گنجور

بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن

ز هر دانشی چیست بهتر نخست
چه چیز آن که دانست نتوان درست
به ما چیست نزدیکتر در جهان
همان دورتر نیز وز ما نهان
بتر دشمن و نیکتر دوست چیست
سرِ هر درستی و هر درد چیست
بهین رادی آن کت کند نیکنام
چه سان و توانگر ترین کس کدام
دل کیست همواره مانده نژند
کرا دانی ایمن به جان از گزند
چه چیز آن که یاور نخواهد کسی
چه چیز آن که با یار باید بسی
چه دانی که از گیتی آن نیکتر
چه چیز آن که شد باز ناید دگر
چه بیشست در ما و چه کمترست
چه گوهر که بهتر ز هر گوهرست
چه نرم آن که ز آهن بسی سخت تر
هم از مردمان کیست بی بخت تر
مه از کوه وز وی گرانتر چه چیز
به نیروترین کس کدامست نیز
به گیتی سیاهی ز زنگی چه بیش
که بی ترس و ایمن ز یزدان خویش
ز روزی و دانش چه کاهد بگوی
چه چیز آورد بیشتر غم به روی
برهمن چنین گفت کای رهنمون
شنو پاسخ هر چه گفتی کنون
ز دانش نخست آنچه آید به کار
بهین هست دانستن کردگار
دگر آن که نتوانش دانست راست
بزرگی و خوبی یزدان ماست
به ما مرگ نزدیکتر بی گمان
که بیمست کاید زمان تا زمان
ز روزی مدان دورتر کان گذشت
که هرگز نخواهد بُدش بازگشت
دو چیزست اندر جهان نیکتر
جوانی یکی تندرستی دگر
زما آن که چون شد نیابیم باز
جوانیست چون پیری آمد فراز
همه درد تن در فزون خوردنست
درستیش به اندازه پروردنست
بهین دوستست از جهان خوی خوش
خوی بد بتر دشمن کینه کش
به جان از بدی ایمن آنست و بس
که نیکی کند بد نخواهد به کس
بود بیش اندوه مرد از دو تن
ز فرزند نادان و ناپاک زن
به ما در فزون از گمان نیست چیز
چنان چون دم از کم زدن نیست نیز
بود مهتری آن که بایدش یار
نخواهد ز بُن بخت یاور به کار
بهین رادی آن دان که بی درد و خشم
ببخشی نداری به پاداش چشم
نکو نامی از گیتی آنرا سزاست
که کردار او خوب وگفتار راست
دژم تر کسی مردِ رشکست و آز
که هر ساعتش مرگی آید فراز
چو نیک، کسی دید غمگین به جای
بماند کند دشمنی با خدای
توانگر تر آن کس که خرسند تر
چو والاتر آن کاو هنرمندتر
به نیرو تر آن کس که از روی دین
کند بردباری گه خَشم و کین
گرانتر ز هر چیز بار گناه
کزو جان دژم گردد و دل سیاه
دروغ بزرگست مهتر ز کوه
که گویند بر بیگناهان گروه
سه چیزست اندر جهان خاسته
که روزی و دانش کند کاسته
یکی شرم و دیگر سرافراشتن
سوم پیشه را کاهلی داشتن
سیه تر دل مرد بی دین شناس
که نه شرمش از کس نه ز ایزد هراس
همان سخت تر ز آهن و خاره سنگ
مدان جز دل زفت بی نام و ننگ
بهین گوهری هست روشن خرد
که بر هر چه دانی خرد بگذرد
خرد مر جهان را سَرِ گوهرست
روان را به دانش خرد رهبرست
کسی باشد ایمن ز ترس خدای
که نبود گناهش چوشد زین سرای
دل از ترس یزدان ندارد دژم
که داند کز ایزد نباشد ستم
کسی نیست بدبخت وکم بوده تر
ز درویش نادان دل خیره سر
که نه چیز دارد نه دانش نه رای
نژندیش بهره به هر دوسرای
مرا دانش این بُد که گفتم نخست
ازین به روا باشد ار نزد تست
به فرهنگی ار ره تو دانی بسی
رهی نیز شاید که داند کسی
بسی دان ره دانش افزون وکاست
نداند خرد جز یکی راه راست
برو پهلوان آفرین کرد و گفت
شدم با بسی خرمی از تو جفت
چراغ خرد در دل افروختم
فراوان ز هر دانش آموختم
کنون خواهم از تو که با رای پاک
چو رخ برنهی در نیایش به خاک
بخواهی که تا داور کردگار
ببخشد گناهم به روز شمار
وزین راه دشوار کِم هست پیش
برد شاد زی میهن و مان خویش
بگفت این و زآب مژه رود کرد
ببوسیدش از مهر و بدرود کرد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز هر دانشی چیست بهتر نخست
چه چیز آن که دانست نتوان درست
هوش مصنوعی: از هر دانشی چه چیزی بهتر است؟ آنچه که نمی‌توان به‌درستی آن را دانست.
