شمارهٔ ۱۵
ترک چشمش ار فتنه کرد راست
بین دو صد از این (خدا) فتنه، فتنه خواست
(خدا فتنه خواست)
ای صبا زبردست را بگوی
دست دیگری (خدا) روی دستهاست
(جانم روی دستهاست)
حرص بین و آز
پنجه کرده باز
بهر صعوه باز
بیخبر ز سر پنجهٔ قضاست
(خدا پنجۀ قضاست
امان پنجۀ قضاست)
چو صید اندر طنابیم
ما خرابیم چو صفر اندر حسابیم
چو صید اندر طنابیم
چو صید اندر طنابیم
جهان را برده آب و ما به خوابیم
همه بدخواه خود از شیخ و شابیم
***
***
در حقوق خویش نعرهها زدیم
کس نگفت که این (خدا) ناله از چه جاست
(جانم ناله از چه جاست)
هان چه شد که فریاد میکند
پس حقوق بین الملل کجاست؟
(وای ملل کجاست)
سر به سر جهان
برده رایگان
تنگ دیدگان
بین طمع که باز چشمشان به ماست
(خدا! چشمشان به ماست
جانم چشمشان به ماست)
ما چه هستیم
عجب بی پا و دستیم
چه شد مخمور و مستیم
همه عاجزکش و دشمنپرستیم
ز نادانی و غفلت زیر دستیم
به رغم دوست با دشمن نشستیم
***
فکر خود کنید ملت ضعیف
کاین همه هیاهو سر شماست
(وای سر شماست)
هر که بهر خویش تیشه میزند
«ویلهلم» و «ژرژ» یا که «نیکلا»ست
(خدا که «نیکلا» ست)
مانده در کمند
ملتی نژند
حس در این نژاد
داستان سیمرغ و کیمیاست
خدا! مرغ و کیمیاست
مرغ و کیمیاست
وقت جوش است
چه شد دل پردهپوش است
خمود است و خموش است
بنال ای چنگ هنگام خروش است
به بیع قطع، ایران در فروش است
ز دشمن پر سرای داریوش است
****
کفر و دین به هم در مقاتله است
پیشرفت کفر در نفاق ماست
(خدا در نفاق ماست)
کعبه یک، خدا یک، کتاب یک
این همه دوئیت کجا رواست
(وای کجا رواست)
بگذر از عناد
باید این که داد
دست اتحاد
کز لحد برون (خدا) دست مصطفی است
خدا! دست مصطفی است
امان! دست مصطفی است
وقت کار است
دل از غم بیقرار است
غم دل بیشمار است
مدد کن ناله، دل اندر فشار است
مرا زین زندگی ای مرگ عار است
غمش چون کوه و عارف بردبار است
شمارهٔ ۱۴ - از کفم رها: عارف بنا به آنچه در دیوانش نوشته این تصنیف را پس از جدایی از «دوست وفادارش» استاد علیمحمد معمارباش، بین قم و اصفهان ساخته است (سال ۱۳۲۹ ه.ق).شمارهٔ ۱۶ - چه شورها: بنا به گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترکها نسبت به آذربایجان» تصنیف شده است (اواخر سال ۱۳۳۶ ه.ق).
اطلاعات
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ترک چشمش ار فتنه کرد راست
بین دو صد از این (خدا) فتنه، فتنه خواست
هوش مصنوعی: اگر نگاه او باعث فتنه و آشفتگی شود، از خداوند، که حقیقتی راست و مطلق است، میتوان انتظار داشت که چنین فتنهای امری خواسته و مدنظر باشد.
(خدا فتنه خواست)
هوش مصنوعی: خداوند خواسته که فتنهای بهوجود آید.
ای صبا زبردست را بگوی
دست دیگری (خدا) روی دستهاست
هوش مصنوعی: ای نسیم، به کسی که بالای دستهاست بگو که دست دیگری (خدا) بر روی دستها قرار دارد.
(جانم روی دستهاست)
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی بسیار عزیز و با ارزش برای گوینده است، به گونهای که گوینده حاضر است او را به شکل ویژهای در آغوش بگیرد یا از او مراقبت کند. این بیان حس عمیق محبت و وابستگی به شخصی را میرساند.
حرص بین و آز
پنجه کرده باز
هوش مصنوعی: حرص و آز همچون دو نیروی قوی هستند که بر انسان چنگال میزنند و او را درگیر میکنند.
بهر صعوه باز
بیخبر ز سر پنجهٔ قضاست
هوش مصنوعی: برای شکار پرندهای، باز به طور ناخواسته و بدون آگاهی از قدرت و نفوذ قضا (سرنوشت) عمل میکند.
(خدا پنجۀ قضاست
امان پنجۀ قضاست)
هوش مصنوعی: خداوند نیرویی است که سرنوشت را شکل میدهد و هر چیزی به اراده او اتفاق میافتد.
