شمارهٔ ۳۳
گو به ساقی، کز ایاغی، ترکن دماغی
زان شرابی که شب مانده باقی
ای نگارا، می گسارا، ما را بیاور
شمعی و شهدی اندر اطاقی
چرخ پرکین، دهر پر شور، هرگز ندارد
جز دو رنگی و رسم نفاقی
خیر عشاق، جمع مشتاق، چرا ندارید
شوری و شوقی و اشتیاقی
منزل یار، جای اغیار شد، برآرید
نالۀ الفراق الفراق الفراقی
از فراقش شد دلم خون، مطرباگو
به آواز ترک و حجاز و عراقی
من همیشه می ستایم ماه و مهرم
در کسوف و در خسوف و در محاقی
التفاتی کن به حالم ور نه از آن
در جهان بر زنم احتراقی
چرخ گردون دور وارون هرگز ندارد
بهر آزادگان جز نفاقی
ای وطن ما جمله از دل برکشیدیم
نالۀ الفراق الفراق الفراقی
در غیابت شد فراقت در مجلس ما
آتش افروز جان های باقی
چون نگریم خون نگریم کز صلح جویان
هیچ نامانده غیر از نفاقی
گو به عارف تعزیت باد بهر ایران
خوش به لحن حجاز و عراقی
شمارهٔ ۳۲ - باد خزانی: تاریخ دقیق خلق این تصنیف معلوم نیست اما به عنوان آخرین تصنیف در دیوان عارف آمده و او آن را طبق گفتهٔ خودش در اسفند ماه ۱۳۰۳ ه.ش در تبریز «به یاد دلاوران آذربایجانی» خوانده است.شمارهٔ ۳۴: بهار نو رسید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فع فاعلاتن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گو به ساقی، کز ایاغی، ترکن دماغی
زان شرابی که شب مانده باقی
هوش مصنوعی: به ساقی بگو که از آن شرابی که شب گذشته مانده، برایم بنوشاند و بیدارم کند.
ای نگارا، می گسارا، ما را بیاور
شمعی و شهدی اندر اطاقی
هوش مصنوعی: ای دوست زیبا، ای بادهساز، بیایید تا شمعی و عسل را در کنار ما به اتاق بیاورید.
چرخ پرکین، دهر پر شور، هرگز ندارد
جز دو رنگی و رسم نفاقی
هوش مصنوعی: زندگی پر از تغییرات و فراز و نشیب است و همواره به رنگهای متفاوتی جلوهگر میشود. در این دنیا چیزی جز دو نمود مختلف و ظاهری از نفاق و فریب وجود ندارد.
خیر عشاق، جمع مشتاق، چرا ندارید
شوری و شوقی و اشتیاقی
هوش مصنوعی: ای خوبان عاشق، ای گروه مشتاق، چرا دیگر خبری از شوق و شور و اشتیاق شما نیست؟
منزل یار، جای اغیار شد، برآرید
نالۀ الفراق الفراق الفراقی
هوش مصنوعی: محل زندگی محبوب دیگر جایگاه غریبهها شده و این باعث شده که فریاد جدایی بلند شود.
از فراقش شد دلم خون، مطرباگو
به آواز ترک و حجاز و عراقی
هوش مصنوعی: از دوری محبوبم دلم به شدت غمگین و خونین شده است، ای مطرب، بدو آوازهای زیبا از مناطق ترک، حجاز و عراق بخوان.
من همیشه می ستایم ماه و مهرم
در کسوف و در خسوف و در محاقی
هوش مصنوعی: من همیشه به زیبایی و روشنایی عشق خود ارادت دارم، حتی در زمانهایی که همه چیز تاریک و غمانگیز به نظر میرسد.
التفاتی کن به حالم ور نه از آن
در جهان بر زنم احتراقی
هوش مصنوعی: به حال من توجهی کن، وگرنه تاثیر سوختگی در دل من به دیگران منتقل میشود.
چرخ گردون دور وارون هرگز ندارد
بهر آزادگان جز نفاقی
هوش مصنوعی: دنیا هیچگاه برای آزادگان جز نفاق و دورویی چیزی به ارمغان نمیآورد.
ای وطن ما جمله از دل برکشیدیم
نالۀ الفراق الفراق الفراقی
هوش مصنوعی: ای سرزمین ما، همه ما از دل خود فریاد جدایی را بلند کردهایم.
در غیابت شد فراقت در مجلس ما
آتش افروز جان های باقی
هوش مصنوعی: در نبود تو، دوریات در جمع ما شعلهای شد که جانهای باقی را میسوزاند.
چون نگریم خون نگریم کز صلح جویان
هیچ نامانده غیر از نفاقی
هوش مصنوعی: وقتی به اوضاع نگاه میکنم، میبینم که میان صلحطلبان هیچ چیزی جز فریب و نفاق باقی نمانده است.
گو به عارف تعزیت باد بهر ایران
خوش به لحن حجاز و عراقی
هوش مصنوعی: به عارف تسلیت بگو، به خاطر ایران که به زیبایی با لحن حجاز و عراق دلانگیز است.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"بیات اصفهان ۱۴"
با صدای محسن کرامتی (آلبوم ۱۸۶ تصنیف قدیمی ۱)
حاشیه ها
1399/08/05 13:11
هومن معمارپناهی
مهدی ساکی در اجرایی زنده در عمارت روبرو این شعر راخوانده است .
1399/08/08 03:11
محمد موسوی
سپیده رئیس سادات در قطعه «گو به ساقی» این شعر از عارف قزوینی را خوانده است.
1403/07/15 20:10
عمید س
ابتدای بیت چهارم "خیل عشاق" است.