برگردان به زبان ساده
بر آن کُه برهمن یکی پیرمرد
برآورده وز گردش روز گرد
هوش مصنوعی: در دامن کوهی، مردی سنتی و بزرگسال ایستاده است و از چرخش روزگار به تماشای زندگی مینگراند.
گلش گشته گل سرو زرین کناغ
چو پرّ حواصل شده پرّ زاغ
هوش مصنوعی: گل او به مانند گل سرخی درشت و زیبا شده، ولی وقتی به پرواز در میآید، مانند پر زاغ سیاه و بیارزش است.
شده تیر بالا کمان وار کوژ
کمان دو ابرو شده سیم توژ
هوش مصنوعی: دوتا ابرو مانند کمان خمیده، خیلی زیبا و چشمگیر هستند و به چشم مانند تیر آسمانی جلوه میکنند.
برهنه سر و پای پوشیده تن
ز برگ درخت و گیا پیرهن
هوش مصنوعی: بیسر پوشیده و از برگ درخت و گیاه لباس تن خود را پوشانده است.
ازو پهلوان جست راه سخن
که ای راست دل کوژ پشت کهن
هوش مصنوعی: او از پهلوان پرسید: ای کسی که دل راست و صاف داری و در قامت خود دارای خمیدگی هستی، راه سخن چیست؟
برینگونه آن کوه خرّم ز چیست
بر او بر نشانِ کفِ پای کیست
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن یک کوه سرسبز و زیبا میپردازد و اشاره دارد که پرسش این است که وجود خوشبختی و زیبایی این کوه ناشی از چیست. همچنین، وجود ردپایی روی این کوه ممکن است نشاندهندهی حضور و تأثیر کسی باشد که بر آنجا قدم گذاشته است. این تصویر به نوعی به تأثیر انسانها بر طبیعت و زیباییهای آن اشاره میکند.
پرستنده پیر آفرین بر گرفت
چنین گفت کایدر بسست از شگفت
هوش مصنوعی: پرستنده قدیمی به تحسین و آفرین بر او پرداخت و گفت: ای کسی که در شگفتیها غرق هستی.
هم از گونه گون گوهر آبدار
هم از عود و کافور و هم میوه دار
هوش مصنوعی: این متن به تنوع و زیبایی نعمتهایی اشاره دارد که از اجزای مختلف طبیعت به دست میآیند. از جواهرات درخشان و عطرهای خوشبو گرفته تا میوههای شیرین، همه این موارد نشانهای از زیبایی و غنای زندگی هستند.
از آن آن که ایدون خوش و خرّمست
که با فرّ فرخ پی آدمست
هوش مصنوعی: کسی که شاد و خوشحال است، به خاطر این است که به فردی ارزشمند و خوشنام وابسته است.
نشان پی است آنکه در پیش تست
که هفتاد گامست هر پی درست
هوش مصنوعی: علامت قدمی که در جلو قرار دارد، این است که تا آنجا هفتاد گام برداشته شده و هر قدمی که برداشته شده، صحیح و درست است.
از ایدر به دریا دو میل است راست
شدی او به سه گام هر گه که خواست
هوش مصنوعی: از ایدر تا دریا فاصلهای دو میلی وجود دارد. او با هر بار قدمزدن، به سمت دریا پیشرفت میکند و هرگاه که بخواهد، میتواند به آنجا برسد.
ز دریا درون هر شب ابری بلند
برآید غریونده چون دردمند
هوش مصنوعی: هر شب از دریا، ابرهای بلندی به آسمان میآیند و صدای نالههایی مانند نالههای یک دردکشیده را به گوش میرسانند.
به آب مژه هر پی اش بیش و کم
بشوید نبارد دگر جای نم
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهای فراوانی که از دل شکستهام میریزم، دیگر جای گریه و اندوه باقی نمیماند.
ز مینو چو آدم برین کُه فتاد
همی بود با درد و با سرد باد
هوش مصنوعی: وقتی آدم از بهشت به زمین افتاد، دچار درد و سرما شد.
ز دل دود غم رفته بر آفتاب
دو دیده چو دریا دو رخ جوی آب
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که از دل رفت، همچون دودی شده و زیر نور آفتاب قطرات اشک را بر چهرهام به تصویر میکشد، گویی چهره من همچون دریا و اشکهایم مانند جویباری از آب هستند.
به صد سال گریان بُد از روزگار
همی خواست آمرزش از کردگار
هوش مصنوعی: به مدت صد سال، او از درد و رنج زندگی اش ناراحت بود و از خداوند درخواست بخشش میکرد.
