برگردان به زبان ساده
دگر رهش پرسید گرد دلیر
که ای از خرد بر هوا گشته چیر
هوش مصنوعی: دوباره در مسیرش از شخصی شجاع پرسید که تو که بر اثر زیرکی و هوش خود به چنین مقام بلندی رسیدهای، کجا میروی؟
بدین کوه تنها نشستت چراست
چه چیزست خوردت چو پوشش گیاست
هوش مصنوعی: چرا در این کوه تنها نشستهای؟ چه چیزی تو را آزار میدهد وقتی که گیاهان وجود دارند و تو میتوانی از آنها استفاده کنی؟
بدو گفت پیرش که سالست شست
که تا من بدین کوه دارم نشست
هوش مصنوعی: پیر او به او گفت که سالهاست که در این کوه نشستهام.
گیایست پوشیدن و خوردنم
سپاس کسی نیست بر گردنم
هوش مصنوعی: پوشیدن و خوردن من به خاطر کسی نیست و نیازی به تشکر از دیگران ندارم.
همه کار من با خدایست و بس
نه از من کسی رنجه ، نی من ز کس
هوش مصنوعی: تمام کارها و امور من تنها در دست خداوند است و نه از کسی آزار میبیند و نه من از کسی رنجیدهام.
و گر بی کس ام نیستم بی خدای
به تنهایی او بس مرا دلگشای
هوش مصنوعی: اگرچه من کسی را ندارم، اما در تنهایی خداوند احساس یگانگی و آرامش میکنم. او برای من بسیار comforting است.
خرد نیز دارم که چون دل نژند
بمانم ، کند دردم آسان به پند
هوش مصنوعی: من عقل و هوش دارم که وقتی دلگیر و غمگین هستم، با نصیحت و اندرز به راحتی میتوانم درد و غصهام را کم کنم.
تنومند را از خورش چاره نیست
وزین بر تنومند بیغاره نیست
هوش مصنوعی: توانگر و نیرومند، برای نجات خود از غذا به چیزی جز آن نیاز ندارد و هیچ چیزی نمیتواند او را از این نعمت دور کند.
چو دیدی که گیتی ندارد بها
از او بس بود خورد و پوشش گیا
هوش مصنوعی: وقتی که دیدی این دنیا ارزش خاصی ندارد، دیگر بس است که به خوردن و پوشیدن چیزهای دنیا بپردازی.
چه باید سوی هر خورش تاختن
شکم گور هر جانور ساختن
هوش مصنوعی: باید به سوی هر خورشید بدویم و برای هر موجودی مسکن بسازیم.
روان پرور ایدونکه تن پروری
به پروانه تن رنج تا کی بری
هوش مصنوعی: تو نمیتوانی همیشه در یک زندگی راحت و آسوده بگذرانی، بلکه باید برای پرورش روح و روان خود تلاش کنی، حتی اگر این تلاش به اندازه رنج بردن از تن باشد.
کسی کش روان شد به دانش جوان
گرش تن بمیرد ، نمیرد روان
هوش مصنوعی: هر کس که به علم و دانش دست یابد و روحش جوان باشد، حتی اگر بدنش بمیرد، روحش هرگز نمیمیرد.
روان هست زندانی مستمند
تن او را چو زندان طبایع چو بند
هوش مصنوعی: روح او از قید و بند تن رنج میبرد، همانطور که زندانی در زندان به سر میبرد و مجبور است با فشار و محدودیتهای طبیعی دست و پنجه نرم کند.
چنانست پروردن از ناز تن
که دیوار زندان قوی داشتن
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به اینکه پرورش و تربیت از ناز و لطافت جسم، شبیه به داشتن دیواری محکم و مستحکم در یک زندان است. در واقع، این جمله به نوعی بیانگر این است که برای ایجاد شخصیت و قدرت در فرد، باید از ناز و راحتی جسمی دوری کرد و بر روی سختی و استقامت کار کرد. به عبارت دیگر، به جای راحتی و نازکی، باید به مواردی که ما را قویتر و مستقلتر میسازد، توجه کنیم.
چه باید کشید اینهمه رنج و باک
به چیزی که گوهرش یک مشت خاک
هوش مصنوعی: چه نیازی به تحمل این همه رنج و نگرانی داریم، وقتی که ارزش واقعی زندگی چیزی جز یک مشت خاک نیست؟
دمی گرش نبود بمیرد به جای
به پی گر نجنبد ، بیفتد ز پای
هوش مصنوعی: اگر لحظهای او را نبینی، مثل این است که از دنیا رفته، و اگر او را در دل خود نگه نداری، به زودی از پا میافتد.
هم از یک خوی خویش گردد نژند
هم از نیش یک پشه گیرد گزند
هوش مصنوعی: انسان ممکن است از صفات ناپسند خودش دچار آسیب و ناراحتی شود و همچنین میتواند از یک آسیب کوچک و جزئی، مانند نیش یک پشه، رنج ببیند.
