گنجور

شمارهٔ ۱۶ - چه شورها

بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان» تصنیف شده است (اواخر سال ۱۳۳۶ ه.ق).

چه شورها که من به پا، ز شاهناز می‌کنم
در شکایت از جهان، به شاه باز می‌کنم
جهان پر از غم دل از (جهان پر از غم دل از) زبان ساز می‌کنم (می‌کنم)
ز من مپرس چونی، دلی چو کاسۀ خونی
ز اشک پرس که افشا نمود راز درونی
نمود راز درونی، نمود راز درونی، نمود راز درونی
اگرکه جان ازین سفر، بدون دردسر
اگر به در برم من، به شه خبر برم من
چه پرده‌های نیرنگ ز شان، به بارگاه شه درم من (ز شان به بارگاه شه درم من)
حکومت موقتی چه کرد بِهْ که نشنوی
گشوده شد درِ سرای جم به روی اجنبی
به باد رفت خاک و کاخ (به باد رفت خاک و کاخ) و بارگاه خسروی (کاخ خسروی)
سکون ز بیستون شد، چو قصر کن فیکون شد
صدای شیون شیرین، به چرخ بوقلمون شد
(به چرخ بوقلمون شد، به چرخ بوقلمون شد، به چرخ بوقلمون شد)
شه زنان، به سرزنان و موکنان
به گریه گفت: کو سران ایران، دلاوران ایران؟
چه شد که یک نفر مرد، نماند از بهادران ایران (نماند از بهادران ایران)
کجاست کیقباد و جم، خجسته اردشیر کو؟
شهانِ تاج‌بخش و خسروانِ باجگیر کو؟
کجاست گیو پهلوان (کجاست گیو پهلوان)
و رستم دلیر کو (رستم دلیر کو)؟
ز تُرک این عجب نیست، چه اهل نام و نسب نیست
قدم به خانۀ کیخسرو، این ز شرط ادب نیست (این ز شرط ادب نیست)
(این ز شرط ادب نیست)
ز آه و تَف، اگرچه کف، زنی چون دف، بزن به سر، که این چه بازی است؟
که دور ترک بازی است
برای تُرک‌سازی عجب زمینه‌سازی است(عجب زمینه‌سازی است)
زبانِ تُرک از برای از قفا کشیدن است
صلاح پای این زبان ز ممکلت بریدن است
دو اسبه با زبان فارسی (دو اسبه با زبان فارسی)
از ارس پریدن است (خدا جهیدن است)
نسیم صبحدم خیز، بگو به مردمِ تبریز
که نیست خلوتِ زرتشت، جای صحبتِ چنگیز (جای صحبتِ چنگیز)
زبانتان شد از میان، به گوشه‌ای نهان
سیاه‌پوش و خاموش، ز ماتم سیاووش
گر از نژاد اویید، نکرد باید این دو را فراموش (نکرد باید این دو را فراموش)
مگو سران فرقه، جمعی ارقه، مشتی حقه‌باز
وکیل و شیخ و مفتی، مدرس است و اهل آز
بدین سیاست آب رفته (بدین سیاست آب رفته)
کی شود به جوی باز (خدا به جوی باز)
ز حَربهٔ تَدَیُّن خراب مملکت از بُن
نشسته مجلس شوری به ختم مرگ تمدن (به ختم مرگ تمدن) (به ختم مرگ تمدن)
چه زین بتر ز بام و در به هر گذر
گرفته سر به سر خریت، زمام اکثریت
گر این بود مساوات
دوباره زنده باد بربریت (دوباره زنده باد بربریت)
به غیر باده زادۀ حلال کسی نشان نداند
از این حرام‌زادگان یکی خوش امتحان ندارد
«رسول‌زاده» ری به ترک (رسول‌زاده، ری به ترک)
از چه رایگان نداد (رایگان نداد)
گذاشت و بهره برداشت هر آنچه هیزم تر داشت
به جز زیان ثمر از این «اجاق ترک» چه برداشت ؟
با خود این چه ثمر داشت (با خود این چه ثمر داشت)
به غیر اشک و دود، هر آنچه هست و بود
یا نبود بی‌اثر ماند، ز سودها ضرر ماند
برای آنچه باقی است، ببین هزارها خطر ماند (ببین هزارها خطر ماند)

