برگردان به زبان ساده
چو بیرون آمد از دروازه خرم
شد از تیمار هجرش نیمهای کم
هوش مصنوعی: زمانی که از دروازه بیرون آمد، به شادی و خوشحالی رسید و از درد جداییاش کمی کاسته شد.
چو بادی از کهستان بردمیدی
بهشتی بوی خوش زی او رسیدی
هوش مصنوعی: اگر بادی از دامن کوه بیفتد، بوی خوش بهشتی از آن به مشام میرسد.
خوشا راها که باشد راه ایشان
که دارند در سفر هنجار جانان
هوش مصنوعی: خوشا راههایی که در سفر، همراهان آن، از اصول و قاعدههای محبت و مهربانی پیروی کنند.
اگر چه صعب راهی پیش دارند
مران را گلشن و طارم شمارند
هوش مصنوعی: هرچند راهی که در پیش دارند دشوار است، اما آن را به مانند باغ و سرسبزی تصور میکنند.
هر آن کش راه باشد بی کرانتر
به روی دوست باشد شادمانتر
هوش مصنوعی: هر کسی که راهی بیپایان داشته باشد، شادتر خواهد بود اگر که آن راه به سوی دوست باشد.
اگر چه راه ناپدرام باشد
بپدرامد چو خوش فرجام باشد
هوش مصنوعی: اگرچه مسیر ممکن است دشوار و پرخطر باشد، اما اگر پایان آن خوشایند باشد، باید به آن ادامه داد.
چنان چون راه مهر افزای رامین
چو کاری تلخ کش انجام شیرین
هوش مصنوعی: آدمی در زندگی ممکن است با دشواریها و تلخیها مواجه شود، اما اگر تلاش و عشق را در دل داشته باشد، در پایان نتیجه کارش شیرین و دلپذیر خواهد بود.
و زو ناکام ویس ماه پیکر
بپژمرده چو برگ از ماه آذر
هوش مصنوعی: ویس، که در زیبایی و شکل به ماه شباهت دارد، از نرسیدن به آرزوی خود ناامید و پژمرده شده، مانند برگهایی که در ماه آذر به رنگ و حالت خود را از دست میدهند.
زمین ماه بر وی چاه گشته
گل رویش به رنگ کاه گشته
هوش مصنوعی: زمین مانند قمر دورش میچرخد و چاهها به وجود آمدهاند، در حالی که چهرهاش به رنگ کاهی تغییر کرده است.
سراسر زیور از تن برگشاده
همه پیرایهها یک سو نهاده
هوش مصنوعی: تمام زینت و زیور بدن را کنار گذاشته و همه تزیینات را به کناری نهاده است.
ز خورد و خواب و از شادی بریده
هوای دل برو پرده دریده
هوش مصنوعی: از خوردن و خوابیدن و شادی فاصله گرفتهام، دلتنگم و به دنبال آنچه در دل دارم میروم.
همه کار جهان در دل شکسته
دل از کام و لبان از خنده بسته
هوش مصنوعی: تمام کارهای دنیا با دل شکسته انجام میشود و لبها از خنده دورند.
به چشمش روی مادر مار گشته
همیدون مهر ویرو خوار گشته
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چشمها اشاره دارد و میگوید که حتی مادر مار نیز در مقابل زیبایی چشمها کمرنگ و ناتوان به نظر میرسد. در حقیقت، زیبایی و محبت در این چشمها به قدری زیاد است که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد و عظمت و شکوه آن را نشان میدهد.
به روزش مهر بودی مونس روز
چو روی رام تابان و دل افروز
هوش مصنوعی: در روز روشن، تو مانند خورشید، همراه و همدم روز هستی، چون چهرهای درخشان و خوشایند که دل را با شادی پر میکند.
شب تاریک بودی غمگسارش
ز مشکین موی رامین یادگارش
هوش مصنوعی: در شب تاریکی، اندوه او به خاطر یادگار رامین با موهای مشکیاش بود.
نشسته روز و شب بالای ایوان
بمانده چشم در راه خراسان
هوش مصنوعی: روزها و شبها در بالای ایوان نشستهام و چشمانم را به راه خراسان دوختهام.
همی گفتی چه بودی گر یکی روز
ازین راه آمدی باد دل افروز
هوش مصنوعی: بسیاری از اوقات انسان به خیال پردازی دربارهٔ آینده و آنچه ممکن است در زندگیاش رخ دهد مشغول است. او به این فکر میکند که اگر روزی از مسیری خاص وارد زندگیاش شود، چقدر روحیهاش شاداب و دلشاد خواهد شد. این تفکر به او انرژی و امید میدهد و باعث میشود به زیباییها و شادیهای احتمالی آینده فکر کند.
سحر گاهان نسیمی خوش دمیدی
پگاه بام رامین دررسیدی
هوش مصنوعی: در سپیدهدم نسیمی دلپذیر وزید و صبح در کنار رامین آمد.
ز پشت رخش رسته چون سهی سرو
مرو را روی بر من پشت بر مرو
هوش مصنوعی: از پشت چهرهی تو که مانند سرو خوشقد و قامت است، به مرو، روی بر نگردان.
گرازان رخش چون طاووس صد رنگ
به پشتش بر نشسته نقش ارتنگ
هوش مصنوعی: گرازان مانند طاووس با رنگهای مختلف بر روی حیوان دیگری نشستهاند و تصویر زیبایی ایجاد کردهاند.
درین اندیشه مانده ویس هموار
سپرده تن به رنج و دل به تیمار
هوش مصنوعی: ویس در این فکر است که تن خود را به زحمت و دلش را به درد و رنج سپرده است.
