گنجور

شمارهٔ ۸

نه قدرت که با وی نشینم
نه طاقت که جز وی ببینم
شده است آفت عقل و دینم
ای دلارا، سروبالا
کار عِشقم چه بالا گرفته
بر سر من جنون جا گرفته
جای عقل عشق یک جا گرفته
جای عقل عشق یک جا گرفته
آفت تن، فتنۀ جان
رهزن دین، دزد ایمان
ترک چشمت نی ز پنهان
آشکار، آشکار (آشکار) ای نگارا
خانۀ دل به یغما گرفته
خانۀ دل به یغما گرفته
سوزم از سوز دل ریش
خندم از بخت بد خویش
گریم از دست بداندیش
خواهمش بینم کم و بیش
گریه راه تماشا گرفته
گریه راه تماشا گرفته
***
***
به صبح رخ همچون شب تار
ز مو ریختی مشک تاتار
درازی و تاریکی ای یار
ای پری روی عنبرین موی
زلف از شام یلدا گرفته
کارم آشفتگی ها گرفته
عشقت اندر سراپا گرفته
عشقت اندر سراپا گرفته
چشم مستت همچو چنگیز
ترک خونخوار است و خونریز
گشته با خلقی دلاویز، زینهار، زینهار، (زینهار) ای نگارا
آتش فتنه، بالا گرفته
آتش فتنه، بالا گرفته
بر دل ریشم مزن نیش
ز آه مظلومان بیندیش
کن حذر از آه درویش
گوئیت دل ای جفاکیش
سختی از سنگ خارا گرفته
سختی از سنگ خارا گرفته
***
***
ز عشق تو ای شوخ شنگول
شد عقلم چو سلطان معزول
چه خوش خورد از اجنبی گول
یار مقبول، عقل معزول
قدرت عشق عجب پا گرفته
دشت و کهسار و صحرا گرفته
همچو مشروطه دنیا گرفته
همچو مشروطه دنیا گرفته
آفت تن، فتنۀ جان
رهزن دین، دزد ایمان
ترک چشمت نی ز پنهان
آشکار، آشاکار (آشکار) ای نگارا
خانۀ دل به یغما گرفته
خانۀ دل به یغما گرفته
سوزم از سوز دل ریش
خندم از بخت بد خویش
گریم از دست بداندیش
خواهمش بینم کم و بیش
گریه راه تماشا گرفته
گریه راه تماشا گرفته
***
***
تو سلطان قدرت نمائی
مکن جان من، با گدائی
چو عارف تو زورآزمایی
شوخ و مهوش ای پری وش
کو به کوی تو مأوا گرفته
ترک دنیا و عقبی گرفته
با غمت خانه یک جا گرفته
با غمت خانه یک جا گرفته
چشم مستت همچو چنگیز
ترک خونخوار است و خون ریز
گشته با خلقی دلاویز، زینهار، زینهار، (زینهار) ای نگارا
آتش فتنه بالا گرفته
آتش فتنه بالا گرفته
بر دل ریشم مزن نیش
ز آه مظلومان بیندیش
کن حذر از آه درویش
گوئیت دل ای جفاکیش
سختی از سنگ خارا گرفته
سختی از سنگ خارا گرفته