چو صید اندر طنابیم
هوش مصنوعی: ما همچون صید گرفتار در دام هستیم.
ما خرابیم چو صفر اندر حسابیم
چو صید اندر طنابیم
هوش مصنوعی: ما در حالت نابسامانی و بیثباتی هستیم، مثل عدد صفر که ارزشی در حساب ندارد. همچنین، مانند یک شکار شدهایم که در دام گرفتار شده است.
چو صید اندر طنابیم
هوش مصنوعی: ما مانند صیدی هستیم که در دام گرفتار شدهایم.
جهان را برده آب و ما به خوابیم
همه بدخواه خود از شیخ و شابیم
هوش مصنوعی: جهان به دلیل مشکلات و خطراتی که دارد در حال نابودی است و ما در خواب غفلت به سر میبریم. همه به جای کمک به یکدیگر، در دل به همدیگر حسرت میخوریم و بدخواه هم هستیم.
***
***
هوش مصنوعی: این بیت به معنای آن است که انسان باید همواره در جستجوی علم و دانش باشد و هرگز از یادگیری و پیشرفت غافل نشود. دانایی و آگاهی مهمترین ابزارها برای موفقیت در زندگی به شمار میروند.
در حقوق خویش نعرهها زدیم
کس نگفت که این (خدا) ناله از چه جاست
هوش مصنوعی: ما در دفاع از حقوق خود آواز بلند کردیم، اما کسی نپرسید که این ناله و فریاد از کجا نشأت میگیرد.
(جانم ناله از چه جاست)
هوش مصنوعی: من از کجا دلم به درد میآید و ناله میکنم؟
هان چه شد که فریاد میکند
پس حقوق بین الملل کجاست؟
هوش مصنوعی: چه اتفاقی افتاده که فریاد میزند؟ پس حقوق بینالملل کجاست؟
(وای ملل کجاست)
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی از ناامیدی و درد از وضعیت کنونی ملل اشاره دارد، و نشان میدهد که در جستجوی حقیقت و آزادی، جایی در میان این مشکلات و برداشتهای نادرست گم شدهاند. در واقع، سوالی است درباره اینکه در میان همه این مصائب و چالشها، انسانیت و همبستگی کجا رفتهاند؟
سر به سر جهان
برده رایگان
هوش مصنوعی: همه چیز در جهان تحت تأثیر قرار گرفته و به طور رایگان مورد استفاده قرار میگیرد.
تنگ دیدگان
بین طمع که باز چشمشان به ماست
هوش مصنوعی: افراد تنگنظر و محدود که فقط در پی منافع خود هستند، در حالی که انتظار دارند همیشه به ما دسترسی داشته باشند و از ما بهرهبرداری کنند.
(خدا! چشمشان به ماست
جانم چشمشان به ماست)
هوش مصنوعی: خدا! آنها به ما نگاه میکنند و امیدشان به ماست.
ما چه هستیم
عجب بی پا و دستیم
هوش مصنوعی: ما چه موجوداتی هستیم که بدون قدرت و ابزار هستیم.
چه شد مخمور و مستیم
همه عاجزکش و دشمنپرستیم
هوش مصنوعی: چه شده که ما همگی در حال سرخوشی و مستی و ضعف و ناتوانی هستیم و به دشمنان خود احترام میگذاریم؟
ز نادانی و غفلت زیر دستیم
به رغم دوست با دشمن نشستیم
هوش مصنوعی: به خاطر نادانی و بیخبری، تحت تأثیر قرار داریم و در حالی که باید با دوستان باشیم، خود را در کنار دشمنان قرار دادهایم.
فکر خود کنید ملت ضعیف
کاین همه هیاهو سر شماست
هوش مصنوعی: به فکر خودتان باشید و از آسیبپذیریتان آگاه باشید، زیرا این همه سر و صدا و جنجال به خاطر شماست.
(وای سر شماست)
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره به نگرانی یا دل مشغولی نسبت به وضعیت یا عملکرد فردی دارد. به معنای این است که فرد در وضعیت سخت یا نامناسبی قرار دارد و این شرایط میتواند به او آسیب برساند.
هر که بهر خویش تیشه میزند
«ویلهلم» و «ژرژ» یا که «نیکلا»ست
هوش مصنوعی: هرکس که به خود آسیب میزند، در واقع شبیه به شخصیتهای تاریخی و شناختهشدهای چون «ویلهلم»، «ژرژ» یا «نیکلا» است.
(خدا که «نیکلا» ست)
هوش مصنوعی: خداوندی که خوب و نیکوست.
مانده در کمند
ملتی نژند
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح نشان داده شده که فردی در زندگی گرفتار و اسیر یک ملت ناراحت و ناامید است. این وضعیت به نوعی بیانگر احساس درماندگی و وابستگی به جمعیتی است که در آن زندگی میکند.
