیبایی و آسمان اشاره میکند.
چو گنجیست در خوبتر پیکری
درو ایزدیگوهر از هر دری
هوش مصنوعی: در بدنی زیبا و دلنشین، گنجی نهفته است که به نوعی از زیبایی و ارزشهای الهی برخوردار است. این گوهر، به حقیقتیتی والا از هر زاویهای میدرخشد.
مر این گنج را هرکه یابد کلید
درِ رازِ یزدانش آید پدید
هوش مصنوعی: هر کسی که این گنج را پیدا کند، به درک و فهم رازهای الهی نائل میشود.
ببیند ز اندک سرشت آب و خاک
دو گیتی نگاریده یزدانِ پاک
هوش مصنوعی: با نگاهی به ویژگیهای اندک آب و خاک، میتوان به زیباییهای جهان که توسط خداوند پاک و بینظیر خلق شدهاند، پی برد.
یکی دیدنی روی و فرسودنی
نهان دیگر و جاودانبودنی
هوش مصنوعی: یک چهرهای وجود دارد که زیبا و قابل مشاهده است، اما عمقی دارد که در درونش چیزی از بین رفتنی وجود دارد؛ در عوض، یک حقیقت دیگری هم هست که همواره باقی میماند و جاودان است.
دلت را همی گر شگفت آید این
به چشمِ خرد خویشتن را ببین
هوش مصنوعی: اگر دلت از چیزی شگفتزده شده، به چشم خودت نگاه کن و حال و احوال خودت را ببین.
تنت آینه ساز و هر دو جهان
ببین اندر او آشکار و نهان
هوش مصنوعی: بدن تو مانند آینهای است که در آن، همه چیزهای آشکار و پنهان جهان را میتوان دید.
هر آلت که باید بداده است نیز
بهانه بر ایزد نمانده است چیز
هوش مصنوعی: هر چیزی که باید داده شده، دیگر بهانهای برای نداشتن چیزی از خداوند وجود ندارد.
یکی موی از این کم نباید همی
وگر باشد افزون نشاید همی
هوش مصنوعی: نباید از این مقدار کم هم باشد، و اگر بیشتر از این شود، سزاوار نیست.
گر از ما بُدی خواهشآراستن
که دانستی از وی چنین خواستن
هوش مصنوعی: اگر تو از ما بودی، به آرایش خواستههامان اهمیت میدادی، پس میدانستی که خواستن از او اینچنین است.
بر آن آفرین کن که این کارِ اوست
نکوتر ز هرچیز کردارِ اوست
هوش مصنوعی: به این شخص تحسین بفرست که کارهایش از هر چیز دیگری بهتر است و او به خاطر اعمالش شایسته ستایش است.
ببین و بدان کز کجا آمدی
کجا رفت باید چو ز ایدر شدی
هوش مصنوعی: ببین و درک کن که از کجا به اینجا آمدی و کجا باید بروی. باید وقتی که از آنجا خارج شدی، هم به مسیر خودت توجه داشته باشی.
چرا این پیام و نشان از خدای
چه بایست چندین ره رهنمای
هوش مصنوعی: چرا این پیام و نشانه از خدا باید چندین بار راه را نشان دهد؟
همه با تو است ار بجوییشباز
نباید کسی تا گشایدت راز
هوش مصنوعی: اگر به دنبال حقیقت باشی، همه چیز با توست و هیچکس نمیتواند به تو کمک کند تا به رازها پی ببری.
از این بیش چیزی نیارمت گفت
بس این گر دلت با خرد هست جفت
هوش مصنوعی: بیشتر از این نمیتوانم بگویم، اگر دل تو با عقل همراه است، همین کافی است.
حاشیه ها
1392/01/31 13:03
امین کیخا
ایدر با there همریشه است و here با ایره کردی به همان معنی
1396/01/21 01:03
ج م
در بیت لطفا فاصله بین "گو" و "نه" را حذف کنید
1396/01/21 01:03
ج م
بیت دوم