چنین تا به مژده بیامد سروش
که کام دلت یافتی کم خروش
هوش مصنوعی: زمانی که پیامآور خوشحالی و بشارت آمد، نشان داد که آرزوها و خواستههای دلت را به دست آوردهای و دیگر نیازی به ناله و شکایت نیست.
ز دیده بدان خرّمی نیز نم
ببارید چندانکه هنگام غم
هوش مصنوعی: چشم من آنقدر اشک ریخت که به اندازهی غم و اندوهی که دارم میباشد.
از آن آب غم کز مژه رخ بشست
همه کُه خس و خار و هم زهر رست
هوش مصنوعی: از آن اشکهایی که مثل آب به زمین ریخته شد، همهی کوهها پر از گیاهان زشت و خاری شد و حتی زهر نیز رشد کرد.
وزان آب شادی کش از رخ دوید
همه سبزه و داروی و گل دمید
هوش مصنوعی: از آن آب شادی، خوشحالی از چهره جاری شد و به همین دلیل، همه گیاهان، داروها و گلها شکوفا شدند.
غمی ماند جفتش تهی زو کنار
بر جدّه نزدیک دریا کنار
هوش مصنوعی: غم و اندوهی باقی مانده است، در حالی که او در کنار دریا، نزدیک به جده، تنها و بیهمدم است.
همی ماهی آورد از قعر آب
بپختی میان هوا ز آفتاب
هوش مصنوعی: ماهی از عمق آب به سطح میآید و در زیر نور خورشید پخته میشود.
خور و خوانش ماهی بریان بدی
بر آدم شب و روز گریان بدی
هوش مصنوعی: خوردن و خوردن ماهی سرخ شده به آدم نشان میدهد که روز و شب غمگین بوده است.
وز اندوه آدم از ایدر به درد
شب و روز گرینده و روی زرد
هوش مصنوعی: از غم آدم به خاطر اندوهی که دارد، روزها و شبها در حال گریه و چهرهاش زرد و پریشان است.
چو گاه ستایش ستادی به پای
سرش بآسمان بر رسیدی به جای
هوش مصنوعی: زمانی که ستایش و تحسین را برپا کردی، به گونهای به آسمان رسیدی و در موضعی بلند و والا قرار گرفتی.
هم از وی فرشته شنیدی خروش
همو یافتی راز ایشان به گوش
هوش مصنوعی: تو هم صدای فریاد فرشتگان را از او شنیدی، هم راز و رمز آنها را به خوبی درک کردی.
فرستاد پس کردگار از بهشت
به دست سروش خجسته سرشت
هوش مصنوعی: خداوند از بهشت، پیامبری با ویژگیهای نیکو و خوش روحیه را فرستاد.
ز یاقوتِ یکپاره لعل فام
درفشان یکی خانه آباد نام
هوش مصنوعی: از قطعهای از یاقوت که رنگی شبیه به لعل دارد، درخشان و زیبا، به خانهای آباد و سرسبز اشاره میکند.
مر آن را میان جهان جای کرد
پرستشگهی زو دلارای کرد
هوش مصنوعی: او در میان جهان، مقام و منزلتی قرار داد که در آن پرستش و عشق به او بهعنوان معبودی دلانگیز و محبوب جاری باشد.
بفرمود تا آدم آن جا شتافت
چو شد نزد او جفت را بازیافت
هوش مصنوعی: خداوند به آدم فرمان داد که به سوی او بیاید. وقتی آدم به آنجا رسید، همسرش را دوباره پیدا کرد.
بدان گه که بگرفت طوفان جهان
شد آن خانه سوی گرزمان نهان
هوش مصنوعی: زمانی که طوفان جهان را دربرگرفت، آن خانه به سمت گرما و امنیت پنهان شد.
همان جایگه ساخت خواهد خدای
یکی خانه کز وی بود دین به پای
هوش مصنوعی: خداوند در همان مکان خانهای خواهد ساخت که دین در آن برقرار خواهد بود و از آن پاسداری میشود.
بفرّ پسین تر ز پیغمبران
بسی خوبی افزود خواهد بر آن
هوش مصنوعی: عصر پسین، شخصی که به دنبال انبیاء است، میتواند ویژگیهای نیکو و خوبیهای فراوانی را به دست آورد و بر آنها افزوده خواهد شد.
