گنجور

بخش ۶۲ - شگفتی جزیره ای که مردم سربینی بریده داشت

چو ده روز رفتند ره کم و بیش
جزیری دگر خرم آمد به پیش
ز هر گوشه صد میل بیشه به هم
چه رمح و چه صندل چه عود و بقم
همه مردمش پاک برنا و پیر
به دیده چو خون و به چهره چو قیر
سَرِ بینی هر یک انداخته
بسفته درو حلقها ساخته
دل ِ پهلوان گشت از آن بد گمان
ز ملاح پرسید هم در زمان
که این بد بدیشان چه بدخواه کرد
کشان سفت بینی و کوتاه کرد
اگر تافتند این بزرگان ز راه
ز خردانش باری چه آمد گناه
بخندید ملاح و گفت از نخست
چنین آمد آیین ایشان دُرست
به فرزند ازین گونه مادر کند
کش آرایش زر و زیور کند
همان هفته بُرّد که جان آیدش
بسنبد به گوهر بیارایدش
ازین گر ترا جای بخشایشست
به نزدیک ایشان از آرایشست
شنیدم ز دانای فرهنگ دوست
که زی هر کس آیین شهرش نکوست
بگشت آن همه کوه و بیشه سپاه
شگفتی بسی بُد به هر جایگاه
چه از کان ارزیز وز سیم و زر
چه ز الماس وز گونه گونه گهر
پراکنده سیماب در هر مغاک
چه در بوته بگداخته سیم پاک
بد از کهربا زرد گوهر در آب
درخشنده چون در سپهر آفتاب
هم از جوز هندی فراوان درخت
جهان کرده پر بانگشان باد سخت
که بر شاخشان مرد اگر صدهزار
شدندی نبودی یکی آشکار
از آن بوم و بر هر چشان رای بود
ببردند و رفتند از آن جای زود

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو ده روز رفتند ره کم و بیش
جزیری دگر خرم آمد به پیش
هوش مصنوعی: بعد از گذشت ده روز، در مسیر سفر، جزیره‌ای دیگر خوش آب و رنگ نمایان شد.
ز هر گوشه صد میل بیشه به هم
چه رمح و چه صندل چه عود و بقم
هوش مصنوعی: از هر گوشه، صداهایی از جنگل به گوش می‌رسد، چه از چوب‌های خوشبو مثل صندل و عود، و چه از گیاهان جلگه‌ای.
همه مردمش پاک برنا و پیر
به دیده چو خون و به چهره چو قیر
هوش مصنوعی: تمامی افرادش به لحاظ روحی پاک هستند، چه جوان و چه پیر، اما از نظر ظاهری چهره‌ای زشت و تاریک دارند، مانند خون و قیر.
سَرِ بینی هر یک انداخته
بسفته درو حلقها ساخته
هوش مصنوعی: در بالای بینی هر یک دکمه‌ای وجود دارد که حلقه‌هایی در آن ساخته شده است.
دل ِ پهلوان گشت از آن بد گمان
ز ملاح پرسید هم در زمان
هوش مصنوعی: پهلوان از نگرانی و بدگمانی دلش آشفته شده بود، به همین خاطر در آن لحظه از ملوان سوال کرد.
که این بد بدیشان چه بدخواه کرد
کشان سفت بینی و کوتاه کرد
هوش مصنوعی: بدیبدها چه کاری کردند که آن‌ها را به زحمت انداخت و کم کردند.
اگر تافتند این بزرگان ز راه
ز خردانش باری چه آمد گناه
هوش مصنوعی: اگر این بزرگان از راه خود منحرف شدند، دیگر چه گناهی بر گردن خردمندان است؟
بخندید ملاح و گفت از نخست
چنین آمد آیین ایشان دُرست
هوش مصنوعی: ملوان لبخند زد و گفت، از ابتدا چنین بود که این کارها به طور صحیح انجام می‌شد.
به فرزند ازین گونه مادر کند
کش آرایش زر و زیور کند
هوش مصنوعی: مادر برای فرزند خود با زیبایی و زرق و برق از طلا و جواهرات به خوش‌اندامی و زیبایی اهمیت می‌دهد.
همان هفته بُرّد که جان آیدش
بسنبد به گوهر بیارایدش
هوش مصنوعی: همان هفته‌ای که روحش به آرامش می‌رسد، با جواهرها او را تزیین می‌کنند.
ازین گر ترا جای بخشایشست
به نزدیک ایشان از آرایشست
هوش مصنوعی: اگر در دل خود نیکوکاری و محبت داری، باید به دیگران و به ویژه کسانی که نزد تو محبوب‌اند، محبت و عفو نشان دهی.
شنیدم ز دانای فرهنگ دوست
که زی هر کس آیین شهرش نکوست
هوش مصنوعی: شنیدم که یک فرد آگاه و فرهنگ‌دوست می‌گوید: هر کسی باید به آداب و رسوم شهر خود احترام بگذارد.
بگشت آن همه کوه و بیشه سپاه
شگفتی بسی بُد به هر جایگاه
هوش مصنوعی: آن همه کوه و جنگل تبدیل به سپاه شده بود و در هر نقطه شگفتی‌های زیادی دیده می‌شد.
چه از کان ارزیز وز سیم و زر
چه ز الماس وز گونه گونه گهر
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی از هر چیزی که از ارزش و طلا و جواهرات باشد، بالاتر و با ارزش‌تر است.
پراکنده سیماب در هر مغاک
چه در بوته بگداخته سیم پاک
هوش مصنوعی: در هر چاله‌ای، نقره‌ای درخشان دیده می‌شود، چه در کوره‌ای که فلز در حال ذوب است.
بد از کهربا زرد گوهر در آب
درخشنده چون در سپهر آفتاب
هوش مصنوعی: بد از کهربا زرد، یعنی سنگی از کهربا که رنگ زرد دارد، در آب درخشنده و زیباست، همان‌طور که خورشید در آسمان می‌درخشد.
هم از جوز هندی فراوان درخت
جهان کرده پر بانگشان باد سخت
هوش مصنوعی: درختانی که در جهان از جوز هندی پرورش یافته‌اند، با صدای بلندی در برابر باد شدید سرود زندگی سر می‌دهند.
که بر شاخشان مرد اگر صدهزار
شدندی نبودی یکی آشکار
هوش مصنوعی: اگر چه بر شاخ درختان مردان زیادی وجود داشته باشند، اما هیچ‌کدام از آنها به وضوح نمایان نیستند.
از آن بوم و بر هر چشان رای بود
ببردند و رفتند از آن جای زود
هوش مصنوعی: از آن دیار هر که نظری انداخت، رفت و آنجا را زود ترک کرد.