گنجور

بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را

بدو گفت کز بدگمان برگسل
به اندیشه بیدار کن چشم و دل
چو دانش نداری به کاری درون
نباشد ترا چاره از رهنمون
تو درگاه شاهان ندیدستی ایچ
شنو پند پس کار رفتن بسیچ
بر این جهان داد ده پادشاست
دگر مردم پاک دانای راست
ز هر درگه آنست بشکوه‌تر
که از نامداران پُر انبوه تر
به درگاه شه نامداران بس‌اند
چو تو نه ولیکن سواران بس اند
بدان کز همه چیزها آشکار
بگردد سبکتر دل شهریار
دَم پادشاهان امیدست و بیم
یکی را سموم و دگر را نسیم
چو چرخست کردارشان گردگرد
یکی شاد ازیشان یکی پر ز درد
چو رفتی بر شه پرستنده باش
کمر بسته فرمانش را بنده باش
چنان‌کن که‌هرکس‌که نزدیک اوست
به رادی شود با تو دلسوزو دوست
اگر چه نداری گنه نزد شاه
چنان باش پیشش که مردگناه
به هر کار بر وی دلیری مکن
مگو پیش او چون همالان سخن
بپرهیز ازو بر بد آراستن
هم از آرزوی کسان خواستن
اگر چند گستاخ داردت پیش
چنان ترس ازو‌کز بداندیش خویش
منه پیش او در گه خشم پای
چو خشم از تو دارد تو پوزش نمای
زیانش مخواه از پی سود کس
به کارش درون راستی جوی و بس
ز کردار گفتار بر مگذران
مگو آنچه دانش نداری در آن
به نیکی‌اش دار سیصد سپاس
هم اندک دهش زو فراوان شناس
به خوبانش بر دیده مگمار هیچ
وزان ره که فرموده باشد مپیچ
چو چیزیش خواهی و ندهد متاب
مبر بآتش خشمش از رویت آب
همه خوی و کردار او را ستای
همان دشمنش را نکوهش فزای
به دل دوستان ورا دار دوست
مخواه ازبن آن را که بدخواه اوست
ز سستی مدان گر بود نیک مرد
که داند چونیکی بدی نیزکرد
مبین نرمی پشت شمشیر تیز
گذارش نگر گاه خشم و ستیز
تو از بردباران به دل ترس دار
که از تند در کین بتر بردبار
مگردان دروغ آنچه گوید سخن
وز آنچت بپرسد نهان زو مکن
گرت چیزی اندر خور شهریار
فزونی بود و آید او را به کار
بدو بخش هر چند داریش دوست
که نیز آنچه الفغدی از جاه اوست
نباید شد از خنده شه دلیر
نه خندست دندان نمودن ز شیر
چو دریا نمایدت دُرّ خوشاب
همی جوی دُرّ و همی ترس از آب
اگر چه پرستی ورا بی شمار
برو بر مکن ناز و کشی میار
که گر خواهد او چون تو یابد بسی
دهد جای و جاهت به دیگر کسی
مزن فال بد پیشش از هیچ سان
بد و نیک رازش مگو با کسان
هر آن گه که کاریت فرموده شاه
در آن وقت هیچ آرزو زو مخواه
چنانش نمای از دل راه جوی
که ازوی توگیری همی رنگ وبوی
به نخچیرگاه و صف رزم و کین
مگرد از برش دور گامی زمین
گر از جاه باشی سَرِ انجمن
تو آن جاه ازو دان، نه از خویشتن
چو فرهنگی آموزی اش نرم باش
به گفتار با شرم و آزرم باش
بدان تا تو با بزم باشی و سور
مگرد از پرستیدن شاه دور
چو نزدش بوی بسته‌کن چشم‌وگوش
برو جز به نرمی زبانی مکوش
زکس های او بد مران پیش اوی
سخن‌ها جزآن کش خوش آمدمگوی
رهی‌و اسپ‌و‌ آرایش‌و فرش‌و ساز
ز هر سان که دارد شه سرفراز
تو زانسان مدار ار ز کار آگهی
که با شه برابر نشاید رهی
که چندین رهی را بباید گهر
نگر شاه را چند باید دگر
ز کهتر پرستیدن و خوشخوییست
ز مهمتر نوازیدن و نیکوییست
چنین پند بسیار دارم ز بر
تو گر دیده ای خود فزایی دگر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدو گفت کز بدگمان برگسل
به اندیشه بیدار کن چشم و دل
هوش مصنوعی: به او گفت که از بدگمانی دوری کن و با آگاهی، چشمان و دل خود را بیدار ساز.
