شمارهٔ ۵ - برای افتخارالسلطنه - دختر ناصرالدین شاه
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
عایشه خانم خواهر میرزا عبدالله خان پوشی ملقب به انتظام الدوله است که زن ناصرالدین شاه شد و ناصرالدین شاه او را در آغاز بسیار محبوب می داشت
این علاقه تا آن جا بود که ناصرالدین شاه در سفر اول خود به اروپا، وی و چند تن دیگر از زنان حرم من جمله انیس الدوله را تا مسکو همراه برد
ولی بالاجبار وی و دیگر زنان را به ایران باز گرداند.
دوران محبوبیت عایشه چندان نپایید
شاهِ تنوع طلبِ قاجار به خواهرِ او به نام لیلی خانم دل بست
او را حرمت السلطنه لقب داد.
اما ستاره بخت لیلی نیز چندان درخشان نماند
در هر حال دو خواهر دل به مهر دخترکی بستند که ازبطن لیلی خانم در حرم شاهانه زاده شد.
این دخترک را ایران الملوک نام نهادند
وقتی این دختر بزرگ شد، عبدالله خان یوشی که از تصدقِ سرِ دو خواهرِ زیبایِ خود به مقاماتِ عالی و مناصب پر در آمد و القاب پر طنطنه رسیده بود، خواستار دختر شاه برای پسر خود ابراهیم خان شد
شاه هم موافقت کرد
ایران الملوک زن پسر دایی خود شد و لقب افتخارالسلطنه یافت
این پیوند دیر نپایید و پس از مرگ ناگهانی ناصرالدین شاه از شوی خود جدا شد و به امیر خان نظام السلطان پیوست.
در این دوره از زندگانی اوست که عارف قزوینی با آن خانواده اشرافی آشنا شد و در تصنیفی زیبا به تلویح و تلمیح گفت:
افتخار همه آفاقی و محبوب منی
یک بار هم به زبان آرزو گفت:
اگر عارف نظام السلطان می شد چه می شد؟!
منابع:
شرح حال رجال ایران ج 2
مهدعلیا به روایت اسناد
عبدالحسین نوائی
دو خواهر که ابتدا مانند دو هَووُ به هم می پریدند، آهسته آهسته به گردش روزگارِ بی وفا گردن نهادند
چون هر دو دل سوخته بودند با هم کنار آمدند!!!!
ظاهرا شش ماه عایشه خانم جزوِ زنان شاه بود و شش ماه لیلی خانم
چون جمع بین اختین شرعا حرام است
یعنی دو خواهر را با هم نمی توان در نکاح داشت.
اختین :تثنیه ٔ اُخت ،دو خواهر
جالب بود
ممنونم حمیدرضا
درود دوست عزیزم
ممنونم از توجهتون
عارف بینظیره
نگاه کنید به گفتاری از کسروی در مورد عارف
در پاکی و پیراستگی عارف(عارف قزوینی) همان بس که همکاران او در آن هرج و مرج مشروطه توانگری اندوختند و هر یکی امروز آسایش برای خود دارد
ولی عارف با همه ی تقدمی که بر دیگران داشت از آن بازارتهی دست درآمدوباآن سختی سالهای آخر عمر خود را بسر داد.
خداروان اوراشاد گرداند.(کسروی)
#داوری کسروی درباره عارف قزوینی
یک اشتباه فاحش که همیشه و از ابتدا در بازخوانی تصنیف سه گاه عارف صورت گرفته، موردی ست که در متن ذیل مطرح شده و دردناک تر آنکه، حقیر حتی در بعضی کتب مدعی موسیقیدانی! که در مورد تصانیف عارف هم اشاراتی داشته، بارها دیده ام که این بی سوادی خود را به عارف نسبت داده و اظهار تعجب می کنند که مثلا چرا ناگهانی ساختار ترانه عوض شده و سخیف شده!!! و فلان و بهمان!
در اجرای بخش دوم این تصنیف (بخشی که با ریتم 6/8 اجرا می شود)، یک اشتباه از ابتدای بازخوانی ها تا امروز صورت گرفته و آن مربوط به نحوه ی خواندن عبارات زیر است:
اگر درد من به درمان رسد چه می شد
شب هجر اگر به پایان رسد چه می شد
(الی آخر)
در دیوان عارف ترکیب پایانی بصورت "چه می شد" آمده، اما همه ی خواننده ها هنگام بازخوانی ها آن را بصورت "چه می شه" خوانده اند و عموما خرده بر آن گرفته اند که این ترکیب در دیوان اشتباها بصورت "چه می شـُد" ثبت شده است…!!!
حال آنکه همان که در دیوان عارف آمده صحیح است و فقط حرف "ش" در "می شد" نباید مطابق آنچه در نگاه اول بنظر می آید با ضمه خوانده شود، بلکه "ش" فتحه می گیرد و بصورت "چه می شـَـد" مشابه آنچه در لهجه ی قزوینی مورد استفاده است، خوانده می شود.
مراجعه شود به دیوان عارف چاپ برلین
بشنوید بخشی از این شعر را با اجرای علی اصغر شاهزیدی و همراهی عالی جنابان شهناز و کسایی
پیوند به وبگاه بیرونی/
متفرق نشود مجمع دلهای پریش
تو اگر شانه بر آن زلف پریشان نزنی
💙💙