بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان
پسر زاد ماهی که از چرخ مهر
ز خوبی بدو آرزو کرد مهر
به دیدار گفتی پدر بود راست
برین برگوا کس نبایست خواست
نریمان یل نام او سام کرد
به مهرش روان و دل آرام کرد
نوندی به نزد فریدون شاه
به مژده برافکند پویان به راه
پرندین چنان کودکی ساختند
چو گردانش بر اسپ بنشاختند
کمند و کمان درفکنده به یال
یکی گرز شاهان گرفته به بال
یکی نیزه بر دست و خنجر به چنگ
سپر باز پشت و کمر بسته تنگ
فرستاد با نامه ای بر حریر
به گرشاسب گردنکش گردگیر
برآن نامه از دست کودک نشان
ز مشک و گلاب و می و زعفران
فرسته همی شد چو مرغ بپر
به هر منزلی بر هیونی دگر
به ره نامه مر پهلوان را سپرد
ز شادی جوان شد سپهدار گرد
برآن پیکر شیر بچه شگفت
فروماند وز دل نیایش گرفت
درآمد ز زین گشت غلتان به خاک
همی گفت کای راست دادار پاک
تو کن روزی بنده آن روزگار
که بینمش در صف همیدون سوار
فرستاده را داد بسیار چیز
همان جامه و یاره خویش نیز
وز آن ره که بد زی بر شاه شد
فریدون شه زو چو آگاه شد
پذیره فرستادش از چند میل
سپه یکسر و کوس و بالای و پیل
برون از در کوشک از جای خویش
چو نزدیک شد رفت ده گام پیش
بر خویش همبرش بنشاند شاد
بپرسید و از رنج ره کرد یاد
همی داشت یک مهش دل شاد خوار
گهی بزم و بازی و گاهی شکار
سر ماه دیبا و زر و درم
سلیح و دگر هدیه ها بیش و کم
ببخشید چندانش از گونه گون
شده توده یک کوه بالا فزون
سوی خانه فرمود تا شد به کام
به دیدار فرخ نریمان و سام
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پسر زاد ماهی که از چرخ مهر
ز خوبی بدو آرزو کرد مهر
هوش مصنوعی: پسر ماهی که از آسمان مهر به خاطر خوبیهایش آرزوی مهر و دوستی برای او کرد.
به دیدار گفتی پدر بود راست
برین برگوا کس نبایست خواست
هوش مصنوعی: به ملاقات گفتی که پدر درست است، بنابراین بر این موضوع کسی نباید در خواست و طلبی داشته باشد.
نریمان یل نام او سام کرد
به مهرش روان و دل آرام کرد
هوش مصنوعی: نریمان، که نامش یل است، سام را به عشق و محبتش آرامش میدهد و روح او را شاد میکند.
نوندی به نزد فریدون شاه
به مژده برافکند پویان به راه
هوش مصنوعی: شخصی به نزد پادشاه فریدون میرود و خبر خوشی را به او میدهد و او را در مسیر حرکتش یاری میکند.
پرندین چنان کودکی ساختند
چو گردانش بر اسپ بنشاختند
هوش مصنوعی: پرندگانی مانند کودکی درست کردهاند که وقتی بر روی اسب سوارش میکنند، به صورت گردان درمیآید.
کمند و کمان درفکنده به یال
یکی گرز شاهان گرفته به بال
هوش مصنوعی: یک کمند و تیر و کمان به یال اسب آویخته است و یکی از گرزهای شاهانه در دست اوست.
یکی نیزه بر دست و خنجر به چنگ
سپر باز پشت و کمر بسته تنگ
هوش مصنوعی: یک نفر نیزهای در دست دارد و خنجری را در چنگ گرفته است. سپر را به پشت چسبانده و کمرش را محکم بسته است.
فرستاد با نامه ای بر حریر
به گرشاسب گردنکش گردگیر
هوش مصنوعی: نامهای بر روی پارچه نرم و لطیف به گرشاسم، پهلوان گردنکش و نیرومند فرستاده شد.
