بخش ۴۰ - رفتن مهراج با گرشاسب
یکی ماه از آن پس به شادی و کام
ببودند کز می نیاسود جام
چو مه گوی بفکند و چوگان گرفت
بر اسپ سیه سبز میدان گرفت
بدیدند مه بر رخ پهلوان
وز آنجای دلشاد و روشن روان
به کوه دهو بر گرفتند راه
چه کوهی بلندیش بر چرخ ماه
که گویند آدم چو فرمان بهشت
بر آن کوه برز اوفتاد از بهشت
نشان کف پایش آنجا تمام
بدیدند هر پی چو هفتاد گام
ز هرچ اسپرغمست و گل گونه گون
بر آن کوه بُد صد هزاران فزون
ز شمشاد و از سوسن و یاسمن
ز نسرین و از سنبل و نسترن
هم از خیری و گام چشم و زرشک
بشسته رخ هر یک ابر از سرشک
همه کوه چون تخت گوهر فروش
ز سیسنبر و لاله و پیل غوش
هزاران گل نو دمیده ز سنگ
ز صد برگ و دوروی و ز هفت رنگ
چه نرگس چه نو ارغوان و چه خوید
چه شب بو چه نیلوفر و شنبلید
بنفشه سرآورده زی مشکبوی
شده یاسمن انجمن گرد جوی
رده در رده زان گل لعلگون
که خوانی عروسش به پرده درون
گل زرد هال جهان دید جفت
گرفته بر بید بویا نهفت
به دستان چکاوک شکافه شکاف
سرایان ز گل ساری و زند واف
به هر سو یکی آبدان چون گلاب
شناور شده ماغ بر روی آب
چو زنگی که بستر ز جوشن کند
چو هندو که آیینه روشن کند
بُد از هر سوی میوه داران دگر
بُن اش بر زمین و سوی چرخ سر
که در سایه شاخ هر میوه دار
نشستی به هم مرد بیش از هزار
همانجا یکی سهمگین چاه بود
که ژرفیش صد شاه رش راه بود
هر آن چیز کانداختندی دروی
وگر از گرانی بُدی سنگ و روی
سبک زو همان چیز باز آمدی
چو تیر از بُن اش بر فراز آمدی
برانداختی بر سر اندر زمان
ندیدست کس یک شگفتی چنان
بسی کان یاقوت دیدند نیز
ز بلور و الماس و هر گونه چیز
بسی چشمه آب روان جای جای
به هر گوشه مرغان دستانسرای
ز کافور و از عود بی مر درخت
هم از زر گیا رسته بر سنگ سخت
ز گاوان عنبر به هر سو رمه
وز آهو گله نافه افکن همه
بخش ۳۹ - برگشتن پسر بهو به زنگبار: ز صد مرد پنجه گرفته شدندبخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را: بر آن کُه برهمن یکی پیرمرد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی ماه از آن پس به شادی و کام
ببودند کز می نیاسود جام
هوش مصنوعی: یک شب، ماهی در کنار شادی و خوشی به سر میبردند، زیرا حقایق مکشوف بود و کسی از جام می سیراب نمیشد.
چو مه گوی بفکند و چوگان گرفت
بر اسپ سیه سبز میدان گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که ماه مانند یک گوی از آسمان پایین میآید و بازی چوگان را آغاز میکند، بر روی اسب سیاه خود در میدان سبز قرار میگیرد.
بدیدند مه بر رخ پهلوان
وز آنجای دلشاد و روشن روان
هوش مصنوعی: توجه کردند به چهرهی زیبای قهرمان و از آنجا دلشان شاد و روشن شد.
به کوه دهو بر گرفتند راه
چه کوهی بلندیش بر چرخ ماه
هوش مصنوعی: به کوه دهو راهی پیدا کردند که این کوه چه اندازه بلند است و تا آسمان میرسد.
که گویند آدم چو فرمان بهشت
بر آن کوه برز اوفتاد از بهشت
هوش مصنوعی: میگویند زمانی که آدم فرمان ورود به بهشت را دریافت کرد، به خاطر خطایش از بهشت جدا شد و به زمین سقوط کرد.
نشان کف پایش آنجا تمام
بدیدند هر پی چو هفتاد گام
هوش مصنوعی: نشان پاهای او را در آنجا همه دیدند، به اندازهی هفتاد قدم.
ز هرچ اسپرغمست و گل گونه گون
بر آن کوه بُد صد هزاران فزون
هوش مصنوعی: در هر چیز که غم و رنگهای گوناگون وجود دارد، بر آن کوه، هزاران چیزی بیش از آن وجود دارد.
ز شمشاد و از سوسن و یاسمن
ز نسرین و از سنبل و نسترن
هوش مصنوعی: این بیت به زیباییهای گلها و گیاهان اشاره دارد و نشان میدهد که از انواع مختلف گیاهان و گلهای خوشبو و زیبا، مانند شمشاد، سوسن، یاسمن، نسرین، سنبل و نسترن سخن گفته شده است. به نوعی، این متن سمبل زیبایی و لطافت طبیعت است.
