اما شاعر باید که سلیم الفطره عظیم الفکره صحیح الطبع جید الرویه دقیق النظر باشد.
در انواع علوم متنوع باشد و در اطراف رسوم مستطرف زیرا چنان که شعر در هر علمی به کار همیشود هر علمی در شعر به کار همیشود.
و شاعر باید که در مجلس محاورت خوشگوی بود و در مجلس معاشرت خوشروی.
و باید که شعر او بدان درجه رسیده باشد که در صحیفهٔ روزگار مسطور باشد و بر السنهٔ احرار مقروء، بر سفائن بنویسد و در مدائن بخوانند که حظ اوفر و قسم افضل از شعر بقاء اسم است و تا مسطور و مقروء نباشد این معنی به حاصل نیاید و چون شعر بدین درجه نباشد تأثیر او را اثر نبود و پیش از خداوند خود بمیرد و چون او را در بقاء خویش اثری نیست در بقاء اسم دیگری چه اثر باشد.
اما شاعر بدین درجه نرسد الا که در عنفوان شباب و در روزگار جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از آثار متأخران پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همیخواند و یاد همیگیرد که درآمد و بیرون شد ایشان از مضایق و دقائق سخن بر چه وجه بوده است تا طرق و انواع شعر در طبع او مرتسم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفهٔ خرد او منقش گردد تا سخنش روی در ترقی دارد و طبعش به جانب علو میل کند.
هر که را طبع در نظم شعر راسخ شد و سخنش هموار گشت روی به علم شعر آرد و عروض بخواند و گرد تصانیف استاد ابوالحسن السرخسی البهرامی گردد چون غایة العروضین و کنز القافیه، و نقد معانی و نقد الفاظ و سرقات و تراجم و انواع این علوم بخواند بر استادی که آن داند تا نام استادی را سزاوار شود و اسم او در صحیفهٔ روزگار پدید آید چنان که اسامی دیگر استادان که نامهای ایشان یاد کردیم تا آنچه از مخدوم و ممدوح بستاند حق آن بتواند گزارد در بقاء اسم.
و اما بر پادشاه واجب است که چنین شاعر را تربیت کند تا در خدمت او پدیدار آید و نام او از مدحت او هویدا شود.
اما اگر از این درجه کم باشد نشاید بدو سیم ضائع کردن و به شعر او التفات نمودن خاصه که پیر بود و در این باب تفحص کردهام در کل عالم از شاعر پیر بدتر نیافتهام و هیچ سیم ضائعتر از آن نیست که به وی دهند، ناجوانمردی که به پنجاه سال ندانسته باشد که آنچه من همی گویم بد است کی بخواهد دانستن؟
اما اگر جوانی بود که طبع راست دارد اگر چه شعرش نیک نباشد امید بود که نیک شود و در شریعت آزادگی تربیت او واجب باشد و تعهد او فریضه و تفقد او لازم.
اما در خدمت پادشاه هیچ بهتر از بدیهه گفتن نیست که به بدیهه طبع پادشاه خرم شود و مجلسها برافروزد و شاعر به مقصود رسد و آن اقبال که رودکی در آل سامان دید به بدیهه گفتن و زود شعری کس ندیده است.
اطلاعات
منبع اولیه: کیانا زرکوب
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اما شاعر باید که سلیم الفطره عظیم الفکره صحیح الطبع جید الرویه دقیق النظر باشد.
هوش مصنوعی: شاعر باید از فطرت سالم، تفکری عمیق، طبعی درست، دیدگاهی خوب و دقت نظر برخوردار باشد.
در انواع علوم متنوع باشد و در اطراف رسوم مستطرف زیرا چنان که شعر در هر علمی به کار همیشود هر علمی در شعر به کار همیشود.
هوش مصنوعی: در تمام بخشهای مختلف علم و در کنار آداب و رسوم جالب، شعر نیز میتواند کاربرد داشته باشد. به همین ترتیب که شعر در هر علمی به کار میرود، هر علم نیز میتواند در شعر به کار گرفته شود.
و شاعر باید که در مجلس محاورت خوشگوی بود و در مجلس معاشرت خوشروی.
هوش مصنوعی: شاعر باید در جمعهای گفت و گو، خوب صحبت کند و در جمعهای دوستانه، خوب رفتار کند.
و باید که شعر او بدان درجه رسیده باشد که در صحیفهٔ روزگار مسطور باشد و بر السنهٔ احرار مقروء، بر سفائن بنویسد و در مدائن بخوانند که حظ اوفر و قسم افضل از شعر بقاء اسم است و تا مسطور و مقروء نباشد این معنی به حاصل نیاید و چون شعر بدین درجه نباشد تأثیر او را اثر نبود و پیش از خداوند خود بمیرد و چون او را در بقاء خویش اثری نیست در بقاء اسم دیگری چه اثر باشد.
هوش مصنوعی: شعر باید به قدری خوب و باارزش باشد که در تاریخ ثبت شود و بر زبان آزادگان جاری گردد. باید بر کشتیها نوشته شود و در شهرها خوانده شود، زیرا باقی ماندن اسم شاعر به معنای ارزش و برتری شعر اوست. تا زمانی که شعر ثبت و خوانده نشود، این مفهوم به تحقق نمیرسد. اگر شعر به این درجه نرسد، تأثیر آن نیز ناچیز خواهد بود و قبل از اینکه خداوند او را ببیند، میمیرد. بنابراین، اگر اثری از او در بقاء وجود نداشته باشد، در بقاء اسم دیگری هم اثری نخواهد بود.
