برگردان به زبان ساده
سپهبد گزید این همه چار ماه
یکی نامه فرمود نزدیک شاه
هوش مصنوعی: سپهبد تصمیم گرفت که در مدت چهار ماه، نامهای به نزد شاه بفرستد.
نویسنده قرطاس بر برگرفت
سر خامه در مشک و عنبر گرفت
هوش مصنوعی: نویسنده قلمش را از روی کاغذ برداشت و آن را در مشک و عطر فرو برد.
بر آمد ز شاخ آن نگونسار سار
که بر سیم بارد ز منقار قار
هوش مصنوعی: پرندهای از درخت باریک و لاغر به پرواز درآمد و با نوکش بر روی سیم برق نشسته و صدای خاصی از خود تولید کرد.
سواری سه اسپه پیاده روان
تنش رومی و چهره از هندوان
هوش مصنوعی: یک سوارکار که سه اسب دارد، به آرامی در حال حرکت است. بدن او به مانند رومیان است و چهرهاش شبیه به مردم هندوان میباشد.
همان شیرخواره کش از قیر شیر
ز گهواره بر جست گویا و پیر
هوش مصنوعی: کودکی که از گهواره بیرون میآید، همچون شیری قوی و نیرومند است که تأثیرات محیطش بر او واضح و محسوس است. این نشاندهنده قدرت و انرژی اوست که به آسانی از موانع عبور میکند و به زندگی وارد میشود.
همه تنش چشم و همه چشم گوش
همه گوش دل ها همه دل خروش
هوش مصنوعی: همه وجودش چشم است و تمام چشمها، گوشاند و همه گوشها، دلهایی هستند که به شدت هیجان دارند.
دویدندش با سرنگونی به راه
سخن گفتنش بر سپیدی سیاه
هوش مصنوعی: او را به سرعت به سمت گفتوگویی بردند که رنگی از سیاهی و سفیدی داشت.
نگارید نام خدای از نخست
که بی نام او دین نیاید درست
هوش مصنوعی: برای اینکه دین و راه درست به خوبی فهمیده شود، باید نام خدا را از ابتدا یاد کرد، زیرا بدون یاد خدا، حقیقت دین به درستی درک نمیشود.
خداوند هرچ آشکارست و راز
از آهو همه پاک و دور از نیاز
هوش مصنوعی: خداوند هر چه که آشکار است و همچنین رازها را میداند و هیچ چیز از آهو به او نیازی ندارد و از نیازها دور است.
بری از گهر بی گزند از زمان
فزون از نشان و برون از گمان
هوش مصنوعی: تو از هر آسیبی در امان هستی و از زمان جلوتر هستی، بدون نشانه و فراتر از خیال و تصور.
دگر آفرین کرد بر شاه نو
که بادش بلند افسر و گاه نو
هوش مصنوعی: خداوند دیگری برای شاه نو آفرینندهای بود که او را در بلندی و مقام جدیدی قرار داد.
خدیو زمانه کی فرمند
گشاینده گیتی و ضحاک بند
هوش مصنوعی: فرمانروای زمانه، کیست که جهان را گشوده است و ضحاک را به بند کشیده؟
شه خاور و خسرو باختر
کیومرثی تخم و جمشید فر
هوش مصنوعی: پادشاه شرق و خسرو غرب، کیومرث و نسلی از جمشید را به یاد میآورد.
فرستاده از دین به کشور درود
گذارنده بی کشتی اروند رود
هوش مصنوعی: فرستادهای به کشور میفرستد که با سلام و درود وارد میشود، حتی اگر کشتیای برای عبور از رود اروند نداشته باشد.
دهد شاه را بنده مژده ز بخت
که بنوشتم این دیو کش راه سخت
هوش مصنوعی: بنده خبر خوشی به شاه میدهد از سرنوشت، که من این دیو کش را در مسیر دشوار نوشتم.