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بنا به‌ گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان» تصنیف شده است (اواخر سال ۱۳۳۶ ه.ق).
هوش مصنوعی: عارف قزوینی در دیوان خود اشاره کرده که اشعارش دربارهٔ شور و هیجان در استانبول و پس از آنکه نظرات ترک‌ها دربارهٔ آذربایجان مشخص شد، تهیه شده است. این اتفاقات مربوط به اواخر سال ۱۳۳۶ هجری قمری است.
چه شورها که من به پا، ز شاهناز می‌کنم
در شکایت از جهان، به شاه باز می‌کنم
هوش مصنوعی: من در دل خود شور و هیجانی دارم که از عشق شاهناز برپا می‌شود و از این شکایت‌ها به دنیا می‌گویم و همه را به شاه بازگو می‌کنم.
جهان پر از غم دل از (جهان پر از غم دل از) زبان ساز می‌کنم (می‌کنم)
هوش مصنوعی: این جهان پر از غم است و من برای بیان احساساتم از موسیقی و ساز کمک می‌گیرم.
ز من مپرس چونی، دلی چو کاسۀ خونی
ز اشک پرس که افشا نمود راز درونی
هوش مصنوعی: از من حال و احوالم را نپرس، زیرا دلم پر از درد و اندوه است. اگر می‌خواهی از حال من باخبر شوی، به اشک‌هایم نگاه کن که رازهای درونم را فاش می‌کند.
نمود راز درونی، نمود راز درونی، نمود راز درونی
هوش مصنوعی: نشان دادن آنچه در درون نهفته است.
اگرکه جان ازین سفر، بدون دردسر
اگر به در برم من، به شه خبر برم من
هوش مصنوعی: اگر بتوانم بدون هر گونه مشکل و زحمت از این سفر برگردم، به شهری که در آنجا زندگی می‌کنم، خبر می‌دهم.
چه پرده‌های نیرنگ ز شان، به بارگاه شه درم من (ز شان به بارگاه شه درم من)
هوش مصنوعی: چه ترفندها و فریب‌هایی از سوی آن‌ها در برابر دربار پادشاه وجود دارد.
حکومت موقتی چه کرد بِهْ که نشنوی
گشوده شد درِ سرای جم به روی اجنبی
هوش مصنوعی: حکومت موقتی چه سودی دارد که خبر نداشته باشی دروازه کاخ جم به روی بیگانگان باز شده است.
به باد رفت خاک و کاخ (به باد رفت خاک و کاخ) و بارگاه خسروی (کاخ خسروی)
هوش مصنوعی: خاک و بناهای بزرگ و باشکوه یک پادشاه به فنا رفت و از بین رفت.
سکون ز بیستون شد، چو قصر کن فیکون شد
صدای شیون شیرین، به چرخ بوقلمون شد
هوش مصنوعی: وقتی که آرامش بیستون از بین رفت، مانند آن شد که قصر آفرینش به هم ریخت. صدای ناله شیرین، به قدری بلند شد که به آسمان رسید و به شکل بوقلمون درآمد.
(به چرخ بوقلمون شد، به چرخ بوقلمون شد، به چرخ بوقلمون شد)
هوش مصنوعی: به حالت‌های مختلف و پیچیده‌ای دچار شده است و مدام در حال تغییر و تحول است.
شه زنان، به سرزنان و موکنان
به گریه گفت: کو سران ایران، دلاوران ایران؟
هوش مصنوعی: زنان با حالتی پر از اندوه و ناله، به جستجوی سربازان و دلیران ایران بودند و می‌پرسیدند: کجایند این قهرمانان و دلاوران کشور؟
چه شد که یک نفر مرد، نماند از بهادران ایران (نماند از بهادران ایران)
هوش مصنوعی: چه شد که یک نفر قهرمان در ایران باقی نماند؟
کجاست کیقباد و جم، خجسته اردشیر کو؟
شهانِ تاج‌بخش و خسروانِ باجگیر کو؟
هوش مصنوعی: کیقباد و جم کجا هستند؟ کجا هستند اردشیر خوشبخت؟ سلطانیان بخشنده و پادشاهان باج‌گیر کجا رفته‌اند؟
کجاست گیو پهلوان (کجاست گیو پهلوان)
و رستم دلیر کو (رستم دلیر کو)؟
هوش مصنوعی: کجاست پهلوان گیو و رستم دلیر؟
ز تُرک این عجب نیست، چه اهل نام و نسب نیست
قدم به خانۀ کیخسرو، این ز شرط ادب نیست (این ز شرط ادب نیست)
هوش مصنوعی: این تعجبی ندارد که یک ترک (محبوب) از خانواده و نژاد خاصی نیست. ورود او به خانه کیخسرو به خاطر رعایت آداب و رسوم نیست.
(این ز شرط ادب نیست)
هوش مصنوعی: این رفتار به خاطر رعایت آداب و ادب نیست.
ز آه و تَف، اگرچه کف، زنی چون دف، بزن به سر، که این چه بازی است؟
که دور ترک بازی است
هوش مصنوعی: از غم و اندوه اگرچه به تندی رفتار کنی، مانند دف به صدا درآیی، به خودت بیا و بپرس که این چه بازی‌ای است؟ زیرا دوری و جدایی به نوعی بازی می‌ماند.
برای تُرک‌سازی عجب زمینه‌سازی است(عجب زمینه‌سازی است)
هوش مصنوعی: برای تسهیل ترک‌سازی، زمینه‌های شگفت‌آوری فراهم شده است.
زبانِ تُرک از برای از قفا کشیدن است
صلاح پای این زبان ز ممکلت بریدن است