چو دانش نداری به کاری درون
نباشد ترا چاره از رهنمون
هوش مصنوعی: اگر در یک کاری دانش کافی نداری، برایت راهی وجود ندارد جز اینکه از راهنمایی دیگران استفاده کنی.
تو درگاه شاهان ندیدستی ایچ
شنو پند پس کار رفتن بسیچ
هوش مصنوعی: تو هرگز درِ دربار شاهان را ندیده‌ای، پس به نصیحت گوش کن که رفتن به آنجا بسیار دشوار است.
بر این جهان داد ده پادشاست
دگر مردم پاک دانای راست
هوش مصنوعی: این دنیا تحت سلطه پادشاهی است که دادرسی و قضاوتش بر اساس انصاف و دانایی می‌باشد و مردم باید به پاکی و دانش خود احترام بگذارند.
ز هر درگه آنست بشکوه‌تر
که از نامداران پُر انبوه تر
هوش مصنوعی: هر جایی که افراد برجسته و نامدار بیشتری حضور داشته باشند، از دیگر جاها باشکوه‌تر و معتبرتر است.
به درگاه شه نامداران بس‌اند
چو تو نه ولیکن سواران بس اند
هوش مصنوعی: در جمع بزرگان و شخصیت‌های برجسته، مانند تو افرادی بسیار کم هستند، اما جنگجویان و سوارکاران زیادی وجود دارند.
بدان کز همه چیزها آشکار
بگردد سبکتر دل شهریار
هوش مصنوعی: بدان که از میان تمام چیزها، دل شاه به راحتی و سبکی آشکار می‌شود.
دَم پادشاهان امیدست و بیم
یکی را سموم و دگر را نسیم
هوش مصنوعی: امید و ترس در زندگی پادشاهان وجود دارد؛ برای برخی سموم و خطرات هستند و برای برخی دیگر، نسیم و آرامش.
چو چرخست کردارشان گردگرد
یکی شاد ازیشان یکی پر ز درد
هوش مصنوعی: افراد در زندگی همچون چرخ گردان هستند، برخی از آن‌ها شاد و خوشبختند و برخی دیگر در درد و رنج به سر می‌برند.
چو رفتی بر شه پرستنده باش
کمر بسته فرمانش را بنده باش
هوش مصنوعی: وقتی به نزد پادشاه رفتی، خود را خدمتگزار او قرار بده و با تمام وجود در انجام خواسته‌هایش کوشا باش.
چنان‌کن که‌هرکس‌که نزدیک اوست
به رادی شود با تو دلسوزو دوست
هوش مصنوعی: به گونه‌ای رفتار کن که هرکسی که در کنار تو قرار می‌گیرد، به خوشحالی و محبت نسبت به تو گرایش پیدا کند و با تو اظهار دلسوزی و دوستی کند.
اگر چه نداری گنه نزد شاه
چنان باش پیشش که مردگناه
هوش مصنوعی: هرچند که تو گناهی نداری و نزد پادشاه مورد قضاوت قرار نمی‌گیری، باید در برابر او به‌گونه‌ای رفتار کنی که انگار گناهکار هستی.
به هر کار بر وی دلیری مکن
مگو پیش او چون همالان سخن
هوش مصنوعی: در هر کاری با او جسارت نکن و چیزی نگو که دیگران با او سخن می‌گویند.
بپرهیز ازو بر بد آراستن
هم از آرزوی کسان خواستن
هوش مصنوعی: از او دوری کن و خود را به زبانی بد نزن، همچنین از خواسته‌های دیگران پرهیز کن.
اگر چند گستاخ داردت پیش
چنان ترس ازو‌کز بداندیش خویش
هوش مصنوعی: اگر چند نفر بی‌پروا نسبت به تو هستند، اما با این حال از آن‌ها بترسی، نشان‌دهنده بدفکری خودت است.
منه پیش او در گه خشم پای
چو خشم از تو دارد تو پوزش نمای
هوش مصنوعی: در زمانی که او خشمگین است، پای خود را نزد او نگذار، چون اگر او از تو ناراحت باشد، بهتر است که عذرخواهی کنی.
