گنجور

بخش ۴۸ - گشتن گرشاسب با مهراج گرد هند

یکی مرد ملاح بُد راهبر
که بودش همه راه دریا ز بر
بُد آگه که در هر جزیره چه چیز
زبان همه پاک دانست نیز
به دریا هر آنجا که آب آزمای
ببویید آن گل بگفت از کجای
چو دریا به شورش گرفتی شتاب
یکی طشت بودش بکردی پر آب
همه بودنی ها درو کم و بیش
بدیدی چو در آینه چهر خویش
ورا رهبری داد مهراج شاه
به سوی جزیری گرفتند راه
که خوانند برطایل آنرا به نام
جزیری همه جای شادی و کام
پر آب خوش و میوه هر سو به بار
گل گونه گون گرد او صد هزار
ز خوشی زمین چون دل شاد بود
ز باران هوا چون کف راد بود
چو رنگ رخ یار شاخ از سمن
چو موی سر زنگی آب از شکن
خروش رباب و نواهای نای
ره چنگ و دستان بربط سرای
همی آمد از بیشه هر سو فراز
نه گوینده پیدا نه دستان نواز
تو گفتی همه بیشه بزم پریست
درختش ز هر سو به رامشگریست
چنان هر زمان بانگ برخاستی
که می خواره را آرزو خواستی
دل پهلوان خیره شد ز آن خروش
به هر گوشه ای گشت و بنهاد گوش
نه کس دید و نه مرغ و دیو و پری
نه کمتر شد آن بانگ رامشگری
ز ملاح از آن بانگ پرسید باز
نداند کس این گفت پیدا و راز
همان جا شب تیره بر دشت و راغ
یکی روشنی دید همچون چراغ
بپرسید از آن پهلوان سترگ
بگفتند گاویست آبی بزرگ
چو دم زد فتد روشنی در هوا
بدان روشنایی کند شب چرا
چنین هر شب از دور پیدا شود
سپیده دمان باز دریا شود
ز دام و دد و بوی نخچیر گیر
گریزان بود بر سه پرتاب تیر
ببودند روزی وز آن جایگاه
کشیدند سوی صواحل سپاه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی مرد ملاح بُد راهبر
که بودش همه راه دریا ز بر
هوش مصنوعی: مردی بود که به شغل ملوانی مشغول بود و همۀ مسیرهای دریایی را به خوبی می‌شناخت.
بُد آگه که در هر جزیره چه چیز
زبان همه پاک دانست نیز
هوش مصنوعی: اگر بدانیم که در هر جزیره چه چیزی وجود دارد، به‌راحتی می‌توانیم زبان همه را درست بفهمیم.
به دریا هر آنجا که آب آزمای
ببویید آن گل بگفت از کجای
هوش مصنوعی: به هر جایی که آب را آزمایش کنی و ببویی، آن گل به تو خواهد گفت که از کجا آمده است.
چو دریا به شورش گرفتی شتاب
یکی طشت بودش بکردی پر آب
هوش مصنوعی: زمانی که دریا به جنب و جوش و طغیان می‌آید، مانند یک طشت می‌شود که آن را پر از آب کرده‌اند.
همه بودنی ها درو کم و بیش
بدیدی چو در آینه چهر خویش
هوش مصنوعی: تمام موجودات و هستی‌ها را در او به کم و زیاد مشاهده کردی، همچنان که در آینه چهره خود را می‌بینی.
ورا رهبری داد مهراج شاه
به سوی جزیری گرفتند راه
هوش مصنوعی: مقامات عالی‌رتبه به مهراج شاه اجازه دادند که به سمت جزیره‌ای حرکت کند.
که خوانند برطایل آنرا به نام
جزیری همه جای شادی و کام
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف جزیره‌ای اشاره دارد که در آن شادی و خوشبختی در همه جا مشهود است. گویی این مکان به عنوان نماد خوشی و رضایت شناخته می‌شود و کسانی که بر آن سرزمین قدم می‌گذارند، احساس خوشحالی و آرامش را تجربه می‌کنند.
پر آب خوش و میوه هر سو به بار
گل گونه گون گرد او صد هزار
هوش مصنوعی: در اطراف او، آب زلال و میوه‌های خوشمزه هر طرف می‌گذارد و گل‌های رنگارنگ به وفور در آنجا رشد کرده‌اند.
ز خوشی زمین چون دل شاد بود
ز باران هوا چون کف راد بود
هوش مصنوعی: وقتی دل شاد باشد، زمین نیز خوشحال و سرزنده به نظر می‌آید و زمانی که باران می‌بارد، آسمان مانند یک کف سفید و زیبا به نظر می‌رسد.