هوش مصنوعی: زبان ترک برای دسیسه و فریب است و برای اینکه به دیگران آسیب برساند مناسب است، بنابراین برای برقراری امنیت و حفظ منافع کشور باید ارتباط خود را با این زبان قطع کرد.
دو اسبه با زبان فارسی (دو اسبه با زبان فارسی)
از ارس پریدن است (خدا جهیدن است)
هوش مصنوعی: دو اسب با زبان فارسی از مرز ارس عبور می‌کنند، به گونه‌ای که گویی خداوند نیز در این پرش حضور دارد.
نسیم صبحدم خیز، بگو به مردمِ تبریز
که نیست خلوتِ زرتشت، جای صحبتِ چنگیز (جای صحبتِ چنگیز)
هوش مصنوعی: نسیم صبح برخیز و به مردم تبریز بگو که اینجا دیگر جایی برای صحبت درباره زرتشت نیست، بلکه باید درباره چنگیز سخن گفت.
زبانتان شد از میان، به گوشه‌ای نهان
هوش مصنوعی: زبان شما دیگر در میان نیست و به گوشه‌ای پنهان شده است.
سیاه‌پوش و خاموش، ز ماتم سیاووش
گر از نژاد اویید، نکرد باید این دو را فراموش (نکرد باید این دو را فراموش)
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به عزاداری و اندوه ناشی از واقعه‌ای تلخ اشاره دارد. او بیان می‌کند که اگر کسی از نسل سیاووش باشد، باید در این ماتم و غم شریک شود و نباید یاد آن دو (سیاووش و مصیبتی که دید) را فراموش کند. در واقع، این اشعار به اهمیت حفظ یاد و گرامیداشت عزیزانی که برای کشور و ملت خود جانفشانی کرده‌اند، تأکید می‌کند.
مگو سران فرقه، جمعی ارقه، مشتی حقه‌باز
وکیل و شیخ و مفتی، مدرس است و اهل آز
هوش مصنوعی: نگو که سران گروه‌ها افرادی هستند که بازیگران حقه‌بازند؛ وکلا، شیخ‌ها و مفتی‌ها همگی در این میان قرار دارند و به یادگیری و علم‌آموزی مشغولند، ولی اهل نیرنگ و آز هستند.
بدین سیاست آب رفته (بدین سیاست آب رفته)
کی شود به جوی باز (خدا به جوی باز)
هوش مصنوعی: با این روش که آب از جوی رفته، آیا ممکن است دوباره به جوی باز گردد؟
ز حَربهٔ تَدَیُّن خراب مملکت از بُن
نشسته مجلس شوری به ختم مرگ تمدن (به ختم مرگ تمدن) (به ختم مرگ تمدن)
هوش مصنوعی: از تهمت و بدعت‌گذاری دین، بنیان مملکت ویران شده و مجلس شورا در حال نابودی تمدن قرار دارد.
چه زین بتر ز بام و در به هر گذر
گرفته سر به سر خریت، زمام اکثریت
هوش مصنوعی: در هر جا که بروی، از در و دیوار، جاهای مختلف و حتی در همه جا، نادانی و بی‌خردی بر افراشته شده و بر اکثریت مردم حاکم است.
گر این بود مساوات
دوباره زنده باد بربریت (دوباره زنده باد بربریت)
هوش مصنوعی: اگر واقعا قرار بود عدل و برابری برقرار باشد، پس باید به دوران وحشت بازگردیم.
به غیر باده زادۀ حلال کسی نشان نداند
از این حرام‌زادگان یکی خوش امتحان ندارد
هوش مصنوعی: تنها با شراب حلال می‌توان از بین افراد نالایق، شخصی با ارزش و شایسته را شناخت. افرادی که در مسیر نادرست قرار دارند، هیچ‌کدام امتحان خوبی ندارند.
«رسول‌زاده» ری به ترک (رسول‌زاده، ری به ترک)
از چه رایگان نداد (رایگان نداد)
هوش مصنوعی: در این بیت، به نظر می‌رسد که شاعر به یک رویداد یا وضعیتی اشاره می‌کند که در آن "رسول‌زاده" به ترک ری می‌رود و از کسی می‌پرسد که چرا چیزی را به او به‌صورت رایگان نمی‌دهد. این جمله می‌تواند نشان‌دهنده‌ی احساس نارضایتی یا تقاضای کمک باشد، و به نوعی به ارزش و بهای چیزی که انتظار دارد اشاره نماید.
گذاشت و بهره برداشت هر آنچه هیزم تر داشت
به جز زیان ثمر از این «اجاق ترک» چه برداشت ؟
هوش مصنوعی: هر که تلاش کند و منابع خود را به درستی به کار گیرد، می‌تواند از آن بهره‌برداری کند. اما از این اجاق بی‌ثمر که کارایی ندارد، چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت جز ضرر و زیان؟
با خود این چه ثمر داشت (با خود این چه ثمر داشت)
هوش مصنوعی: این چه نتیجه‌ای برای من داشت؟
به غیر اشک و دود، هر آنچه هست و بود
یا نبود بی‌اثر ماند، ز سودها ضرر ماند
هوش مصنوعی: جز اشک و دود، هر چیز دیگر که وجود داشت یا نداشت، تاثیری نداشت و نفعی نداشت، فقط ضرر به بار آورد.
برای آنچه باقی است، ببین هزارها خطر ماند (ببین هزارها خطر ماند)
هوش مصنوعی: بسته به آنچه که باقی مانده، نگاه کن که هزاران خطر هنوز وجود دارد.