به ما چیست نزدیکتر در جهان
همان دورتر نیز وز ما نهان
هوش مصنوعی: در زندگی ما، چیزی که به ما نزدیک‌تر است، در واقع ممکن است دور از دسترس باشد و از ما پنهان باشد.
بتر دشمن و نیکتر دوست چیست
سرِ هر درستی و هر درد چیست
هوش مصنوعی: بتر است که از دشمن بترسیم و دوست را بهتر بدانیم. این نکته اصلی و همچنین ریشه مشکلات و دردها چیست؟
بهین رادی آن کت کند نیکنام
چه سان و توانگر ترین کس کدام
هوش مصنوعی: بهترین فردی که می‌تواند نام نیک و نیکو را برای خود به دست آورد، چه کسی است و چه ویژگی‌هایی دارد؟
دل کیست همواره مانده نژند
کرا دانی ایمن به جان از گزند
هوش مصنوعی: دل کیست که همیشه در ناراحتی و اندوه باقی مانده است؟ آیا می‌دانی که چه کسی می‌تواند با جان خود از آسیب و خطر در امان باشد؟
چه چیز آن که یاور نخواهد کسی
چه چیز آن که با یار باید بسی
هوش مصنوعی: چیزی در این دنیا وجود ندارد که اگر یاری نداشته باشی، به تنهایی بتوانی به آن دست یابی. همچنین، مسائل و نیازهایی هستند که برای حل آن‌ها باید با همراهی دیگران تلاش کنی.
چه دانی که از گیتی آن نیکتر
چه چیز آن که شد باز ناید دگر
هوش مصنوعی: چه می‌دانی که از این دنیا چه چیز بهتر است؟ آن‌چه که یک‌بار از دست رفت، هرگز دوباره برنمی‌گردد.
چه بیشست در ما و چه کمترست
چه گوهر که بهتر ز هر گوهرست
هوش مصنوعی: در ما چه چیزهای زیاد وجود دارد و چه چیزهایی کم است، و چه درخشندگی‌ای که از هر گوهر دیگر ارزشمندتر است.
چه نرم آن که ز آهن بسی سخت تر
هم از مردمان کیست بی بخت تر
هوش مصنوعی: چه کسی در میان مردم بی‌چاره‌تر از کسی است که ظاهری بسیار نرم و لطیف دارد، در حالی که در باطن، از آهن هم سخت‌تر و مقاوم‌تر است؟
مه از کوه وز وی گرانتر چه چیز
به نیروترین کس کدامست نیز
هوش مصنوعی: آیا چیزی در دنیا وجود دارد که از کوه و ماه با ارزش‌تر و سنگین‌تر باشد؟ چه کسی است که بتواند با این دو مقایسه کند؟
به گیتی سیاهی ز زنگی چه بیش
که بی ترس و ایمن ز یزدان خویش
هوش مصنوعی: در دنیا با وجود زنگار و تیرگی، چه چیز بیشتر از این است که انسان بدون ترس و نگرانی از خداوند خود زندگی کند؟
ز روزی و دانش چه کاهد بگوی
چه چیز آورد بیشتر غم به روی
هوش مصنوعی: از روزی و دانش چه کم می‌شود؛ بگو چه چیزی می‌آورد که بیشتر از غم بر چهره می‌نشیند؟
برهمن چنین گفت کای رهنمون
شنو پاسخ هر چه گفتی کنون
هوش مصنوعی: برهمن چنین گفت: ای راهنما، به سخن من گوش کن و هر چه گفتم را در نظر بگیر.