چو رنگ رخ یار شاخ از سمن
چو موی سر زنگی آب از شکن
هوش مصنوعی: وقتی رنگ چهره محبوب مانند گل سمن زیباست، موهایش نیز همچون زنگار آب در جوی به جلوه آمده است.
خروش رباب و نواهای نای
ره چنگ و دستان بربط سرای
هوش مصنوعی: صدای رباب و نغمه‌های نای، همراه با موسیقی چنگ و دستان بربط، فضای دل‌انگیزی را به ارمغان می‌آورد.
همی آمد از بیشه هر سو فراز
نه گوینده پیدا نه دستان نواز
هوش مصنوعی: از میان جنگل، صداهایی به گوش می‌رسید، اما نه کسی در حال صحبت بود و نه دستانی که نوازش کنند.
تو گفتی همه بیشه بزم پریست
درختش ز هر سو به رامشگریست
هوش مصنوعی: تو گفتی که تمام جنگل پر از شادمانی و جشن است، و درختان از هر سو به رقص و شادی مشغولند.
چنان هر زمان بانگ برخاستی
که می خواره را آرزو خواستی
هوش مصنوعی: هر وقت صدایی بلند می‌شود، انگار که مستی آرزوی چیزی را در دل می‌پروراند.
دل پهلوان خیره شد ز آن خروش
به هر گوشه ای گشت و بنهاد گوش
هوش مصنوعی: دل پهلوان به خاطر آن سر و صدا حیران و متعجب شد و به هر سو نگاه کرد و گوش فرا داد.
نه کس دید و نه مرغ و دیو و پری
نه کمتر شد آن بانگ رامشگری
هوش مصنوعی: هیچ‌کس این صدا را نشنید، نه پرنده‌ای، نه دیوان و نه پری‌ها. اما صدای دل‌نواز نوازنده کم نشده است.
ز ملاح از آن بانگ پرسید باز
نداند کس این گفت پیدا و راز
هوش مصنوعی: ملاح از صدای بلند پرسید، اما هیچ‌کس پاسخ نداد. در واقع، این گفت‌وگو به وضوح و راز آلودگی خاصی اشاره دارد که کسی قادر به درک آن نیست.
همان جا شب تیره بر دشت و راغ
یکی روشنی دید همچون چراغ
هوش مصنوعی: در دل شب تاریک، در میان دشت و باغ، ناگهان نوری را دید که همانند یک چراغ درخشید.
بپرسید از آن پهلوان سترگ
بگفتند گاویست آبی بزرگ
هوش مصنوعی: از آن قهرمان بزرگ سوال کردند، او پاسخ داد که گاوی بزرگ و آبی رنگ است.
چو دم زد فتد روشنی در هوا
بدان روشنایی کند شب چرا
هوش مصنوعی: زمانی که نفس کشید، روشنایی در فضا پدیدار شد و این نور باعث شد تا شب نیز روشن شود.
چنین هر شب از دور پیدا شود
سپیده دمان باز دریا شود
هوش مصنوعی: هر شب به‌طور ناگهانی در زمان بامداد، سپیده‌دمی از دور نمایان می‌شود و دریا به زندگی و رنگ‌آمیزی تازه‌ای می‌رسد.
ز دام و دد و بوی نخچیر گیر
گریزان بود بر سه پرتاب تیر
هوش مصنوعی: از خطرات و موجودات وحشتناک فراری بود و به سه سمت تیر پرتاب می‌کرد.
ببودند روزی وز آن جایگاه
کشیدند سوی صواحل سپاه
هوش مصنوعی: روزی تعداد زیادی از مردم از آن مکان حرکت کردند و به سمت سواحل رفتند.

حاشیه ها

1392/01/02 18:04
علیرضا

رامشگری به معنی خنیا و موسیقی و آهنگ میباشد و باربد مشهورترین رامشگران در دستگاه خسروپرویز بوده است

1392/01/02 18:04
علیرضا

مثلا خبر تلف شدن شبدیز را که کسی یارای گفتنش را نداشت باربد با رامشگری به وی فهماند که بسیار خواندنیست..

1392/01/02 18:04
علیرضا

مراد از صواحل ،سواحل بوده که به معنی کران ها میباشد جالب است بدانید ساحل گاهی به معنی لب هم به کار رفته است

1392/01/02 18:04
علیرضا

راغ به معنی دامنه کوهی که به سمت صحرا باشد

1392/01/02 18:04
علیرضا

کبابه گیاهیست کمیاب وبا خاصیت مدر

1392/01/02 20:04
امین کیخا

خنیا را پیش تر هونیا می گفته اند چنانچه در لری خ را ح می گویند مثل حونه یعنی خونه و هین به لری بختیاری یعنی خین و خون گمان میکنم هونیا زیبا تر است