زیانش مخواه از پی سود کس
به کارش درون راستی جوی و بس
هوش مصنوعی: به دنبال سود شخص دیگری نباش و به خاطر منافع خودت به کارهای نادرست نپرداز. درون خود را با راستی پر کن و تنها به این اکتفا کن.
ز کردار گفتار بر مگذران
مگو آنچه دانش نداری در آن
هوش مصنوعی: از رفتار و گفتارت مراقبت کن و چیزی را که در آن دانش کافی نداری، بیان نکن.
به نیکی‌اش دار سیصد سپاس
هم اندک دهش زو فراوان شناس
هوش مصنوعی: به خاطر خوبی‌های او باید از او سیصد بار سپاس‌گزاری کرد، حتی اگر بخشش‌های او کم باشد، باید از آن‌ها با تمام وجود قدردانی کرد.
به خوبانش بر دیده مگمار هیچ
وزان ره که فرموده باشد مپیچ
هوش مصنوعی: به انسان‌های خوب و نیکو با احترام نگاه کن و از مسیر درست و راهنمایی‌هایی که به تو داده شده، خارج نشو.
چو چیزیش خواهی و ندهد متاب
مبر بآتش خشمش از رویت آب
هوش مصنوعی: اگر چیزی را خواستی و به تو نداد، نسبت به او خشمگین نشو و با عصبانیت با او رفتار نکن. آرامش خود را حفظ کن و تحت تأثیر احساسات منفی قرار نگیر.
همه خوی و کردار او را ستای
همان دشمنش را نکوهش فزای
هوش مصنوعی: همه صفات و رفتار او را ستایش کن و همین‌طور دشمنش را هم مورد سرزنش قرار ده.
به دل دوستان ورا دار دوست
مخواه ازبن آن را که بدخواه اوست
هوش مصنوعی: به دل دوستان خود نسبت به او محبت و دوستی نداشته باشید، زیرا از عمق دل آنهایی که با او دشمنی دارند، نباید چیزی بخواهید.
ز سستی مدان گر بود نیک مرد
که داند چونیکی بدی نیزکرد
هوش مصنوعی: هرگز از سستی و ناتوانی در انجام کارها ناامید نشو، زیرا ممکن است شخصی با نیکی و خوبی شناخته شده باشد، اما او نیز ممکن است اشتباهاتی کرده باشد.
مبین نرمی پشت شمشیر تیز
گذارش نگر گاه خشم و ستیز
هوش مصنوعی: به نرمی و لطافت پشت شمشیر تیز توجه کن؛ زیرا گاهی اوقات نشانه‌ای از خشم و جنگ در آن نهفته است.
تو از بردباران به دل ترس دار
که از تند در کین بتر بردبار
هوش مصنوعی: به کسانی که صبر و بردباری دارند، اعتماد کن، اما از افرادی که به سرعت خشمگین می‌شوند بترس، زیرا ممکن است آن‌ها در کینه‌توزی سریع‌تر عمل کنند.
مگردان دروغ آنچه گوید سخن
وز آنچت بپرسد نهان زو مکن
هوش مصنوعی: به دروغ نگو آنچه را که سخن می‌گوید و از چیزی که از تو می‌پرسد، پنهان نکن.
گرت چیزی اندر خور شهریار
فزونی بود و آید او را به کار
هوش مصنوعی: اگر چیزی برای شاه مناسب و سودمند باشد، باید آن را در اختیار او قرار دهی.
بدو بخش هر چند داریش دوست
که نیز آنچه الفغدی از جاه اوست
هوش مصنوعی: اگرچه تو دوستی داری که او را دوست می‌داری، اما نباید فراموش کنی که او نیز به خاطر موقعیت و قدرتش، دیگران را به خود جذب کرده است.
نباید شد از خنده شه دلیر
نه خندست دندان نمودن ز شیر
هوش مصنوعی: نباید از خنده و شادی دلیر و شجاع شد، زیرا خندیدن مانند دندان صحبت کردن با شیر است.
چو دریا نمایدت دُرّ خوشاب
همی جوی دُرّ و همی ترس از آب
هوش مصنوعی: اگر دریا را ببینی که مرواریدهای زیبایی دارد، باید به دنبال آن مرواریدها بروی، اما در عین حال باید از آب هم بترسی.
اگر چه پرستی ورا بی شمار
برو بر مکن ناز و کشی میار
هوش مصنوعی: با وجود اینکه محبت و احترام به او بی‌پایان است، اما به خود نناز و او را در زحمت ننداز.