ز دانش نخست آنچه آید به کار
بهین هست دانستن کردگار
هوش مصنوعی: از دانش، ابتدا آنچه که به کار می‌آید، بهترین چیز است آگاهی از وجود خداوند.
دگر آن که نتوانش دانست راست
بزرگی و خوبی یزدان ماست
هوش مصنوعی: دیگر این که نمی‌توان به‌طور کامل درک کرد که عظمت و خوبی خداوند چگونه است.
به ما مرگ نزدیکتر بی گمان
که بیمست کاید زمان تا زمان
هوش مصنوعی: ما با مرگ نزدیک‌تر هستیم، زیرا زمان همیشه در حال گذر است و هیچ‌گاه نمی‌توان از آن در امان بود.
ز روزی مدان دورتر کان گذشت
که هرگز نخواهد بُدش بازگشت
هوش مصنوعی: روزهایی را که گذشتند، دور ندان. چون آن روزها هرگز برنخواهند گشت.
دو چیزست اندر جهان نیکتر
جوانی یکی تندرستی دگر
هوش مصنوعی: در دنیا دو چیز وجود دارد که از همه بهتر است: یکی جوانی و دیگری سلامتی.
زما آن که چون شد نیابیم باز
جوانیست چون پیری آمد فراز
هوش مصنوعی: آنچه که جوانی است، وقتی از دست برود دیگر نمی‌توان آن را بازگرداند؛ همان‌طور که وقتی پیری سر برسد، دیگر نمی‌توان به زمان جوانی رجوع کرد.
همه درد تن در فزون خوردنست
درستیش به اندازه پروردنست
هوش مصنوعی: دردها و رنج‌های جسمی ناشی از خوردن بیش از حد است و راه درست این است که به اندازه کافی و به اندازه نیاز خود غذا بخوریم.
بهین دوستست از جهان خوی خوش
خوی بد بتر دشمن کینه کش
هوش مصنوعی: بهترین دوست در دنیا کسی است که خوش‌اخلاق باشد؛ زیرا داشتن دشمن کینه‌جو بدتر از داشتن خوی بد است.
به جان از بدی ایمن آنست و بس
که نیکی کند بد نخواهد به کس
هوش مصنوعی: تنها چیزی که می‌تواند ما را از بدی در امان نگه‌دارد، انجام کارهای نیک است؛ چون کسی که نیکی می‌کند، نمی‌تواند به کسی بدی کند.
بود بیش اندوه مرد از دو تن
ز فرزند نادان و ناپاک زن
هوش مصنوعی: مرد از وجود دو نفر، یکی فرزند نادان و دیگری همسر ناپاکش، به شدت غمگین و ناراحت بود.
به ما در فزون از گمان نیست چیز
چنان چون دم از کم زدن نیست نیز
هوش مصنوعی: ما هیچ چیز بیشتری از آنچه فکر می‌کنیم نداریم و مانند این نیست که از کم بودن چیزی بگوییم.
بود مهتری آن که بایدش یار
نخواهد ز بُن بخت یاور به کار
هوش مصنوعی: مردی که باید در سختی‌ها یاری رسان باشد، اگر یار نداشته باشد، هیچ سودی ندارد. این نشان می‌دهد که داشتن یار و همراهنما در زندگی بسیار مهم است و بخت و اقبال نیز نقش زیادی در کمک به انسان دارند.