حاشیه ها

1397/02/06 02:05
omid

اقبال آذر نیز این تصنیف را اجرا کردند

1397/02/08 09:05
نوشاد رکنی

اجرای نسبتاً کاملی از این تصنیف توسط مهدی امامی در آلبوم «تصنیف‌های عارف قزوینی، روایت فرید خردمند» به سرپرستی اجرای امیر شریفی انجام شده است.

1397/10/24 17:12
پیمان

سلام.ببخشید اگه کسی از دوستان از مقصود عارف از گفتن این شعر و داستانی که پشتش هست اطلاعاتی داره بی زحمت بنویسه برامون.متشکرم

1398/02/08 15:05
احمد لماس

از قرار گویا در ابتدای کار تاسیس کشور ترکیه توسط کمال پاشا عده ای از به اصطلاح روشنفکران آن دیار در خصوص تعریف و تمجید از کشور تازه تاسیس خود کار را به تخریب و تحقیر همسایگان کهن از جمله ایران بسط داده بودند و گویا شخصی به نام سلیمان نظیف از آن میان از دیگران در وقاحت سبقت جسته و دائم در کار توهین و تخفیف ملت و کشور ایران به انحای گوناگون جد و جهدی غریب داشته که روشنفکران ایرانی چند تنی در پاسخگویی به خزعبلات او مطالبی بیان میکردند و این شعر عارف نیز یکی از آن پاسخهاست که او مطرح کرده !

1398/05/28 08:07
حسین

اجرای اصلی این تصنیف توسط مرحوم استاد اقبال آذر انجام گرفته .

1398/06/18 10:09
علی

بیت دوم این طور هم اجرا شده:
ز من مپرس که چونی دلی نشسته به خونی ....
بیت سوم:اگر "که جان "از این سفر بدون درد سر....
با تشکر

1398/10/13 00:01
Mohieddin Jafari

یکی از بهترین اجراهای این تصنیف در مجموعه یادواره برومند ساخته استاد محمدرضا لطفی

1399/01/17 01:04

زبان ترک برای از قفا کشیدنصلاح پای این زبان ز مملکت بریدن است---
وکیل و شیخ و مفتی و مدرس است اهل آز----
درست است

1401/07/21 12:10
علیرضا پورمند

یک نوار از علی اصغر بهاری وجود داره که این تصنیف را با آوا و کمانچه خودشان اجرا کرده اند. فوق العاده است فوق العاده.