به خون بداندیش ز الماس کین
بشستم همه بوم ماچین و چین
هوش مصنوعی: من از خونِ بداندیشان به خاطر کینهای که دارند، تمامی سرزمینهای خود را شستشو دادم و پاک کردم.
ز جیحون شدم تا بدآن جا که مهر
بر آن بوم تابد نخست از سپهر
هوش مصنوعی: من از کنار رود جیحون عبور کردم و به جایی رسیدم که در آن خورشید بر آن سرزمین میتابد، و این مکان نخستین جایی است که نور خورشید از آسمان به آن میرسد.
به هر شاه بر باژ کردم نخست
جز از کام شه کس نیارست جست
هوش مصنوعی: من همیشه در ابتدا برای هر پادشاهی مالیات میپرداختم، اما هیچکس جرأت نداشت که از خواستههای پادشاه در این مورد شکایت کند یا به چالش بکشد.
به فغفور در سرکشی کار کرد
نشد رام و آهنگ پیکار کرد
هوش مصنوعی: فغفور تلاش کرد تا در برابر دشمنی که سرکش و نافرمان بود، آرامش را برقرار کند، اما نتوانست و همچنان در پی جنگ و مبارزه باقی ماند.
بسی پند دادم برش خوار بود
نپذرفت کش بخت بد یار بود
هوش مصنوعی: من بارها به او نصیحت کردم، اما او آن را نپذیرفت، زیرا ستاره شانسش بد بود و دوستش در کنار او نبود.
دل خیره در رای فرهنگ تاب
بپیچد همی چون سرش ز آفتاب
هوش مصنوعی: دل به شدت در افکار فرهنگ متمرکز است و مانند گلی که بر اثر تابش آفتاب خم میشود، تحت تأثیر آن به نوسان درمیآید.
فرستاد پیشم سپه چند بار
پراکنده بیش از هزاران هزار
هوش مصنوعی: بسیاری از سپاهیان را بارها به سوی من فرستادند، که تعدادشان از هزاران نفر بیشتر بود.
همان جادوان ساخت تا روز جنگ
نمودند هرگونه افسون و رنگ
هوش مصنوعی: جادوگران تمام تلاشان را کردند تا روز نبرد، هر نوع جادو و فریبی را به کار ببرند.
ز سرما و آوای دیو و هژبر
ز مار بپر و اژدهای در ابر
هوش مصنوعی: از سرما و صدای موجودات ترسناک و وحشتناکی مانند دیو و جانوران درنده بپر و دوری کن، مانند مار و اژدهایی که در ابرها پنهان شدهاند.
برآمد به هم بیست رزم گران
شد افکنده سیصد هزار از سران
هوش مصنوعی: به میدان جنگ بیست جنگجوی شجاع ظاهر شدند و در این نبرد، سیصد هزار نفر از فرماندهان را به زمین انداختند.
سرانجام هم بخت شه بود چیر
درآمد سر بخت بدخواه زیر
هوش مصنوعی: در نهایت، سرنوشت و شانس برای شاه تغییر کرد و او بر مشکلات و بدیها غلبه یافت.
همه بوم چین گشت بر هم زده
بتان برده بتخانه آتشکده
هوش مصنوعی: همهی سرزمین چین به هم ریخته و از بس که بتها را جابجا کردهاند، بتخانه به آتشکده تبدیل شده است.
دگر سی هزار از گرفتاریان
جز از بردگان اند و زنهاریان
هوش مصنوعی: سی هزار نفر دیگر که در سختیها به سر میبرند، جز بردگان و کسانی که به طرز فریبندهای وعده امنیت میدهند، نیستند.
به بند اندرون بسته هشتاد شاه
که با کوس زرین و گنج اند و گاه
هوش مصنوعی: هشتاد شاه با داراییها و ثروتهای فراوان در زندانی قرار دارند. آنها با طبلهای طلا و گنجهای خود در آنجا هستند و گهگاه صدای جشن و شادمانیشان به گوش میرسد.