چه مهر افکنی بر تن و این جهان
که با تو نه این ماند خواهد نه آن
هوش مصنوعی: چقدر محبت بر بدن و این دنیا میورزی، در حالی که نه این دنیا و نه خودت در این وضعیت باقی نخواهید ماند.
جهان از بد و نیک آبستنست
برون دوستست از درون دشمنست
هوش مصنوعی: این دنیا پر از خوب و بد است. در ظاهر دوستی وجود دارد، اما در باطن دشمنی نهفته است.
چو باغیست پر میوه دارش چمن
به گردش نسیم خوش و نوسمن
هوش مصنوعی: باغی است سرشار از درختان میوه، که در اطرافش چمنزاری وجود دارد و نسیم ملایم و خوشایندی در آن میوزد.
هر آن گه که شد رام او دل به مهر
دگر سان شود یکسرش رنگ چهر
هوش مصنوعی: هر زمانی که دل به عشق و محبت کسی تسلیم شود، تمام وجودش به طور کامل تحت تأثیر آن شخص قرار میگیرد و رنگ و رویش تغییر میکند.
درختش بلا گردد و میوه مار
نسیمش سموم و سمن برگ خار
هوش مصنوعی: درختی که باید پرثمر باشد، به طعمه ای از بلا و آسیب تبدیل میشود و میوهاش به سم و زهر بدل میگردد. نسیم که باید خوشایند و دلنشین باشد، به طرز ناخوشایندی با سموم همراه میشود و برگهایش به ناراحتی و زحمت نیشدار تبدیل میگردد.
چه ورزیش کت ندهد از رنج بر
بمالد به پی چون بگیرد به بر
هوش مصنوعی: هرگز نباید از زحمات و مشکلات زندگی فرار کرد، بلکه باید با استقامت و اراده در مواجهه با آنها ایستادگی کرد و بر همه سختیها غلبه نمود. وقتی به هدف خود برسیم، میتوانیم به آنچه که به دست آوردهایم، افتخار کنیم و از آن لذت ببریم.
به دوری ز خویشانت آرد نُوید
نمایدت طمع و نشاند نمید
هوش مصنوعی: دوری از نزدیکانت باعث میشود که تو را به سوی آرزویی بکشاند که در واقع به تو تعلق ندارد و این خود به نوعی فریب است.
کند کوز پشتت، رخ سرخ زرد
جوانیت پیری ، درستیت درد
هوش مصنوعی: زمانی که جوانی و زیبایی تو به پایان میرسد و چهرهی شاداب و سرخروییات به زردی و پیری میگراید، این نشانهای از واقعیات زندگی است که باید با آن کنار بیایی، چرا که درست و راست بودن در زندگی معمولاً با دشواریها و دردهایی همراه است.
پس آنکو چنین با تو باشد به کین
تو او را چرا دوست داری چنین
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر کینه و دشمنی با تو چنین رفتار کند، چرا باید او را اینگونه دوست داشته باشی؟
چه نازی به دیبا و خز و سمور
که خواهد تنت را خورد کرم و مور
هوش مصنوعی: چه زیباییای دارد لباسهای گرانبها و خوشرنگ، وقتی که در نهایت، بید و کرم بدن تو را خواهند خورد.
بسی چاره ها سازی و داوری
بری رنج تا گنج گرد آوری
هوش مصنوعی: تلاشهای زیادی برای حل مشکلات خود میکنی و با قضاوت عاقلانه به دنبال راهی هستی تا از زحماتت بهرهبرداری کنی و به موفقیت برسی.
سرانجام بینی شده باد رنج
به تو رنج ماند به بدخواه گنج
هوش مصنوعی: در نهایت، خواهی دید که رنجی که به تو وارد شده، به خاطر بدخواهی دیگران است و آنها به گنجهای خود دست نخواهند یافت.
گرت نیک باید به هر دو سرای
سوی کردگار جهانبان گرای
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به خوبی به هر دو دنیای اینجا و آنجا دست یابی، باید به سوی خداوند جهانیان رو کنی.
سپهدار گفت از نهان و آشکار
گوا چیست بر هستی کردگار
هوش مصنوعی: فرمانده گفت که دلیل وجودی و نشانههای پنهان و آشکار در طبیعت چیست و اینها چه ارتباطی با آفرینش خداوند دارد؟
نشانش چه سان و ستودنش چون
چه دانی سوی یکیش رهنمون
هوش مصنوعی: نشان و علامتش را چگونه میتوان فهمید و چطور میتوان او را ستود؟ راهنمایی به سمت یکی از آنها چگونه است؟
هر آن چیز کت دل بدو رهبرست
به چیزی شناسی کزو برترست
هوش مصنوعی: هر چیزی که دل به آن میسپاری، با آنچه که برتری دارد، مرتبط است.
خدای از خرد برترست و روان
به چه چیز دانستن او را توان
هوش مصنوعی: خداوند فراتر از هر نوع دانشی است و عقل انسان قادر نیست او را درک کند.