حس در این نژاد
داستان سیمرغ و کیمیاست
هوش مصنوعی: در این نسل، احساسات و احساسات عمیق به داستان سیمرغ و کیمیا تعلق دارد.
خدا! مرغ و کیمیاست
مرغ و کیمیاست
هوش مصنوعی: خدا! پرنده و طلاست، پرنده و طلاست.
وقت جوش است
چه شد دل پردهپوش است
هوش مصنوعی: زمانی که احساسات به اوج میرسد، چرا دل هنوز در پس پرده پنهان است؟
خمود است و خموش است
بنال ای چنگ هنگام خروش است
هوش مصنوعی: سکوت و آرامش حاکم است، اما ای چنگ، در این زمان که زمان فریاد و شور و هیجان است، باید ناله کنی.
به بیع قطع، ایران در فروش است
ز دشمن پر سرای داریوش است
هوش مصنوعی: ایران به منظور فروش به دشمن، از دنیای پهناور داریوش جدا شده است.
****
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر میپردازد. او در تلاش است تا به دلیلی عاطفی یا روانی خود بپردازد و به نوعی از تجربیات و حسهای ناشناختهاش سخن بگوید. شاعر ممکن است بین احساسات خوب و بد در نوسان باشد و به دنبال درک بهتر وجود خود و ارتباطش با دیگران باشد. در این مسیر، او به زیباییهای زندگی و چالشهای آن مینگرد و سعی دارد به عمق معنای زندگی پی ببرد.
کفر و دین به هم در مقاتله است
پیشرفت کفر در نفاق ماست
هوش مصنوعی: درگیری و رقابت بین عدم ایمان و ایمان وجود دارد و در این میان، پیشرفت عدم ایمان ناشی از نفاق و دورویی ماست.
(خدا در نفاق ماست)
هوش مصنوعی: خدا در باورها و رفتار دوگانه ما وجود دارد.
کعبه یک، خدا یک، کتاب یک
این همه دوئیت کجا رواست
هوش مصنوعی: کعبه یکی است، خدا یکی است، کتاب آسمانی هم یکی است، پس چرا باید اختلاف و دوگانگی در میان باشد؟
(وای کجا رواست)
هوش مصنوعی: آه، در کجا این کار درست است؟
بگذر از عناد
باید این که داد
هوش مصنوعی: باید از لجاجت و stubbornness گذر کرد و به حقوق دیگران احترام گذاشت.
دست اتحاد
کز لحد برون (خدا) دست مصطفی است
هوش مصنوعی: دست اتحاد که از گور بیرون آمده، دست پیامبر است.
خدا! دست مصطفی است
امان! دست مصطفی است
هوش مصنوعی: ای خدا! تنها دست پیامبر است که نجاتدهنده ماست!
وقت کار است
دل از غم بیقرار است
هوش مصنوعی: زمان انجام کار فرا رسیده و دل در حالتی ناآرام و پر از نگرانی است.
غم دل بیشمار است
مدد کن ناله، دل اندر فشار است
هوش مصنوعی: غمهای دل بسیار زیاد است، کمک کن تا بتوانم ناله کنم، زیرا قلبم تحت فشار است.
مرا زین زندگی ای مرگ عار است
غمش چون کوه و عارف بردبار است
هوش مصنوعی: زندگی برای من بیفایده است و مرگ برایم ننگ محسوب میشود، چرا که غم من به اندازه کوه بزرگ و عارفان صبور هستند.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"تصنیف ترک چشم (ابوعطا)"
با صدای صدیق تعریف (آلبوم عارف شیدا)
"ابوعطا ۱۵ (حجاز)"
با صدای محسن کرامتی (آلبوم ۱۸۶ تصنیف قدیمی ۳)
"صفر"
با صدای حبیب (آلبوم صفر)
"تصنیف ترک چشم و بهار دلکش (آواز ابوعطا)"
با صدای سیاوش ایمانی (آلبوم شهرود (کنسرت شاهرود))
"ترک چشم"
با صدای مهدی امامی (آلبوم تصنیف های عارف قزوینی)
حاشیه ها
1397/06/11 09:09
علیرضا
مصرع دوم در متن جا افتاده است:
جهان را برده آب و ما به خوابیم
"شد عالم غرق خون مست شرابیم"
همه بدخواه خود از شیخ و شابیم
1398/04/26 16:06
مهران باقری
مانده در کمند
به نظر حقیر *ماه در کمند* صحیح می باشد .
بین قطع هم
*بیع قطع* به معنی فروش نهایی و غیر قابل فسخ صحیح می باشد .
1402/01/24 09:03
امیرمحسن
در بیت اول `خاست` درست است نه `خواست` یعنی فتنه برخاست، بلند شد.