شمارهٔ ۸۷ - در موقع توقیف روزنامه ناهید که به جای آن ستاره صبح منتشر شده است
تو ای ستارهٔ صبح وصال و روز امید
طلوع کن که چو شب تیرهبخت شد ناهید
بکش به رشتهٔ تحریر نظم و نثر سخن
ز بحر فکر گهرخیز همچو مروارید
چو آبگینهٔ اسکندری و جام جمی
که هرکه نقش بد و خوب در تو خواهد دید
تو همچنان ورق گل به دست باد صبا
به هر دیار پراکنده شو چو پیک و برید
بگو که نامهٔ ناهید را تبهکاران
سبب شدند که شیرازهاش ز هم پاشید
ز شادی و غم ایام زین مکن دلخوش
که ابر طرف چمن گریه کرد و گل خندید
مگوی نوبت او درگذشت، نوبت ماست
که این شتر به در خانه خواهدت خوابید
من از روز بد اندیشه نیست، نی شاید
ستیزه با بد، باید ز روز خوش ترسید
به سد یأجوج ار روزنامه بنویسی
در این محیط نخواهی مصون شد از تنقید
شمارهٔ ۸۶: مدام یک نفسم بیخروش نبودشمارهٔ ۸۸ - دیشب به یاد روی تو ای رشک آفتاب: دیشب به یاد روی تو ای رشک آفتاب
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو ای ستارهٔ صبح وصال و روز امید
طلوع کن که چو شب تیرهبخت شد ناهید
هوش مصنوعی: ای ستاره صبح عشق و روز امید، طلوع کن؛ چرا که شب تاریک و بدبختی بر ما سایه افکنده است.
بکش به رشتهٔ تحریر نظم و نثر سخن
ز بحر فکر گهرخیز همچو مروارید
هوش مصنوعی: از افکار عمیق و با ارزش خود استفاده کن و آنها را به شکل زیبا و منظم بنویس، همانطور که مرواریدها از دریا بهدست میآیند.
چو آبگینهٔ اسکندری و جام جمی
که هرکه نقش بد و خوب در تو خواهد دید
هوش مصنوعی: تو همچون شیشهای هستی که تمام زیباییها و زشتیها را به وضوح نمایش میدهد؛ هر کسی که به تو نگاه کند، میتواند هر آنچه را که درونش هست، ببیند.
تو همچنان ورق گل به دست باد صبا
به هر دیار پراکنده شو چو پیک و برید
هوش مصنوعی: تو مانند گلبرگ گلی هستی که به دست باد ملایم در هر جا پراکنده میشوی، پس پرواز کن و به سفر برو.
بگو که نامهٔ ناهید را تبهکاران
سبب شدند که شیرازهاش ز هم پاشید
هوش مصنوعی: بگو که خرابکاران باعث شدند که نامهٔ ناهید از هم بپاشد و نابود شود.
ز شادی و غم ایام زین مکن دلخوش
که ابر طرف چمن گریه کرد و گل خندید
هوش مصنوعی: از شادی و غم روزگار دلخوش نباش، زیرا ابر در کنار گلستان گریه کرد و در همان حال، گل خندید.
مگوی نوبت او درگذشت، نوبت ماست
که این شتر به در خانه خواهدت خوابید
هوش مصنوعی: نگو که نوبت او به سر آمده است، نوبت ما فرا رسیده که این شتر در در خانه تو خواهد خوابید.
من از روز بد اندیشه نیست، نی شاید
ستیزه با بد، باید ز روز خوش ترسید
هوش مصنوعی: من به روزهای بد فکر نمیکنم و نه از درگیری با بدیها ترسی دارم، بلکه باید از روزهای خوب احتیاط کنم.
به سد یأجوج ار روزنامه بنویسی
در این محیط نخواهی مصون شد از تنقید
هوش مصنوعی: اگر حتی در برابر مشکلات بزرگ و دیوارهای نفوذناپذیر هم اقدام به نوشتن کنی، باز هم در این فضا از انتقاد در امان نخواهی بود.