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه قدرت که با وی نشینم
نه طاقت که جز وی ببینم
هوش مصنوعی: من نه توانایی نشستن در کنار او را دارم و نه قدرتی برای دیدن کسی جز او.
شده است آفت عقل و دینم
ای دلارا، سروبالا
هوش مصنوعی: ای دل عزیز، عقل و دینم به بلایی گرفتار شده است.
کار عِشقم چه بالا گرفته
بر سر من جنون جا گرفته
هوش مصنوعی: عشق من به حدی بالا رفته که جنون در وجودم جا گرفته است.
جای عقل عشق یک جا گرفته
جای عقل عشق یک جا گرفته
هوش مصنوعی: عشق در دل و ذهن انسان به قدری قدرتمند و مسلط است که جایگاه عقل را از آن خود کرده و تمام توجه و فکر را معطوف به خود کرده است.
آفت تن، فتنۀ جان
رهزن دین، دزد ایمان
هوش مصنوعی: آسیب‌های جسم، بلای جان هستند و فتنه‌های دینی، ایمان را به سرقت می‌برند.
ترک چشمت نی ز پنهان
آشکار، آشکار (آشکار) ای نگارا
هوش مصنوعی: نگاه تو چه خیالی را در دل پنهان کرده که در عین پنهان بودن، به وضوح دیده می‌شود، ای محبوب!
خانۀ دل به یغما گرفته
خانۀ دل به یغما گرفته
هوش مصنوعی: دل من به شدت آسیب دیده و تصرف شده است.
سوزم از سوز دل ریش
خندم از بخت بد خویش
هوش مصنوعی: از ناراحتی عمیق درونم می‌سوزم و از بدبختی‌های زندگی‌ام به طعنه می‌خندم.
گریم از دست بداندیش
خواهمش بینم کم و بیش
هوش مصنوعی: از نگرانی و فکر منفی کسانی که به من آسیب می‌زنند، غمگین هستم و می‌خواهم آن‌ها را در وضعیت‌های خوب و بد ببینم.
گریه راه تماشا گرفته
گریه راه تماشا گرفته
هوش مصنوعی: گریه به عنوان ابزاری برای مشاهده و درک دنیای اطراف استفاده شده است. در واقع، احساسات شدید و عمیق باعث شده‌اند که فرد به یک نوع بینش و نگرش جدید دست یابد.
***
***
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد در اینجا چیزی ننوشتید. اگر بیتی دارید که می‌خواهید معنی‌اش را به فارسی ببینید، لطفاً آن را بنویسید تا بتوانم به شما کمک کنم.
به صبح رخ همچون شب تار
ز مو ریختی مشک تاتار
هوش مصنوعی: موهای تو در صبح مانند شب سیاه به زمین ریخته است، گویی که مشک تاتار را بر روی زمین پاشیده‌اند.
درازی و تاریکی ای یار
ای پری روی عنبرین موی
هوش مصنوعی: ای یار با موی خوشبو و مانند عنبر، طولانی بودن و تاریکی تو را وصف می‌کنم.
زلف از شام یلدا گرفته
کارم آشفتگی ها گرفته
هوش مصنوعی: موهای پریشان و شنیان یلدا، باعث شده که من درهم و برهم و آشفته بشوم.
عشقت اندر سراپا گرفته
عشقت اندر سراپا گرفته
هوش مصنوعی: عشق تو تمام وجودم را در بر گرفته است.
چشم مستت همچو چنگیز
ترک خونخوار است و خونریز
هوش مصنوعی: چشم زیبا و جذابت مانند چنگیز، جنگجوی بی رحم و خونریز است.
گشته با خلقی دلاویز، زینهار، زینهار، (زینهار) ای نگارا
هوش مصنوعی: با مردم زیبا و دوست‌داشتنی هستم، ای محبوب، مراقب باش، مراقب باش.
آتش فتنه، بالا گرفته
آتش فتنه، بالا گرفته
هوش مصنوعی: آتش درگیری و جنجال به شدت شعله‌ور شده و اوضاع به شدت بحرانی و ناآرام است.
بر دل ریشم مزن نیش
ز آه مظلومان بیندیش
هوش مصنوعی: بر دل زخم‌خورده‌ام نزن، به جای این کار به حال مظلومان فکر کن.
کن حذر از آه درویش
گوئیت دل ای جفاکیش
هوش مصنوعی: مراقب باش که از آه و ناله درویش بترسی، زیرا دل تو را می‌سوزاند و به تو ظلم می‌کند.
سختی از سنگ خارا گرفته
سختی از سنگ خارا گرفته
هوش مصنوعی: سختی و استواری از سنگ‌های محکم و قدیمی نشأت می‌گیرد.
***
***
هوش مصنوعی: این بیت به تأثیر بعضی از قضاوت‌ها یا رفتارها اشاره دارد که ممکن است پیش‌داوری یا اشتباهاتی در آن وجود داشته باشد. در واقع، می‌گوید که گاهی اوقات انسان‌ها در قضاوت‌های خود تحت تأثیر مسائل خارجی قرار می‌گیرند و این می‌تواند باعث ایجاد سردرگمی و ناامیدی در روابط یا وضعیت‌های مختلف شود.
ز عشق تو ای شوخ شنگول
شد عقلم چو سلطان معزول
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که عقل من مانند یک سلطان عزل شده، گیج و سرگشته شود.
چه خوش خورد از اجنبی گول
یار مقبول، عقل معزول
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که گاهی انسان تحت تأثیر زیبایی و فریبندگی دیگران قرار می‌گیرد و دچار حیرت و سردرگمی می‌شود. در واقع، اگرچه ممکن است جذاب و دلنشین به نظر برسد، اما در نهایت عقل و هوش او از کار می‌افتد و نمی‌تواند به درستی تصمیم بگیرد.
قدرت عشق عجب پا گرفته
دشت و کهسار و صحرا گرفته
هوش مصنوعی: عشق به طرز شگفت‌آوری سراسر دشت‌ها، کوه‌ها و بیابان‌ها را پر کرده است.
همچو مشروطه دنیا گرفته
همچو مشروطه دنیا گرفته
هوش مصنوعی: دنیا همانند یک نظام مشروطه شده است و تغییرات زیادی را به خود دیده است.
آفت تن، فتنۀ جان
رهزن دین، دزد ایمان
هوش مصنوعی: خطراتی که برای بدن وجود دارد، می‌تواند بر روح و ایمان انسان تأثیر منفی بگذارد و به نوعی ایمان او را به سرقت ببرد.
ترک چشمت نی ز پنهان
آشکار، آشاکار (آشکار) ای نگارا
هوش مصنوعی: چشمانت، چه پنهان و چه پیدا، همیشه جذاب و دلرباست، ای معشوق من.
خانۀ دل به یغما گرفته
خانۀ دل به یغما گرفته
هوش مصنوعی: خانه‌ی دل به غارت رفته است.
سوزم از سوز دل ریش
خندم از بخت بد خویش
هوش مصنوعی: از درد دلم می‌سوزم و از بدی بخت خود با بی‌خیالی می‌خندم.
گریم از دست بداندیش
خواهمش بینم کم و بیش
هوش مصنوعی: اگر به خاطر بداندیشی کسی ناراحت شوم، می‌خواهم او را بیشتر و بهتر از قبل ببینم.
گریه راه تماشا گرفته
گریه راه تماشا گرفته
هوش مصنوعی: در دلِ عشق، اشک و اندوه به عنوان یک حس عمیق و واقعی ظهور کرده است. آنچه که دیده می‌شود، نوعی غم یا شوق است که به تماشا درآمده و نمی‌توان از آن چشم پوشی کرد. این حالت نشان می‌دهد که گریه و احساسات عمیق، به نوعی مسیر ارتباط و آگاهی را گشوده‌اند.
***
***
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن تحولی در زندگی یا احساسات شخصی اشاره دارد، که به نظر می‌رسد در پی تغییراتی است که به او کمک می‌کند تا از گذشته فاصله بگیرد و به سرنوشت جدیدی دست یابد. این تغییر ممکن است ناشی از تجارب، آموزش یا دیدگاه‌های جدید باشد که فرد را به سمت آینده‌ای روشن‌تر هدایت می‌کند.
تو سلطان قدرت نمائی
مکن جان من، با گدائی
هوش مصنوعی: تو که در قدرت و برتری هستی، چرا خود را به نمایش می‌گذاری و جان من را به زحمت می‌اندازی؟
چو عارف تو زورآزمایی
شوخ و مهوش ای پری وش
هوش مصنوعی: ای عارف، وقتی که در میدان مبارزه می‌درخشی، شاداب و دلربا همچون پری زیبایی.
کو به کوی تو مأوا گرفته
ترک دنیا و عقبی گرفته
هوش مصنوعی: در هر گوشه و کنار، به خاطر تو پناهنده شده‌ام و دنیا و آخرت را رها کرده‌ام.
با غمت خانه یک جا گرفته
با غمت خانه یک جا گرفته
هوش مصنوعی: با ناراحتی تو، خانه‌ام را در یک جا ساکن کرده‌ام.
چشم مستت همچو چنگیز
ترک خونخوار است و خون ریز
هوش مصنوعی: چشم زیبای تو مانند چنگیز خان، که دیوانه‌ای خون‌ریز و خطرناک است، بسیار جذاب و فریبنده است.
گشته با خلقی دلاویز، زینهار، زینهار، (زینهار) ای نگارا
هوش مصنوعی: به خاطر افرادی که با آنها معاشرت می‌کنی، ای محبوب، مراقب باش و از خطرات دوری کن.
آتش فتنه بالا گرفته
آتش فتنه بالا گرفته
هوش مصنوعی: آتش نافرمانی و مشکلات به شدت شعله‌ور شده است.
بر دل ریشم مزن نیش
ز آه مظلومان بیندیش
هوش مصنوعی: بر دل زخمی من ضربه نزن، به ناله و درد کسانی که مورد ظلم واقع شده‌اند فکر کن.
کن حذر از آه درویش
گوئیت دل ای جفاکیش
هوش مصنوعی: مراقب باش که آه و ناله یک درویش را نشنوی، زیرا دل تو را خواهد شکست.
سختی از سنگ خارا گرفته
سختی از سنگ خارا گرفته
هوش مصنوعی: سختی و استقامت به خوبی از سنگ محکم و مقاوم نشأت می‌گیرد.