مگر شاه فغفور کش نیست بند
که شه بود و بندش ندیدم پسند
هوش مصنوعی: آیا کسی که شاه فغفور باشد، واقعاً بیزنجیر است؟ چون شاهی را نمیشناسم که زنجیرش را نپسندیده باشد.
ز گنجش یکی بهره برداشتیم
دگر دست نابرده بگذاشتم
هوش مصنوعی: از گنجشکی چیزی به دست آوردیم و دیگر چیزی را که نادرست بود، ترک کردم.
مگر شاه با مهر پیش آیدش
ببخشد گناه و بخشایدش
هوش مصنوعی: آیا تنها زمانی که پادشاه با محبت به او نزدیک شود، میتواند گناهش را ببخشد و خطایش را نادیده بگیرد؟
نریمان یل مژدگان آورست
که مر شاه را بنده کهترست
هوش مصنوعی: نریمان که شخصیت برجستهای است، خبر خوشی به همراه دارد که نشان دهنده این است که شاه به کسی که مقامش پایینتر است، وابسته و وابسته به اوست.
به هر رزمگه در بدادست داد
چو آید کند هر چه رفتست یاد
هوش مصنوعی: هرگاه در میدان جنگ با دشمن روبهرو میشویم، به یاد میآوریم که چه چیزهایی را از دست دادهایم و چه جنگهایی را پشت سر گذاشتهایم.
نشستست بنده دو دیده به راه
بدان تا نمایش چه آید ز شاه
هوش مصنوعی: من دو چشم به راه نشستهام تا ببینم چه نمایشی از سوی شاه پیش خواهد آمد.
چه فرمان دهد دیگر از رزم سخت
کرا دارد ارزانی این تاج و تخت
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند به جز جنگ سخت، به این تاج و تخت ارزش و ارزشمندی بدهد؟
به عنوان بر از بنده شاه گفت
که از فر او هست با ماه جفت
هوش مصنوعی: بندهای از طرف شاه گفت که او از نسل بزرگزادگان است و با زیبایی و نیکی مشابه ماه میباشد.
همه کار فغفور زیبای او
بیاراست آن رسم دربای او
هوش مصنوعی: همه کارهای زیبای فغفور به شکلی شایسته و زیبا انجام شد و آن سنت و رسم او را به نمایش گذاشت.
صد و ده شتر را درم بار کرد
چهل دیگر از بار دینار کرد
هوش مصنوعی: صد و ده شتر را با بار درم بار کرد و چهل شتر دیگر را با بار دینار.
دگر چارصد دست زربفت چین
گزید آنچه پوشیدی از به گزین
هوش مصنوعی: دیگر چهارصد دست زربفت چین، آنچه که پوشیدی را از بین میبرد.
سرا پرده و خیمه پیشکار
عماری و پیل و کت شاهوار
هوش مصنوعی: در پشت پرده و چادر، نگهبان دربار و بزرگان و افرادی با مقام و رتبههای عالی حضور دارند.
کنیزان دوشیزه تیرست و شست
به رخ هر یک آرایش بت پرست
هوش مصنوعی: زنان جوان زیبا مانند تیرهای کمانند و چهره هر یک به زیبایی آرایش شده است.
به دستور او یک به یک برشمرد
سخن راند پس با نریمان گرد
هوش مصنوعی: به فرمان او، یکی یکی سخنها را بازگو کرد و بعد با نریمان صحبت کرد.
که در ره چنان دار کارش به برگ
که نبود نیازش به یک کاه برگ
هوش مصنوعی: در راهی که او قرار دارد، کارش به اندازهای خوب و مرتب است که حتی به کوچکترین چیزی مانند یک کاه برای بهبود کارش نیاز ندارد.
مکن کم ز خوردش همه رسم و ساز
وز او مردمش را مدار ایچ باز
هوش مصنوعی: کمتر از او پذیرش نکن و هرگز بر زندگی مردمش تأثیر نگذار.