برآن نامه از دست کودک نشان
ز مشک و گلاب و می و زعفران
هوش مصنوعی: در آن نامه که کودکانه نوشته شده، نشانی از عطر مشک و گلاب، شراب و زعفران وجود دارد.
فرسته همی شد چو مرغ بپر
به هر منزلی بر هیونی دگر
هوش مصنوعی: پیامدها و تغییرات در زندگی شبیه به پرواز یک پرنده است که در هر مقصد و مکانی با موجودی جدید و متفاوت روبهرو میشود.
به ره نامه مر پهلوان را سپرد
ز شادی جوان شد سپهدار گرد
هوش مصنوعی: در مسیر، نامهای به دست پهلوان سپردند و از شادی، او به فرماندهی برجستهای تبدیل شد.
برآن پیکر شیر بچه شگفت
فروماند وز دل نیایش گرفت
هوش مصنوعی: بر روی آن جسد شیر بچه، شگفتی و حیرت جلوهگر شد و از دل، نیایش و دعا آغاز گردید.
درآمد ز زین گشت غلتان به خاک
همی گفت کای راست دادار پاک
هوش مصنوعی: اسب از زین افتاد و به زمین غلطید و گفت: ای پروردگار پاک و راستین، به من کمک کن.
تو کن روزی بنده آن روزگار
که بینمش در صف همیدون سوار
هوش مصنوعی: من آرزو دارم روزی آن زمان را ببینم که در صف پرچمداران، سوار بر اسب باشم.
فرستاده را داد بسیار چیز
همان جامه و یاره خویش نیز
هوش مصنوعی: فرستاده را هدایا و چیزهای فراوانی دادند، همچنین لباس و زینتهای خود را نیز به او بخشیدند.
وز آن ره که بد زی بر شاه شد
فریدون شه زو چو آگاه شد
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه فریدون از شرارت و بدعهدی آن شخص مطلع شد، به سرعت به او واکنش نشان داد و اقداماتی انجام داد.
پذیره فرستادش از چند میل
سپه یکسر و کوس و بالای و پیل
هوش مصنوعی: او به سپاهیان خود دستور داد که از مسافتی دور پیش بیایند و با آلات جنگ و سواران مجهز به صحنه نبرد بیایند.
برون از در کوشک از جای خویش
چو نزدیک شد رفت ده گام پیش
هوش مصنوعی: وقتی که از درِ کاخ بیرون آمد و به موقعیت خود نزدیک شد، ده قدم به جلو رفت.
بر خویش همبرش بنشاند شاد
بپرسید و از رنج ره کرد یاد
هوش مصنوعی: او به خود نگاه کرد و در حالی که شاد بود از اوضاع خود پرسید و به یاد رنجهایی که کشیده بود، پرداخت.
همی داشت یک مهش دل شاد خوار
گهی بزم و بازی و گاهی شکار
هوش مصنوعی: او با زیبایی خود دل بسیاری را شاد میکرد؛ گاهی در مراسم شادمانی و بازیهای سرگرمکننده شرکت میکرد و گاهی نیز به شکار میرفت.
سر ماه دیبا و زر و درم
سلیح و دگر هدیه ها بیش و کم
هوش مصنوعی: در آغاز ماه، پارچههای زیبا و طلا و نقره، سلاح و دیگر هدایا وجود دارد که به مقدار کم و زیاد ارائه میشود.
ببخشید چندانش از گونه گون
شده توده یک کوه بالا فزون
هوش مصنوعی: ببخشید که این توده بزرگ کوه به خاطر تنوع و تغییراتش متفاوت به نظر میرسد.
سوی خانه فرمود تا شد به کام
به دیدار فرخ نریمان و سام
هوش مصنوعی: به سمت خانه دستور داد تا به خاطر دیدن نریمان خوشبخت و سام، سفر کند و به آنجا برسد.

اسدی توسی