بهین رادی آن دان که بی درد و خشم
ببخشی نداری به پاداش چشم
هوش مصنوعی: بهترین کسی که می‌شناسی، کسی است که خشم و درد را کنار بگذارد و بی‌هیچ چشم‌داشتی به دیگران محبت کند.
نکو نامی از گیتی آنرا سزاست
که کردار او خوب وگفتار راست
هوش مصنوعی: کسی که در دنیا باید به خوبی شناخته شود، کسی است که کردار نیک و گفتار راست داشته باشد.
دژم تر کسی مردِ رشکست و آز
که هر ساعتش مرگی آید فراز
هوش مصنوعی: کسی که به حسادت و آز خود دچار شده است، همچون شخصی است که هر لحظه با مرگ روبرو می‌شود و همواره در نگرانی و اندوه به سر می‌برد.
چو نیک، کسی دید غمگین به جای
بماند کند دشمنی با خدای
هوش مصنوعی: وقتی کسی را دیدید که غمگین است، در نظر نداشته باشید که با او دشمنی کنید، زیرا این کار ناشایست در برابر خداوند است.
توانگر تر آن کس که خرسند تر
چو والاتر آن کاو هنرمندتر
هوش مصنوعی: افرادی که ثروتمندتر هستند، خوشحال‌تر نیز به نظر می‌رسند؛ همان‌طور که کسانی که در کارهای خود مهارت بیشتری دارند، در جایگاه بالاتری قرار دارند.
به نیرو تر آن کس که از روی دین
کند بردباری گه خَشم و کین
هوش مصنوعی: کسی که بر اساس ایمان و مذهب خود، در برابر سختی‌ها و مشکلات صبر و استقامت نشان می‌دهد، از کسانی که به خاطر خشم و کینه عمل می‌کنند، نیرومندتر است.
گرانتر ز هر چیز بار گناه
کزو جان دژم گردد و دل سیاه
هوش مصنوعی: بار گناه از هر چیزی بیشتر ارزش دارد، زیرا که باعث می‌شود روح تیره و دل سیاه شود.
دروغ بزرگست مهتر ز کوه
که گویند بر بیگناهان گروه
هوش مصنوعی: دروغی بزرگتر از دروغی که بگویند کسی بی‌گناه است و او را به ناحق محکوم کنند، وجود ندارد. این دروغ به اندازه کوه سنگین و ظلمانی است و باعث آزار افراد بی‌گناه می‌شود.
سه چیزست اندر جهان خاسته
که روزی و دانش کند کاسته
هوش مصنوعی: در این دنیا سه چیز وجود دارد که باعث می‌شود روزی انسان کمتر شود و علم او کاهش یابد.
یکی شرم و دیگر سرافراشتن
سوم پیشه را کاهلی داشتن
هوش مصنوعی: یکی از احساس شرم و عدم اعتماد به نفس است، دیگری برجستگی و افتخار است و سومین ویژگی تنبلی و بی‌عملی است.
سیه تر دل مرد بی دین شناس
که نه شرمش از کس نه ز ایزد هراس
هوش مصنوعی: دل مردی که دین ندارد، از همه بدتر است؛ زیرا او نه از کسی خجالت می‌کشد و نه از خدای خود ترسی دارد.
همان سخت تر ز آهن و خاره سنگ
مدان جز دل زفت بی نام و ننگ
هوش مصنوعی: به چیزی سخت‌تر از آهن و سنگ خارا اهمیت نده، جز دل پاک و بی‌آلایش که نه نامی دارد و نه ننگی.
بهین گوهری هست روشن خرد
که بر هر چه دانی خرد بگذرد
هوش مصنوعی: بهترین چیز در دنیا، روشنایی و درک صحیح خرد است که بر هر دانشی برتری دارد و از هر دانشی عبور می‌کند.