هم از خیری و گام چشم و زرشک
بشسته رخ هر یک ابر از سرشک
هوش مصنوعی: هر کدام از ابرها به خاطر چشمان روشن و زیبایشان، چهرهای شاداب و درخشان دارند که به خوشحالی و خیر اشاره دارد. دانههای زرشک نیز نماد زیبایی و طراوتاند، به گونهای که این همه زیبایی به خاطر اشکهایی است که از چشمانشان جاری شده.
همه کوه چون تخت گوهر فروش
ز سیسنبر و لاله و پیل غوش
هوش مصنوعی: تمام کوهها همچون تختی از جواهرات مختلف هستند که از سنبل و لاله و فیل غوش زینت داده شدهاند.
هزاران گل نو دمیده ز سنگ
ز صد برگ و دوروی و ز هفت رنگ
هوش مصنوعی: هزاران گل تازه از سنگها سر زدهاند، با صد برگ و روی زیبا و رنگهای مختلف.
چه نرگس چه نو ارغوان و چه خوید
چه شب بو چه نیلوفر و شنبلید
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف انواع گلها و گیاهان معطر میپردازد و زیبایی و تنوع آنها را بیان میکند. به نوعی در حال مقایسه و تجلیل از زیباییها و عطرهای گوناگون طبیعت است.
بنفشه سرآورده زی مشکبوی
شده یاسمن انجمن گرد جوی
هوش مصنوعی: بنفشه با عطر گلابیاش به دنیای خوشبو آمده و یاسمن به جمع و محفل گلها پیوسته است.
رده در رده زان گل لعلگون
که خوانی عروسش به پرده درون
هوش مصنوعی: در صف و دستهای از آن گل سرخ زیبا که تو آن را عروسی مینامی که در پس پردهای قرار دارد.
گل زرد هال جهان دید جفت
گرفته بر بید بویا نهفت
هوش مصنوعی: گل زرد به اطراف دنیا نگاه کرد و جفت خود را پیدا کرد، سپس بر روی درخت بید پنهان شد.
به دستان چکاوک شکافه شکاف
سرایان ز گل ساری و زند واف
هوش مصنوعی: در دستان پرندگان آوازخوان، شکوفهها و گلهای زیبای بهاری به تصویر کشیده شده و فضایی شاداب و زنده را معرفی میکند. این تصویر، نمایانگر نعمتها و زیباییهای طبیعت است که در فصل بهار به اوج خود میرسد.
به هر سو یکی آبدان چون گلاب
شناور شده ماغ بر روی آب
هوش مصنوعی: در هر طرف، ظرفی پر از آب مانند گلاب شناور شده است و ما بر روی سطح آب قرار داریم.
چو زنگی که بستر ز جوشن کند
چو هندو که آیینه روشن کند
هوش مصنوعی: همانطور که زنگی با زره خود به خواب میرود و صدایی تولید میکند، هندو نیز با درخشندگی آینه خود توجه را جلب میکند.
بُد از هر سوی میوه داران دگر
بُن اش بر زمین و سوی چرخ سر
هوش مصنوعی: از هر طرف، میوهداران دیگری وجود دارند که ریشههایشان بر زمین و سرشان به سوی آسمان است.
که در سایه شاخ هر میوه دار
نشستی به هم مرد بیش از هزار
هوش مصنوعی: در زیر سایه درختان میوهدار نشستهای، و در اینجا مردان زیادی در کنار تو هستند.
همانجا یکی سهمگین چاه بود
که ژرفیش صد شاه رش راه بود
هوش مصنوعی: در آن مکان چاهی عمیق وجود داشت که عمق آن به اندازه صد شاهراه بود.
هر آن چیز کانداختندی دروی
وگر از گرانی بُدی سنگ و روی
هوش مصنوعی: هر چیزی که انسان به خاطر فقر و تنگدستی به آن دچار میشود، اگر چه سنگین و دشوار باشد، میتواند به او آسیب برساند و او را تحت فشار قرار دهد.
سبک زو همان چیز باز آمدی
چو تیر از بُن اش بر فراز آمدی
هوش مصنوعی: سبک و راحت از آنجا بازگشتی، مانند تیر که از پایینش به بالا پرتاب میشود.
برانداختی بر سر اندر زمان
ندیدست کس یک شگفتی چنان
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تو در زمانهای که هیچ کسی چنین شگفتی را ندیده است، برتری و قدرتی را به نمایش گذاشتی.
بسی کان یاقوت دیدند نیز
ز بلور و الماس و هر گونه چیز
هوش مصنوعی: بسیاری از یاقوتها را دیدهاند که از بلور و الماس و انواع دیگر چیزها تشکیل شدهاند.
بسی چشمه آب روان جای جای
به هر گوشه مرغان دستانسرای
هوش مصنوعی: بسیاری از چشمههای آب روان در مکانهای مختلف وجود دارند که در هر گوشه آوازپرندگان را میتوان شنید.
ز کافور و از عود بی مر درخت
هم از زر گیا رسته بر سنگ سخت
هوش مصنوعی: تراشهای زیبا و خوشبویی از کافور و عود بر روی درختی که از طلای خالص روییده، بر روی سنگ محک سخت قرار دارد.
ز گاوان عنبر به هر سو رمه
وز آهو گله نافه افکن همه
هوش مصنوعی: از گاوهای خوشبو و باارزش در هر طرف، گروهی جمع شدهاند و از زیباییهای عطرناک آهوها، همه جا پر شده است.