از آن پس چهل جفت یاره ز زر
گزین کرد و صد گوشوار از گهر
هوش مصنوعی: از آن زمان، او چهل جفت دوست از طلا انتخاب کرد و صد گوشواره از جواهرات زیبا تهیه کرد.
دو صد دانه یاقوت و لعل آبدار
ز در و زبرجد دو ره صد هزار
هوش مصنوعی: دو صد دانه یاقوت و لعل درخشان، و صدها سنگ قیمتی دیگر، که از در و بر جواهرات زیبا و با ارزش گواهی میدهد.
بفرمود کاین با تو همراه کن
چو رفتی نثار شهنشاه کن
هوش مصنوعی: او دستور داد که این را با خودت به همراه داشته باش و وقتی رفتی، آن را به عنوان هدیه به شاه تقدیم کن.
گره شد ز غم بر رخ شاه چین
ز کاهش چو افتاد بر ماه چین
هوش مصنوعی: غم و اندوه بر چهرهٔ شاهچین سایه افکنده و همچنان که بر چهرهٔ ماهچین کاهش و کاهشی نمایان شده است.
ز خسته دل زار و چشم دژم
سرشت آتش درد بآب بقم
هوش مصنوعی: از دل زخمخورده و چشمان غمگین، شعلههای درد را به آب میسپارم.
همی گفت کای پادشاهی دریغ
که ماهت نهان شد به تاریک میغ
هوش مصنوعی: میفرماید ای پادشاه، افسوس که ماه تو در ابر تاریکی پنهان شده است.
بدی باغ آراسته پرنگار
درختانت کندند یکسر ز بار
هوش مصنوعی: بدی و نقصان در باغ زیبا و با شکوه، همه شاخهها و درختان را زیر بار خود سرنگون کرد.
سپهری بدی روشن از تو جهان
شدند اختران و آفتابت نهان
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که تاریکی و بدیها از وجود تو برطرف شده و به دنبال آن، ستارهها و خورشید پنهان شدهاند. به عبارتی، روشنایی و خیر از وجود تو تأثیر گرفته و جهان به خاطر تو تغییر کرده است.
عروسی نو آیین بدی گاه را
ربودند ناگه ز تو شاه را
هوش مصنوعی: عروسی که تازه برپا شده بود، ناگهان زمان را تحت تأثیر قرار داد و مقام سلطنت تو را دزدید.
ندانم که کی بینمت نیز باز
ابا روز شادی و آرام و ناز
هوش مصنوعی: نمیدانم که کی دوباره تو را میبینم، همانطور که روزهای شاد و آرام و دلنشین را فراموش کردهام.
دو جزعش ز لؤلؤ شده ناپدید
همی زد ز خون نقطه بر شنبلید
هوش مصنوعی: دو دانه از مروارید در کنار هم ناپدید شده و به آرامی بر روی خاک سرخ نقطهای از خون به جا میگذارند.
برآرد جهان سرکشان را زکار
کند نرمشان گردش روزگار
هوش مصنوعی: جهان قدرتمندان را از کار خود باز میدارد و روزگار به آرامی آنها را تغییر میدهد و نرم و ملایم میکند.
سپهر روانرا ببد دستبرد
بسست این چنین چند خواهی شمرد
هوش مصنوعی: در زندگی، زمان و فرصتهای از دست رفته را نمیتوان به راحتی شمرد و به همین دلیل باید به استفاده بهینه از آنها توجه کنیم.
یکی دایره ست آبگون چنبری
فراوان درین دایره داوری
هوش مصنوعی: یک دایرهای وجود دارد که درون آن، آب به رنگ سبز و زیبا وجود دارد و در این دایره، قضاوت و حکم کنایتی بر سر این آبها انجام میشود.
نه مر پادشاه و نه مر بنده را
شناسد نه نادان نه داننده را
هوش مصنوعی: نه پادشاه را میشناسد و نه بنده را، نه نادان را و نه دانا را.