چو رخ زو بتابی شود دین تباه
چو سنگش ببوسی بریزد گناه
هوش مصنوعی: وقتی که از چهرهاش دور شویم، دین و ایمان از بین میرود. اگر سنگی را ببوسی، گناه بر تو میافتد.
چو شد سال آدم تمامی هزار
شد از گیتی کرده زی کردگار
هوش مصنوعی: وقتی سال آدم به پایان رسید، تعداد آن به هزار رسید و از دنیا به خالق خود بازگشت.
و ار شیث پوشید در خاک تن
سروش آوریدش ز مینو کفن
هوش مصنوعی: اگر شیث (آدم) با خاک بدنش پوشیده شود، فرشتهای (سروش) او را از بهشت (مینو) به کفن میپوشاند.
نشانگاه گورش کنون ایدرست
یکی بهره از وی به دریا درست
هوش مصنوعی: نشان گور او اکنون اینجا قرار دارد و از آن بهرهای به دریا رسیده است.
چو نوح آمد و یافت ایدر درنگ
کشید استخوانش به دژهوخت گنگ
هوش مصنوعی: وقتی نوح به اینجا رسید، متوجه شد که در این مکان توقف کرده و استخوانش را در دژ خویش جای میدهد.
از آن این کُه از گوهر و گل نکوست
که بر وی نشانِ کفِ پایِ اوست
هوش مصنوعی: این کُوه زیبا و باارزش به این خاطر است که بر روی آن ردپای او دیده میشود.
نه کوهست ازین بُرزتر در جهان
نه یاقوت دارد جز اینجای کان
هوش مصنوعی: در سراسر جهان، هیچ کوهی به این بلندی وجود ندارد و هیچ یاقوتی ارزشمندتر از سنگهایی که در این مکان وجود دارند، پیدا نمیشود.
هم از هر کجا دُر خیزد دگر
بدین مرز باشد بها گیرتر
هوش مصنوعی: هر جا که دُر (مروارید) جمع میشود، در این سرزمین ارزش بیشتری دارد.
دگر ره سپهبد یل چیردست
بپرسید کای پیر یزدان پرست
هوش مصنوعی: سپهبدی دیگر به پیر زرتشتی که به خداوند ایمان دارد، پرسش کرد.
شگفتی بد آنروی سوی شمال
چه گوید جهاندیده دانش سگال
هوش مصنوعی: شگفتی این است که کسی که در دنیا تجربه دارد، از آنچه در شمال میگذرد، چه خواهد گفت؟
برهمن چنین گفت کای پاکرای
بد آنروی کم یابی آباد جای
هوش مصنوعی: برهمن چنین گفت: ای فرد دارای اندیشه پاک، تو در آن سوی دنیا کمتر دیده میشوی و مکانت بهشتی است.
دو صد میل ره بیشه باشد فزون
درختان بارآور گونه گون
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره شده که درختان میوهدار و متنوع، دو برابر مسافتی را که باید طی کرد، نشان میدهند. این به نوعی بر اهمیت این درختان و ثمرات آنها تأکید دارد و بیانگر پربار بودن طبیعت و زیبایی آن است.
در آن بیشها مردم بیشمار
گیا خوردشان یا بَرِ میوه دار
هوش مصنوعی: در آن سرزمین، مردم بسیار زیادی وجود دارند که یا از گیاهان میخورند یا از میوهجات بهرهمند میشوند.
چو مردم گشاده کف دست و روی
چو میشان نهفته همه تن به موی
هوش مصنوعی: وقتی مردم با دلی گشاده و خوشرو به دیگران خدمت میکنند، در واقع تمام وجودشان را با محبت و دوستی به نمایش میگذارند.
یکی بهره را موی سر تا میان
چو قرطاس تن چهره چون زنگیان
هوش مصنوعی: این بیت به زیباییهای ظاهری انسان اشاره دارد. موی سر تا کمر را مانند صفحهای صاف و بینقص میداند و چهره را شبیه به زیبایی خاصی توصیف میکند که در برابر دیگران برجسته و چشمنواز به نظر میرسد. به عبارت دیگر، شاعر به نقش جذابیت و زیبایی در شخصیت و ظاهر فرد اشاره دارد.
ز بیگانه مردم بودشان گریز
بتازند وز تک به از باد تیز
هوش مصنوعی: از دیگران دوری میکردند و به سرعت به سمت مقصد میرفتند، بهتر از وزش تند باد.
اگر چند دارندشان جفت ناز
چو نبوند بسته گریزند باز
هوش مصنوعی: اگرچه که برخیها به ظاهری زیبا و جذاب هستند، اما اگر تحت فشار قرار گیرند و محدود شوند، به راحتی فرار میکنند.