برهمن چنین گفت کز رای پاک
همه چیزی از چرخ تا تیره خاک
هوش مصنوعی: برهمن چنین بیان کرد که از اندیشه پاک میتوان به درک و شناخت هر چیزی، از آسمان گرفته تا زمین، رسید.
به هستی یزدان سراسر گواست
گوایانِ خاموش گوینده راست
هوش مصنوعی: وجود خداوند در هر جا و هر زمانی گواهی میدهد، حتی اگر برخی افراد به صورت خاموش ناپدید شوند، او خود حقیقت را بیان میکند.
زمین و آسمان وین همه اختران
همین درهم آویخته گوهران
هوش مصنوعی: زمین و آسمان و تمام ستارهها، همه به صورت پیچیده و در هم تنیدهای از جواهرات و گوهرها هستند.
پس اینها که گه زیر و گاه از برند
بگردند و هر ساعتی دیگرند
هوش مصنوعی: اینها که گاه در پایین قرار میگیرند و گاه از بالای آنها میآیند و هر لحظه تغییر میکنند، نشاندهنده ناپایداری و دگرگونیهای زندگی هستند.
گهی نوبهار آید و گاه تیر
جوانست گیتی گهی گاه پیر
هوش مصنوعی: گاهی فصل بهار فرا میرسد و گاهی جوانی و سرزندگی حاکم است، اما دنیا بعضی اوقات نیز به دوران پیری و کهنگی میرسد.
زمان تا زمان چرخ را کار نو
شب و روز همواره بر راه او
هوش مصنوعی: زمان هر لحظه در حال تغییر است و شب و روز همیشه در مسیر خود پیش میروند.
همان مرگ با زندگانی به هم
بد و نیک با شادمانی و غم
هوش مصنوعی: زندگی و مرگ به هم مرتبط هستند و در کنار هم وجود دارند، همچنین شادی و غم نیز دو جنبه مختلف از تجربیات انسانی هستند که به نوعی در زندگی کنار یکدیگر قرار دارند.
ازین نیست گیتی تهی یک زمان
به گردش دَرند اینهمه بی گمان
هوش مصنوعی: این دنیا هرگز از وجود چیزها خالی نیست و در هر لحظه چیزهای زیادی در حال گردش و تغییر هستند، که این امر کاملاً مسلم و مشخص است.
ز گردش شود گردگی آشکار
نشانست پس کرده بر کردکار
هوش مصنوعی: از چرخش زمان، نشانههای بزرگی و وضعیت انسان نمایان میشود. بنابراین، بر اساس عملکرد و کارهایی که انجام داده، مشخص میشود که چه فرمی از زندگی را انتخاب کرده است.
از آرام و جنبش نبد بیش چیز
همان هر دو چیز آفریدست نیز
هوش مصنوعی: هر دو حالت آرامش و حرکت از یک منشأ الهی به وجود آمدهاند و هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند.
پس آن چه نبد پیش ازین از نخست
چنان دان که هست آفریده درست
هوش مصنوعی: پس بدان که هرچه از ابتدا وجود داشت، به درستی به وجود آمده است و هماکنون نیز چنین است.
چو هستیش دیدی یکی دان و بس
دویی دور دار و دو مشنو ز کس
هوش مصنوعی: وقتی که وجود و هستی someone را دیدی، او را تنها به عنوان یک وجود واحد در نظر بگیر و از دوگانگی دوری کن و به هیچکس گوش نده.
یکی پادشاه و برو پادشا
نشاید بُدَن هر دو فرمانروا
هوش مصنوعی: باید یکی از دو پادشاه را برای حکومت انتخاب کرد و نمیتوان هر دو را به عنوان فرمانروا قبول کرد.
که ناچار آن چیره باشد گرین
کند سرکشی این بر آن و آن برین
هوش مصنوعی: اگر یکی بر دیگری برتری داشته باشد، ناگزیر آنکه قدرت بیشتری دارد، تسلط پیدا میکند، حتی اگر یکی از آنها به سرکشی بپردازد.
چو باشند این هر دوان ناتوان
توانا یکی بهتر از هر دوان
هوش مصنوعی: وقتی که این دو نفر ناتوان کنار هم هستند، یکی از آنها میتواند بهتر از هر دوی آنها عمل کند.
دو یارست باشند یا بیش و کم
دویی هر دو را باز دارد ز هم
هوش مصنوعی: دو دوست هستند و یا حتی بیشتر؛ اما هر دوی آنها از یکدیگر دور میشوند.
پس آن گه کز آن زین جدایی بود
چنین نه نشان خدایی بود
هوش مصنوعی: پس وقتی از آن زین جدایی به وجود آمد، چنین نشانهای نمیتواند نشانهای از خداوند باشد.
مرورا ندانی مگر هم بدوی
که راهت نماید به هر جست و جوی
هوش مصنوعی: تنها کسی که خودش در مسیر پیشرفت است و تجربه کافی دارد، میتواند به دیگران راه را نشان دهد و آنها را در جستجوهایشان هدایت کند.