اما شاعر بدین درجه نرسد الا که در عنفوان شباب و در روزگار جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از آثار متأخران پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همیخواند و یاد همیگیرد که درآمد و بیرون شد ایشان از مضایق و دقائق سخن بر چه وجه بوده است تا طرق و انواع شعر در طبع او مرتسم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفهٔ خرد او منقش گردد تا سخنش روی در ترقی دارد و طبعش به جانب علو میل کند.
هوش مصنوعی: شاعر به چنین سطحی نمیرسد مگر اینکه در دوران جوانی، بیست هزار بیت از اشعار پیشینیان را حفظ کند و ده هزار واژه از آثار معاصران را به چشم ببیند. او باید دائماً دیوانهای استادان را مطالعه کند و بیاموزد که چگونه آنان از مشکلات و ظرافتهای ادبی عبور کردهاند. این فرآیند به او کمک میکند تا انواع و شیوههای شعر در درونش شکل بگیرد و عیبها و زیباییهای شعر در ذهنش تبیین شود. اینگونه است که سخن او در مسیر پیشرفت قرار میگیرد و استعدادش به سوی علو و تعالی میل میکند.
هر که را طبع در نظم شعر راسخ شد و سخنش هموار گشت روی به علم شعر آرد و عروض بخواند و گرد تصانیف استاد ابوالحسن السرخسی البهرامی گردد چون غایة العروضین و کنز القافیه، و نقد معانی و نقد الفاظ و سرقات و تراجم و انواع این علوم بخواند بر استادی که آن داند تا نام استادی را سزاوار شود و اسم او در صحیفهٔ روزگار پدید آید چنان که اسامی دیگر استادان که نامهای ایشان یاد کردیم تا آنچه از مخدوم و ممدوح بستاند حق آن بتواند گزارد در بقاء اسم.
هوش مصنوعی: هر کسی که در سرودن شعر استعداد و تسلط پیدا کند و سخنانش روان و دلنشین شود، باید به علم شعر رجوع کند و فن عروض را بیاموزد. او باید به آثار استاد ابوالحسن السرخسی البهرامی، مانند کتابهای «غایة العروضین» و «کنز القافیه» دسترسی پیدا کند و همچنین در زمینه نقد معانی، نقد واژهها، سرقتهای ادبی، ترجمهها و دیگر علوم مرتبط مطالعه کند. این امر لازم است تا او شایسته نام استادی شود و نامش در تاریخ ماندگار گردد، همانطور که نام دیگر استادان بزرگ در کتب و آثار ثبت شده است، تا بتواند حق آنچه از مریدان و مدحکنندگان میگیرد را ادا کند و اسمش در یادها باقی بماند.
و اما بر پادشاه واجب است که چنین شاعر را تربیت کند تا در خدمت او پدیدار آید و نام او از مدحت او هویدا شود.
هوش مصنوعی: پادشاه باید شاعری را که چنین ویژگیهایی دارد پرورش دهد تا او در خدمت وی به ظهور برسد و نام او از ستایشهای شاعر مشخص شود.
اما اگر از این درجه کم باشد نشاید بدو سیم ضائع کردن و به شعر او التفات نمودن خاصه که پیر بود و در این باب تفحص کردهام در کل عالم از شاعر پیر بدتر نیافتهام و هیچ سیم ضائعتر از آن نیست که به وی دهند، ناجوانمردی که به پنجاه سال ندانسته باشد که آنچه من همی گویم بد است کی بخواهد دانستن؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از نظر خاصی به اندازه کافی برجسته نباشد، منطقی نیست که وقت و انرژی خود را بر روی او تلف کنیم، بهویژه اگر فردی مسن باشد که دربارهی این موضوع تحقیق کردهاست. در تمامی دنیا، شاعری بدتر از این شاعر مسن پیدا نکردهام و هیچ صرف هزینهای بیهودهتر از دادن چیزی به او نیست. واقعاً غیرمنصفانه است که کسی با پنجاه سال سن هنوز نداند که آنچه من میگویم نادرست است، پس چه زمانی قرار است چیزی بیاموزد؟
اما اگر جوانی بود که طبع راست دارد اگر چه شعرش نیک نباشد امید بود که نیک شود و در شریعت آزادگی تربیت او واجب باشد و تعهد او فریضه و تفقد او لازم.
هوش مصنوعی: اما اگر جوانی باشد که در ذاتش نیکوست، حتی اگر شعرش خوب نباشد، امید میرود که بهبود یابد. در تربیت او باید در اصول آزادی و رهایی، اهتمام ویژهای داشته باشیم و مسئولیتپذیری او نیز الزامی است. همچنین باید به معنای توجه و نیروی حفظ و نگهداری او توجه کنیم.
اما در خدمت پادشاه هیچ بهتر از بدیهه گفتن نیست که به بدیهه طبع پادشاه خرم شود و مجلسها برافروزد و شاعر به مقصود رسد و آن اقبال که رودکی در آل سامان دید به بدیهه گفتن و زود شعری کس ندیده است.
هوش مصنوعی: در خدمت پادشاه، هیچ هنری بهتر از شعر گفتن به صورت بداهه نیست؛ زیرا این کار میتواند دل پادشاه را شاد کند و مجالس را زنده و شاداب کند. شاعر به هدف خود میرسد و مثل رودکی که در دربار آل سامان خوشبختیاش را با شعر بداهه گفتن تجربه کرد، شعرش به سرعت شنیده میشود.