یکی روزی نشسته بر لب بام
پگه آنگه که خور بیرون نهد گام
هوش مصنوعی: روزی کسی بر لبه بام نشسته بود و وقتی خورشید طلوع کرد، از جا برخاست.
دو خورشید از خراسان روی بنمود
که از گیتی دو گونه زنگ بزدود
هوش مصنوعی: دو خورشید از خراسان طلوع کردند و با نور خود دو نوع تاریکی را از روی زمین زدودند.
یکی بزدود زنگ شب ز گیهان
یکی بزدود زنگ غم ز جانان
هوش مصنوعی: شخصی به دنبال کسی است که شبهای تاریک و غمهایش را از او برطرف کند و به زندگیاش روشنایی و شادی ببخشد.
چنان آمد به نزد ویس بانو
که آید دردمندی پیش دارو
هوش مصنوعی: چنان وارد شد که گویی یک بیمار برای درمان به نزد پزشک میرود.
بپیچیدند بر هم مُرد و شمشاد
ز شادی هر دوان را گریه افتاد
هوش مصنوعی: در اینجا توصیف میشود که دو نفر به هم نزدیک میشوند و از شادی همدیگر به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند. این احساس خوشحالی چنان عمیق است که باعث میشود از سر شوق و شادی، هر دو نفر به گریه بیفتند.
ببوسیدند هر دو ارغون را
پس آنگه بسدّین نوشین لبان را
هوش مصنوعی: هر دو به آرامی یکدیگر را بوسیدند و سپس به لبان شیرین و خوشرنگشان توجه کردند.
ز شادی هر دو چون گل برشکفتند
گرفته دست هم در خانه رفتند
هوش مصنوعی: از خوشحالی، هر دو مانند گل شکوفا شدند و با دست هم در خانه رفتند.
به رامین گفت ویس ماه پیکر
رسیدت دل به کام و کان به گوهر
هوش مصنوعی: رامین به ویس گفت: ای دختری به زیبایی ماه، اکنون دل من شاد و خوشحال است و میتوانم به riches (خزانهای از گوهر) دست یابم.
ترا باد این سرای خسروانی
درو بنشین به ناز و شادمانی
هوش مصنوعی: تو در این کاخ سلطنتی به آرامش و شادی زندگی کن و از لذتهای آن بهرهمند شو.
گهی در خانه زلف و جام می گیر
گهی در دشت مرغان گیر و نخچیر
هوش مصنوعی: گاهی در آرامش و لذتهای عاشقانه غوطهور میشوی و زمانی دیگر به دنیای طبیعت و شکار میروی و از آن لذت میبری.
به نخچیر آمدهستی از خراسان
به پیش آمد ترا نخچیر آسان
هوش مصنوعی: به شکار آمدهای و از خراسان به دست تو شکار به راحتی جلوهگری میکند.
ترا من هم گوزنم هم تذروم
چو هم شمشادم و هم زاد سروم
هوش مصنوعی: من هم مانند تو، در ظاهر نیرومند و قوی هستم و هم در باطن، ضعف و آسیبپذیری دارم. مشابه زنجیری در دستانت، که هم میتواند به کار آید و هم به دردسر بیفتد.
گهی بنشین به پای سرو و شمشاد
به نخچیری چو من میکن دلت شاد
هوش مصنوعی: گاهی بنشین و کنار درختان زیبا مثل سرو و شمشاد، لحظهای شاد باش، مثل من که دلم را شاد میکنم.
من و تو روز در شادی گذاریم
ز فردا هیچ گونه یاد ناریم
هوش مصنوعی: ما روزها را در شادی و خوشحالی سپری میکنیم و هیچ یاد و خاطرهای از فردا و نگرانیهای آن نداریم.
چو روز خوش بود خرم نشینیم
که خود جز خرمی کاری نبینیم
هوش مصنوعی: وقتی روز خوشی باشد، با شادابی و سرزندگی زندگی میکنیم، زیرا در آن زمان جز خوشحالی و خوشبختی چیز دیگری نمیبینیم.
به روز پاک جام نوش گیریم
به شب معشوق در آغوش گیریم
هوش مصنوعی: در روزهای خوب و خوش، از لذتهای زندگی بهره میگیریم و در شبهای عاشقانه، عشق و محبت را در آغوش هم تجربه میکنیم.
زمانی دل ز شادی برنتابیم
همه کامی بجوییم و بیابیم
هوش مصنوعی: زمانی دل ما از خوشحالی اینقدر پر میشود که نمیتوانیم آن را تحمل کنیم و در جستجوی خوشبختی و موفقیت هستیم تا آنها را به دست آوریم.
هوای دل به پیروزی برانیم
که هم پیروز بخت و هم جوانیم
هوش مصنوعی: دل را به سمت پیروزی هدایت میکنیم، زیرا هم خوششانس هستیم و هم جوان.
پس آنگه هر دو کام دل براندند
به شادی هفت مه با هم بماندند
هوش مصنوعی: سپس هر دو به آرزوی خود رسیدند و به خوشحالی برای مدت هفت ماه کنار هم ماندند.
زمستان بود و سرمای کهستان
دو عاشق مست و خرم در شبستان
هوش مصنوعی: در فصل زمستان و سرمای شدید، دو عاشق سرمست و شاد در کنار هم در یک شب سرد قرار دارند.
میان نعمت و فرمانروایی
نشاط عاشقی و پادشایی
هوش مصنوعی: میان داشتن نعمت و قدرت، شادابی عشق و سلطنت وجود دارد.
نگر تا کام دل چون خوش براندند
ز شادی ذرهای باقی نماندند
هوش مصنوعی: نگران باش که وقتی به آرزوهای دل رسیدی، شادی به قدری در تو تاثیر خواهد گذاشت که هیچ نشانهای از غم و اندوه باقی نخواهد ماند.