حاشیه ها

1398/03/01 15:06
مارتیک

بیت سوم کار عشقم بالا گرفته
بیت بعدی جای عقل عشقت یک جا گرفته

1399/01/15 19:04

ترک چشمت نی زپنهان-----آشکار، آشکار(آشکار) ای نگارا
البته در تکرار دوباره بیت.----درست است

1399/08/12 00:11
فیروزان

متوجه نی ز پنهان نمی‌شوم
گمانم نیزه پنهان بود

1399/08/12 02:11
nabavar

گرامی فیروزان
ترک چشمت نی ز پنهان
آشکار، آشکار (آشکار) ای نگارا
خانۀ دل به یغما گرفته
خانۀ دل به یغما گرفته
نی زپنهان = نه پنهانی بلکه آشکارا ، خانه ی دل به یغما گرفته

1400/05/06 00:08
همایون سلیمانی

درست مصرع اول بیت سوم و چهارم به صورت زیر است:

کار عشقم چه بالا گرفته

جای عقل عشقت یکجا گرفته

 

منبع: آلبوم «آرام جان» استاد شجریان، تصنیف «نه قدرت» در 1:04 (همچنین یادداشت شده در کتاب «گنج بی رنج و میراث گرانبها»، صفحه 88.)

1400/05/06 10:08
ملیکا رضایی

سولماز بدری ،شاگرد استاد شجریان نیز این آهنگ را اجرا کرده اند که در گوگل هم یافت میشود