همانجا ز کافور و عود و بقم
بسی بیشه پیوسته بینی بهم
هوش مصنوعی: در آنجا میتوانی بسیاری از درختان و بوتههای معطر از کافور و عود و بقم را ببینی که به هم پیوستهاند.
جزیری همانجاست نزد کله
که کشتی بدو دیر یابد خله
هوش مصنوعی: جزیرهای در همان نزدیکی است که کشتی به آن دیر میرسد و در آب غرق میشود.
همه پر درختان با بار و برگ
کُه و دشت او بیشه پیل و کرگ
هوش مصنوعی: همه درختان با میوه و برگ در کوه و دشت به شکوه و عظمت نمایان هستند.
درو بیکران مردم زورمند
ستمکاره و خونی و پرگزند
هوش مصنوعی: در درون جامعهای که مردم آن قدرتمند و ظالم هستند، فقر و رنج و آسیب بیداد میکند.
کرا یافتند از دگر مردمان
کشند از سرش کاسه هم در زمان
هوش مصنوعی: هر کس از دیگران چیزی بگیرد، در زمان خودش با خطراتی مواجه میشود.
چو ساز عروسیّ دختر کنند
به کابین همه کاسه سر کنند
هوش مصنوعی: وقتی برای دختر عروسی ترتیب میدهند، همه به جمع میآیند و سرها را برای شادی و جشن بلند میکنند.
خورش هم بدان کاسه آرند پیش
توانگر تر آن کس کش آن کاسه بیش
هوش مصنوعی: خورش را در کاسهای میگذارند که به توانگر و ثروتمند تعلق دارد، زیرا آن شخص هم میتواند بیشتر از یک کاسه بخورد.
میان درختان به روز شکار
بگیرند بر پیل راه آشکار
هوش مصنوعی: در میان درختان، در روز شکار، راه مشخصی برای عبور فیلها وجود دارد.
نخستین ز پای اندر آرند زود
وز آنجا گریزند پس همچو دود
هوش مصنوعی: در ابتدا به سرعت از پا در میآورند و سپس مانند دودی فرار میکنند.
از ایرا که پیلان دیگر به کین
بر آن بوی کشته دوند از کمین
هوش مصنوعی: از سرزمین ایران، فیلهای دیگر به خاطر بوی کشتن به دنبال آن میروند و از کمین بیرون میآیند.
به خشم آن زمین زیر و از بر کنند
درخت فراوان ز بن بر کنند
هوش مصنوعی: زمینی که به خشم و غضب میآید، درختان بسیار را از ریشه برمیکند و از خاک جدا میسازد.
چو پیلان از آنجای گردند باز
شوند آن گُره در شب دیر باز
هوش مصنوعی: وقتی که فیلها از آن مکان دور شوند، گرهای که در شب دیر بسته شده بود، باز خواهد شد.
مر آن پیل را پاره پاره ز نیش
کنند و برد هر کسی بهر خویش
هوش مصنوعی: مردم از شدت نیش و آزار، آن فیل را تکهتکه کردند و هر کس به نفع خود، چیزی از آن برداشت کرد.
ندارند خود کِشته و چار پای
نورزند جز میوه ها جای جای
هوش مصنوعی: کسانی که هیچ چیزی از خود ندارند و به دیگران وابستهاند، تنها به برداشت میوهها و نعمتها از زمین مشغولند و در واقع، هیچ گونه خلاقیت یا تولیدی ندارند.
ز پیلست هر گونه شان خوردنی
هم از چرم او هر چه گستردنی
هوش مصنوعی: از بدن و پوست فیل هر نوع خوراکی به دست میآید و از چرم او هم هر چیزی را میتوان درست کرد.
کرا مُرد سنگی گران در شتاب
ببندند و زود افکنندش در آب
هوش مصنوعی: اگر کسی بمیرد، مانند سنگی سنگین و سریع او را در آب میاندازند و میبرند.
فکنده همه بیشه شان میل میل
سروهای کرگست و دندان پیل
هوش مصنوعی: درختان جنگل به سمت بالا رشد کرده و مثل سروهای بلند قد، به سمت آسمان میروند؛ و مانند دندانهای فیل، محکم و استوار هستند.
به هندوستان داروی گونه گون
از آن بیشه جایی نخیزد فزون
هوش مصنوعی: در هند، داروهای مختلفی وجود دارد و از آن جنگل، جایی به وفور برای کسی یافت نمیشود.