گنجور

شمارهٔ ۸۴

دل اگر جا به سرِ طُرّهٔ جانان گیرد
به پریشان وطنی سازد و سامان گیرد
دل شود رام در آن زلف دل آرام اگر
گوی آرام ز کج‌تابیِ چوگان گیرد
برق‌آسا روی و سینه‌خروشان چون رعد
ابر چشمم سرِ رَهْ بر تو چو باران گیرد
باید از جانبِ جمهوریِ دل‌ها دلِ من
از سرِ زلفِ تو دادِ دلِ یاران گیرد
شعلهٔ آتشِ جمهوریِ ایران باید
اول از دامنِ تبریز به طهران گیرد
دود این شعله طرفدارِ قجر کور کند
شَرَرَش تا به سرِ تُربَتِ خاقان گیرد
دودمانی که از او مملکتی شد ویران
کوچه باقی است کزین کشور ویران گیرد
کشوری را که شَه از دیدن او بیزار است
پولش از کیسهٔ ملت به چه عنوان گیرد
تا کی این شاه پری پر و رو حوری لشکر
باجِ عیاشیِ خود از زنِ دهقان گیرد
تا از این سلطنت خانه برافکن نامی
هست ایران نتواند سر و سامان گیرد
شد مسلمانی ما آلتِ بازیچهٔ شیخ
کیست این آلت از این عالِمِ نادان گیرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل اگر جا به سرِ طُرّهٔ جانان گیرد
به پریشان وطنی سازد و سامان گیرد
هوش مصنوعی: اگر دل در جای موی جانان قرار بگیرد، به دل‌نگران و آشفته‌ای که دارد، وضعیت و آرامش می‌بخشد.
دل شود رام در آن زلف دل آرام اگر
گوی آرام ز کج‌تابیِ چوگان گیرد
هوش مصنوعی: اگر دل در زلف معشوق آرام بگیرد، می‌تواند به آرامش و سکوتی عمیق برسد؛ چرا که مانند تابی که بر اثر حرکت چوگان ایجاد می‌شود، احساساتی که در دل وجود دارد، می‌تواند تحت کنترل درآید.
برق‌آسا روی و سینه‌خروشان چون رعد
ابر چشمم سرِ رَهْ بر تو چو باران گیرد
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند نور سریع است و سینه‌ات مثل صدای رعد و برق است. چشمانم به راه تو دوخته شده و چون باران بر تو می‌بارد.
باید از جانبِ جمهوریِ دل‌ها دلِ من
از سرِ زلفِ تو دادِ دلِ یاران گیرد
هوش مصنوعی: من باید از عشق و احساسات قلبی‌ام به تو، دل‌تنگی‌ها و محبت‌های دوستانم را به دست بیاورم.
شعلهٔ آتشِ جمهوریِ ایران باید
اول از دامنِ تبریز به طهران گیرد
هوش مصنوعی: آتش انقلاب جمهوری ایران باید از دامن تبریز آغاز شود و به تهرانی‌ها برسد.
دود این شعله طرفدارِ قجر کور کند
شَرَرَش تا به سرِ تُربَتِ خاقان گیرد
هوش مصنوعی: اگر این شعله به شدت برافروخته شود، باید مراقب باشیم که آتش آن از مسیر خود منحرف نشود و به قبر خاقانی آسیب نرساند.
دودمانی که از او مملکتی شد ویران
کوچه باقی است کزین کشور ویران گیرد
هوش مصنوعی: دودمانی که از آن مملکتی به ویرانی رسید، هنوز کوچه‌ای باقی مانده که نشان‌دهنده‌ی وجود آن کشور ویران است.
کشوری را که شَه از دیدن او بیزار است
پولش از کیسهٔ ملت به چه عنوان گیرد
هوش مصنوعی: کشوری که پادشاهش از آن متنفر است، نباید انتظار داشته باشد که منابع مالی‌اش از مردمش به نحوی مشروع و به نفع آن‌ها استفاده شود.
تا کی این شاه پری پر و رو حوری لشکر
باجِ عیاشیِ خود از زنِ دهقان گیرد
هوش مصنوعی: تا کی باید شاه پری و حوری زیبایی که در لشکر خود دارد، باج عیاشی‌هایش را از زن دهقان بگیرد؟
تا از این سلطنت خانه برافکن نامی
هست ایران نتواند سر و سامان گیرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که این حکومت در ایران برقرار باشد، کشور نمی‌تواند به آرامش و نظم دست یابد.
شد مسلمانی ما آلتِ بازیچهٔ شیخ
کیست این آلت از این عالِمِ نادان گیرد
هوش مصنوعی: ما به مسلمانی فقط وسیله‌ای برای بازیگوشی در دست شیخ شده‌ایم. این وسیله هم از دانشی بی‌محتوا و نادان گرفته شده است.