خرد مر جهان را سَرِ گوهرست
روان را به دانش خرد رهبرست
هوش مصنوعی: عقل و فهم، اساس و بنیاد جهان را شکل می‌دهند و دانش و آگاهی، راهنمایی برای روان و جان انسان به شمار می‌آیند.
کسی باشد ایمن ز ترس خدای
که نبود گناهش چوشد زین سرای
هوش مصنوعی: کسی که از ترس خدا در امان است، کسی است که در این دنیا گناهی نکرده است.
دل از ترس یزدان ندارد دژم
که داند کز ایزد نباشد ستم
هوش مصنوعی: دل از ترس خدا نگران و غمگین نیست، زیرا می‌داند که از سوی خداوند ظلمی نخواهد شد.
کسی نیست بدبخت وکم بوده تر
ز درویش نادان دل خیره سر
هوش مصنوعی: هیچ‌کس بدبخت‌تر و بیچاره‌تر از درویش نادان و مغرور نیست.
که نه چیز دارد نه دانش نه رای
نژندیش بهره به هر دوسرای
هوش مصنوعی: شخصی که نه دارایی دارد و نه علم و فهم، چیزی از اندیشه و تفکر درست در نیاورده و به هیچ دو مکان و وضعیتی نخواهد رسید.
مرا دانش این بُد که گفتم نخست
ازین به روا باشد ار نزد تست
هوش مصنوعی: من دانستم که اگر ابتدا از این موضوع سخن بگویم، در حضور تو پذیرفتنی خواهد بود.
به فرهنگی ار ره تو دانی بسی
رهی نیز شاید که داند کسی
هوش مصنوعی: اگر به فرهنگی آشنا باشی، ممکن است راه‌های زیادی را بشناسی و دیگران نیز متنبه از آن راه‌ها باشند.
بسی دان ره دانش افزون وکاست
نداند خرد جز یکی راه راست
هوش مصنوعی: بسیاری از راه‌ها وجود دارد که می‌تواند به افزایش یا کاهش دانش منجر شود، اما تنها خرد و دانایی واقعی می‌تواند یک راه درست را شناسایی کند.
برو پهلوان آفرین کرد و گفت
شدم با بسی خرمی از تو جفت
هوش مصنوعی: برو ای پهلوان، به من نیکو گفتند و با شادی بسیار، همراهم شدی.
چراغ خرد در دل افروختم
فراوان ز هر دانش آموختم
هوش مصنوعی: در دل خود نوری از دانایی روشن کرده‌ام و از هر دانشی بسیار آموخته‌ام.
کنون خواهم از تو که با رای پاک
چو رخ برنهی در نیایش به خاک
هوش مصنوعی: حالا از تو می‌خواهم که با نیت پاک، وقتی که صورتت را بر زمین می‌گذاری و دعا می‌کنی، به من توجه کنی.
بخواهی که تا داور کردگار
ببخشد گناهم به روز شمار
هوش مصنوعی: اگر بخواهی که خداوند در روز حساب، گناهانت را ببخشاید، باید هر روز به فکر جبران و اصلاح باشی.
وزین راه دشوار کِم هست پیش
برد شاد زی میهن و مان خویش
هوش مصنوعی: از این راه دشوار، کم است که به سادگی به میهن و خانه‌مان برسیم.
بگفت این و زآب مژه رود کرد
ببوسیدش از مهر و بدرود کرد
هوش مصنوعی: او این حرف را گفت و با اشک بر گونه‌اش جاری شد. سپس او را بوسید و با محبت وداع کرد.

حاشیه ها

1394/05/01 08:08
ابراهیم نوربخش

ریشه ی واژه ی آب در فارسی باستان،api است که در فارسی میانه به آب تحول یافته است و به همین شکل به ادب دری راه یافته است. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ن.ک. ابوالقاسمی، محسن،(1374).ریشه شناسی. انتشارات ققنوس،تهران، چاپ دوم.