که گر خواهد او چون تو یابد بسی
دهد جای و جاهت به دیگر کسی
هوش مصنوعی: اگر او بخواهد، به مانند تو کسی را پیدا می‌کند، و آن‌گاه مقام و منزلت تو را به دیگری می‌دهد.
مزن فال بد پیشش از هیچ سان
بد و نیک رازش مگو با کسان
هوش مصنوعی: بدفال نزن و از رازهای او با دیگران سخن نگو، چه خوب و چه بد.
هر آن گه که کاریت فرموده شاه
در آن وقت هیچ آرزو زو مخواه
هوش مصنوعی: هر زمانی که فرمانی از سوی پادشاه صادر شود، در آن لحظه هیچ خواسته‌ای از او نداشته باش.
چنانش نمای از دل راه جوی
که ازوی توگیری همی رنگ وبوی
هوش مصنوعی: او را به گونه‌ای به تصویر بکش که از دل‌نگرانی‌هایت بتوانی رنگ و بوی او را احساس کنی.
به نخچیرگاه و صف رزم و کین
مگرد از برش دور گامی زمین
هوش مصنوعی: به جنگ و میدان نبرد و شکار نرو، از کنار او دور نشو و گام هایت را محکم بردار.
گر از جاه باشی سَرِ انجمن
تو آن جاه ازو دان، نه از خویشتن
هوش مصنوعی: اگر در جمعی مقام و موقعیتی داری، بدان که این اعتبار و جایگاهت به خاطر خودت نیست، بلکه به خاطر آن جایگاهی است که از دیگران به دست آورده‌ای.
چو فرهنگی آموزی اش نرم باش
به گفتار با شرم و آزرم باش
هوش مصنوعی: وقتی که می‌خواهی دیگران را یاد بدهی، با کلامی ملایم و با احتیاط صحبت کن و در این کار با ادب و احترام باش.
بدان تا تو با بزم باشی و سور
مگرد از پرستیدن شاه دور
هوش مصنوعی: بدان که وقتی در مجالس شادی و مهمانی‌ها هستی، نباید از فرمانبرداری و ارادت به پادشاه دوری کنی.
چو نزدش بوی بسته‌کن چشم‌وگوش
برو جز به نرمی زبانی مکوش
هوش مصنوعی: زمانی که در حضور او هستی، باید به تمام حواست دقت کنی و فقط با زبان نرم و ملایم با او صحبت کنی. از هر گونه تندخویی یا بی‌ادبی پرهیز کن.
زکس های او بد مران پیش اوی
سخن‌ها جزآن کش خوش آمدمگوی
هوش مصنوعی: از کسی به او بد نگوید و سخن‌هایی نزن که فقط خوشایند او باشد.
رهی‌و اسپ‌و‌ آرایش‌و فرش‌و ساز
ز هر سان که دارد شه سرفراز
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم این جمله را به زبان ساده بیان کنیم، می‌توان گفت: فرمانروا با هر نوع کمک، سلاح، زینت، فرش و موسیقی که نیاز دارد، آماده و مجهز است.
تو زانسان مدار ار ز کار آگهی
که با شه برابر نشاید رهی
هوش مصنوعی: اگر از حقیقت انسان‌ها باخبر هستی، نباید خود را با پادشاهان برابر بدانی؛ زیرا راهی که آنها می‌روند، برای تو مناسب نیست.
که چندین رهی را بباید گهر
نگر شاه را چند باید دگر
هوش مصنوعی: باید بدانیم که برای دستیابی به اهداف بزرگ، باید سختی‌ها و چالش‌های زیادی را تحمل کنیم، زیرا هر موفقیت نیازمند تلاش و صبر است.
ز کهتر پرستیدن و خوشخوییست
ز مهمتر نوازیدن و نیکوییست
هوش مصنوعی: احترام گذاشتن به کسانی که از ما کوچکترند و با آنان خوبی کردن، نشانه ادب و مهربانی است. همچنین، محبت و مهربانی به افرادی که در جایگاه بالاتری هستند، نشان‌دهنده شخصیت والای ماست.
چنین پند بسیار دارم ز بر
تو گر دیده ای خود فزایی دگر
هوش مصنوعی: من از تو درس‌های زیادی یاد گرفته‌ام، اگر خود را رشد یافته و بهتر از قبل می‌بینی.

حاشیه ها

1392/01/01 12:04
امین کیخا

شناختن به معنای قدر شناختن امده است