تو ای دانشی چند نالی ز چرخ
که ایزد بدی دادت از چرخ برخ
هوش مصنوعی: ای دانشمند، چرا از تقدیر و سرنوشت نالان هستی در حالی که خداوند تو را از آسمان و کائنات بهتر بخشیده است؟
نگر نیک و بد تا چه کردی ز پیش
بیابی همان باز پاداش خویش
هوش مصنوعی: به آنچه که انجام دادهای خوب نگاه کن، زیرا همان اعمالی که در گذشته کردهای، در آینده به خودت برمیگردد و پاداش آن را خواهی گرفت.
چو از تو بود کژی و بی رهی
گناه از چه بر چرخ گردان نهی
هوش مصنوعی: وقتی راه و مسیر از ناحیه تو درست نیست و دچار انحرافی، پس چرا تقصیر را بر گرداننده آسمان میگذاری؟
ز یزدان شمر نیک و بدها درست
که گردون یکی ناتوان همچو تست
هوش مصنوعی: از خدا خوب و بدها را به حساب بیاور، زیرا که دنیا هم مانند تو ضعیف است.
نریمان چو دید اشک فغفور و درد
رخش گشته ماننده برگ زرد
هوش مصنوعی: نریمان وقتی اشکهای فغفور را دید و درد رخش را که مانند برگ زرد شده بود، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.
بدو گفت مندیش چندان به راه
شکیب آر تا من شوم پیش شاه
هوش مصنوعی: به او گفتند نگران نباش و زیاد صبر نکن، تا من به حضور شاه برسم.
به یزدان که بنشینم آن گه ز پای
مگر کامت آرم سراسر به جای
هوش مصنوعی: اگر به خداوند پناه برم، هیچ چیز نمیتواند مانع رسیدن به خواستهام شود و میتوانم به طور کامل آنچه را که میخواهم در زندگی به دست آورم.
شد و برد پیش آن همه خواسته
اسیران و خوبان آراسته
هوش مصنوعی: آن شخص با دقت و توجه به همه خواستهها و آروزهای مساکین و نیکوکاران رسیدگی کرد و به آنها اهمیت داد.
همه راه پیوسته پنجاه میل
ستور و شتر بود و گردون و پیل
هوش مصنوعی: تمام مسیر ادامهدار، پنجاه میل بود که شامل شتر و اسب و دلیری همچون فیل میشد.
ز گردون به گردون شده بانگ و جوش
جهان پر درای و جرس پر خروش
هوش مصنوعی: از آسمان به زمین صدای بلندی برخاسته و جهان پر از زندگی و حرکت است. صدای زنگ و ناقوس به گوش میرسد.
شه چین جدا با فغستان و رخت
همی رفت بر پیل با تاج و تخت
هوش مصنوعی: شاه چین به همراه لباسها و زرق و برقش، سوار بر فیل به سوی فغستان حرکت میکند.
ورا جای بر زنده پیلی سپید
مهان بر هیونان عودی هوید
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن زیبایی و جلالی است که در آن، جایی برای موجودی است که زنده و با عظمت است، مشابه به فیل سفید که نماد قدرت و بزرگی است. همچنین به تشبیه عود، به عنوان نمادی از خوشبو بودن و عطر خوش، اشاره شده است که در فضای زندگی و حضور این موجود هویداست.
سخن جز به دستور سالار بار
نگفتی به ره در نهان و آشکار
هوش مصنوعی: تو تنها به حرفهای فرمانروا سخن گفتی و در مسیر، نه در پنهان و نه در آشکار، چیزی از خود بیان نکردی.
خور و پوشش و فرش و خوبان به هم
نکرد ایچ از آن رسم کش بود کم
هوش مصنوعی: خوراک و پوشش و فرش و زیباییها هیچکدام از رسمهای گذشته را کم نکردند.